دانلود و خرید کتاب خلیل ملکی همایون کاتوزیان ترجمه عبدالله کوثری

معرفی کتاب خلیل ملکی

کتاب خلیل ملکی؛ سیمای انسانی سوسیالیسم ایرانی نوشتهٔ همایون کاتوزیان و ترجمهٔ عبدالله کوثری است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتابْ زندگی‌نامهٔ خلیل ملکی، یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار ایران معاصر است.

درباره کتاب خلیل ملکی

خلیل ملکی شخصیتی بود بی‌همتا در گیرودار دورانی بیگانه با مدارا، که گاه اسیر بند حاکمان بود و گاه آزرده از گزند زبان مخالفان حکومت. او نخستین کـس بـود که تـبـعیت محض احزاب کمونیست از اتحاد شوروی را مردود شـمـرد و تـا آنـجـا پـیـش رفـت کـه با نوشتن مقالاتی مستدل، ماهیت «سوسیالیستی» نظام حاکم بر اتحاد شوروی را آماج تردید کرد.

ملکی روشنفکری ازخودگذشته بود که کم‌وبیش سراسر زندگی پرجنب‌وجوشش را وقف بهبود میهن و سرنوشت هم‌میهنانش کرد، هرچند جامعه‌ٔ خردگریز و هیاهوطلب آن دوران هرگز قدر او را چنان‌که بایست نشناخت. او نظریه‌پرداز، تحلیل‌گر، نویسنده و مترجم و روزنامه‌نگاری بود که ایمانی استوار به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی داشت.

خواندن کتاب خلیل ملکی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ تاریخ معاصر پیشنهاد می‌کنیم.

درباره همایون کاتوزیان

محمدعلی همایون کاتوزیان ۲۶ آبان ۱۳۲۱ در تهران به دنیا آمد. در ایران او را به نام همایون کاتوزیان و در خارج از ایران با نام «هما کاتوزیان» نیز می‌شناسند. او اقتصاددان، تاریخ‌نگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی است. زمینهٔ تحقیق موردعلاقهٔ او مسائل مربوط به ایران است. تحصیلات رسمی دانشگاهی کاتوزیان در اقتصاد و جامعه‌شناسی است. او به‌طور هم‌زمان مطالعاتش را در زمینهٔ تاریخ و ادبیات ایران تا سطح پیشرفتهٔ آکادمیک ادامه داده است. نتایج این مطالعات را می‌توان در تنوع آثار چاپ‌شده از او دید. او تاکنون بیش از ۷ کتاب در زمینهٔ تاریخ و ادبیات ایران به زبان انگلیسی به چاپ رسانده است.

همایون کاتوزیان نسبت به اروپامحوری در تاریخ‌نگاری ایرانی انتقاد داشته و نشریه‌ای نیز تحت‌عنوان «نظریهٔ کوتاه‌مدت‌بودن جامعهٔ ایران» ارائه کرده است.

برخی از کتاب‌ها او به قرار زیر هستند:

«سعدی، شاعر عشق و زندگی»، «جمالزاده و ادبیات او»، «گفت‌وگو درباره عقلانیت و نوگرایی»، «هشت مقاله در تاریخ و ادب معاصر»، «صادق هدایت و مرگ نویسنده»، «نقدی بر بوف کور هدایت»، «ایران، جامعه کوتاه مدت و ۳ مقاله دیگر» و «مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران».

بخشی از کتاب خلیل ملکی

«در شهریور ۱۳۲۰/ اوت ۱۹۴۱ قوای انگلیس و روسیه به ایران حمله کردند. این حمله علل مختلف داشت. شاه و ارتش و، به همان شدت، مردم، هوادار آلمان بودند، هرچند کشور رسماً بی‌طرفی خود را اعلام کرده بود. متفقین بیم آن داشتند که رومل با ارتش افریقایش خط دفاعی انگلیس را در مصر در هم بشکند و به فلسطینیان که مثل ایرانیان هوادار آلمان بودند، بپیوندد و چندان پیش بیاید که به ایران برسد. احتمال دیگر، هرچند ضعیف‌تر، این بود که قوای آلمان در روسیه سرانجام به کوه‌های قفقاز برسند و از شمال به ایران (که احتمالاً خوشامدشان می‌گفت) حمله کنند. نگرانی عمدهٔ متفقین این بود که نفت ایران به‌نحوی از انحا به‌دست آلمان بیفتد. مسئلهٔ دیگر استفاده از راه‌آهن سراسری ایران برای ارسال اسلحه و سایر تجهیزات برای روسیه و قوای انگلیس بود.

اما متفقین همچنان به این بسنده می‌کردند که درمورد فعالیت کم‌وبیش ۲۴۰۰ آلمانی در کشور که در نظر ایشان عوامل و جاسوسان رژیم نازی بودند، به دولت ایران هشدار بدهند. تردیدی در این نیست که برخی از آلمانی‌ها جاسوس و عامل آلمان بودند، اما این را نمی‌توانیم علت اصلی حمله به ایران قلمداد کنیم. رضا شاه وخامت اوضاع را درک نمی‌کرد و اصلاً احتمال نمی‌داد انگلیس و روسیه که اکنون بر ضد آلمان متحد شده بودند به ایران حمله کنند. اگر هم در ایران کسی بود که به این مسائل فکر می‌کرد در آن فضای سیاسی ناامن و بسیار بستهٔ مملکت جرأت نمی‌کرد به شاه چیزی بگوید. تقی‌زاده که خود سیاستمدار و دیپلوماتی از طبقهٔ بالای جامعه بود، بعدها در این باره نوشت که حتی اعضای طبقهٔ بالای جامعه جرأت نمی‌کردند با خویشاوندان خود دیدار کنند.

چنین بود که رضا شاه وقتی علی منصور، نخست‌وزیر، صبح روز سوم شهریور بیدارش کرد تا خبر حملهٔ متفقین را به او بدهد، به‌راستی غافلگیر شد. همهٔ گزارش‌ها حاکی از آن است که شاه سرانجام توانست بر خود مسلط شود، اما درنهایت وحشت شاهد این بود که ارتشی که آن‌قدر به آن می‌نازید و آن همه پول و امتیاز نثارش کرده بود، در مقابل قوای مهاجم آنچنان مفتضحانه رفتار کرده که بسیاری از مردم می‌گویند افسران برای پوشاندن اونیفورمشان چادر به‌سر کرده و گریخته‌اند. شاه چنان به خشم آمد که عملاً وزیر جنگ و رئیس ستاد ارتش را زیر مشت و لگد گرفت، آنچنان‌که دست خودش هم رنجه شد. شاه پیش از آن‌که استعفا بدهد منصور را برکنار کرد و به‌جای او محمدعلی فروغی، دولتمرد وفادار و محترم را به نخست‌وزیری برگماشت.»

MEHRAN
۱۴۰۲/۰۶/۱۰

این کتاب تنها یک نوشته درباره زندگی سیاسی یکی از مهمترین،تاثیرگذارترین مردان ایران معاصر نیست بلکه مروری هم بر تاریخ معاصر ایران از دریچه احزاب و تشکل های چپ دارد. بسیار خوانا و روان و عامه فهم نوشته شده که این

- بیشتر
حسن ارسنجانی ــ از نزدیکان امینی و وزیر کشاورزی در کابینهٔ آتی او ــ سخت درگیر این ماجرا شده بود، از این روی مدتی بازداشت شد و خود امینی را که سفیر ایران در ایالات متحد بود از این منصب برکنار کردند. بنا بر گفتهٔ ریچارد کاتم که در آن ایام دیپلوماتی جوان بود و در تهران به سیا خدمت می‌کرد، سفارت امریکا از فعالیت‌های قرنی باخبر بود، اما او را به شاه لو نداد. کاتم عقیده دارد افشای قرنی کار سفارت انگلیس بود که از منابع دیگر توطئه را کشف کرده بود. فارغ از این که ایالات متحد در این ماجرا درگیر بود یا نبود، بی‌گمان سرنوشت توطئه‌گران اگر حمایت غیرمستقیم امریکا در میان نمی‌بود، چیز دیگری می‌شد. (۴۷)
MEHRAN
«رادیکال» به معنای قدیمی به کسانی گفته می‌شود که افکار خود را بی‌توجه به حساسیت‌های مراکز قدرت موجود به زبان می‌آرند. اینان حتی اگر در ظاهر وابسته به این مراکز باشند، این گونه مرزها را به رسمیت نمی‌شناسند و دیر یا زود خودشان می‌روند یا نادیده گرفته می‌شوند و یا بیرونشان می‌کنند.
MEHRAN
او هشدار داد ــ و این هشدار را بعدها نیز تکرار کرد ــ که اگر امینی در برابر نیروهای مخالف متشکل از شاه، مرتجعان و جبههٔ ملی شکست بخورد، رژیمی مطلقه و استبدادی جای او را خواهد گرفت. (۶)
MEHRAN
بار دیگر ایران دچار حاکمیت دوگانه شد، اما قدرت امینی با گذشت چند ماهِ نخست روی به کاهش نهاد. چیزی نگذشته او با نیروی مخالفی مرکب از شاه، مالکان، رهبران مذهبی محافظه‌کار و تقابل گستردهٔ جبههٔ ملی دوم و تبلیغات خصومت‌آمیز شوروی و حزب توده روبرو شد.
MEHRAN
مجلس بیستم تازه کارش را آغاز کرده بود که در اردیبهشت ۱۳۴۰ اعتصاب معلمان به رهبری محمد درخشش طوفانی در خیابان‌های تهران برپا کرد و در این تظاهرات معلم جوانی (ابوالحسن خانعلی) در میدان بهارستان، درست در مقابل مجلس، به ضرب گلوله کشته شد. این واقعه براستی ضربهٔ نهائی بود و اگر جبههٔ ملی نیرویی متشکل با رهبرانی قدرتمند و برنامه‌ای مشخص می‌بود، احتمال بسیار داشت که شاه ایشان را به تشکیل دولت دعوت کند. در واقع این دومین فرصتی بود که آنان در طول نه ماه از دست می‌دادند
MEHRAN
در نتیجه، شاه امینی را که هم به‌سبب لیاقتش و هم به خاطر استقلال رأی و عزت نفسی که داشت، مایهٔ نفرت و هراس او بود، به نخست‌وزیری برگماشت. ضمناً باید به یاد داشته باشیم که امینی نوهٔ مظفرالدین شاه و داماد وثوق‌الدوله بود و علاوه بر این با قوام که عموی همسرش می‌شد رابطهٔ نزدیکی داشت.
MEHRAN
بسیاری از رهبران حزب ایران از ملکی و نیروی سوم بیزار بودند و این، همچنان که غلامحسین صدیقی می‌گفت، صرفاً نتیجهٔ حسادت ایشان بود، (۳) یعنی عارضه‌ای که ملکی خود آن را «بیماری‌های روشنفکرانه» می‌خواند و بارها به آن اشاره کرده است. آن رهبران ناراحت بودند از این که می‌دیدند حزب نیروی سوم توانسته هم بر حسب شمار اعضا و هم در سازماندهی و انتشارات حزبی، ایشان را پشت سر بگذارد. اما عوامل دیگر نیز در کار بود. آنان بیم آن داشتند که ملکی با اتکا به برتری فکری و فعالیت سیاسی تمام‌وقت بر شورا مسلط گردد و نیز می‌ترسیدند که این همکاری مایهٔ رنجش حزب توده بشود.
MEHRAN
همچنان که ملکی هم در آن زمان و هم در فرصت‌های بعد بیان کرد، جبههٔ ملی تودهٔ بی‌شکلی بود که نه تشکیلات واقعی داشت و نه رهبری توانمندی که آن را به نیرویی مؤثر تبدیل کند. اگر این گروه، همچنان که ملکی در طول چند سال نوشته بود و گفته بود، خود را به صورت یک سازمان سیاسی مدرن درآورده بودند، با تجدید انتخابات می‌توانستند تعدادی نماینده از تهران و چند شهر بزرگ و کوچک به مجلس بفرستند و در مجلس بیستم بدل به نیرویی شوند که حریفان ناچار بودند آن را به حساب آورند.
MEHRAN
اگر رهبران جبههٔ ملی پیشاپیش خود را برای استفاده از این فرصت آماده کرده بودند، به آسانی می‌توانستند شگردی را که در انتخابات مجلس شانزدهم به کار بسته بودند تکرار کنند و با حمایت مردم کوچه و بازار چند نماینده به مجلس بفرستند. در این صورت احتمال آن بود که شاه یکی از ایشان را برای تشکیل کابینه به مجلس معرفی کند. افسوس که تلاش‌های ملکی در آن شش سال ثمری نبخشیده بود.
MEHRAN
در این احوال در خود دستگاه حاکم، ناخوشنودی کسانی که با فساد مخالف بودند و بر نیاز به اصلاحات اجتماعی اساسی تأکید می‌کردند روزبه‌روز بیشتر می‌شد. در سال ۱۳۳۸ سرلشکر قرنی، رئیس اطلاعات ارتش، بازداشت شد و به اتهامی نامعلوم در دادگاه محرمانه محاکمه و به سه سال زندان محکوم شد. واقعیت این است که قرنی قصد کودتایی سفید داشت تا از قدرت شاه بکاهد و رژیمی اصلاح‌طلب بر سر کار آورد. او بدین منظور با طیف گسترده‌ای از رهبران سیاسی از جمله ملکی تماس گرفته بود و ملکی، با توجه به منصب قرنی، یعنی ریاست اطلاعات ارتش، در پاسخ به انتقادات او از وضع موجود، با لحنی محتاطانه سخن گفته بود. (۴۶)
MEHRAN
افسانه‌ای هست که شاه و رژیم او و نیز انگلیس و امریکا و حزب توده بارها تکرار کرده‌اند و آن این که بعد از قیام سی تیر حزب توده به دفاع از مصدق برخاست. آن سه مدعی اول این افسانه را برای توجیه براندازی دولت مصدق به کار گرفته‌اند. حزب توده آن را به کار می‌گرفت تا ادعا کند دست‌کم از نیمهٔ راه به حمایت از مصدق برخاسته و پرده‌ای بپوشد بر این واقعیت که در همان ایام، جدال مطبوعاتی، تظاهرات خیابانی و اعتصاب‌های کارگری بر ضد مصدق به راه می‌انداخت و به هر تلاشی دست می‌زد تا به قدرت‌های متخاصم ثابت کند که در نهایت اوست که در عرصهٔ سیاست ایران یکه‌تازی خواهد کرد.
MEHRAN
از فروردین ۱۳۳۲/ آوریل ۱۹۵۳ که همگان کودتایی قریب‌الوقوع را پیش‌بینی می‌کردند، حزب نیروی سوم پیشنهاد کرد کمیته‌های وابسته به نهضت ملی در مناطق هر شهر تشکیل شود و نیز نیرویی با عنوان گارد نهضت ملی برای دفاع از دولت بسیج شود و خود دو نمونه از این کمیته‌ها را تشکیل داد. (۴۳) اما دولت نه به این پیشنهاد روی خوشی نشان داد و نه از اقدام داوطلبانهٔ نیروی سوم حمایت کرد. کاهلی دولت در اعمال قانون و بسیج نیرویی برای دفاع از خود، یکی از علل اصلی شکست مصدق و نهضت ملی در زمانی بود که این دو ظاهراً قدرت را به دست داشتند.
MEHRAN
امریکایی‌ها به تحریک انگلیس سخت نگران بودند که ایران به آغوش اتحاد شوروی افتد. حزب توده هم با همهٔ توان خود ــ سازمان نظامی مخفی، گردآوری اسلحه، قدرت‌نمایی، اعتصاب، تظاهرات غیرقانونی، انتشارات گسترده، تبلیغات ضد امریکایی و از همه مهم‌تر نوید انقلابی قریب‌الوقوع ــ می‌کوشید وخیم‌ترین هراس‌های امریکا را موجه جلوه دهد.
MEHRAN
برای اولین بار در تاریخ بشر یک قدرت متجاوز از اسلحه‌ای استفاده می‌کند که در نوع خود بی‌نظیر است. ده‌ها و صدها هزار و حتی میلیون‌ها مردم بی‌خبر در حالی که خیال می‌کنند برای بزرگ‌ترین و مقدس‌ترین ایده‌آل‌های بشری می‌جنگند واقعاً در دام دولتی گرفتارند که برای آزادی و استقلال آنان کوچک‌ترین ارزشی قائل نیست. (۲۶)
MEHRAN
تفسیر استالین از بین‌الملل سوسیالیستی این بود که پرولتاریای جهان و احزاب آنها باید منافع خود را در راه «دژ سوسیالیسم» و «پایگاه پرولتاریای جهان» یعنی اتحاد شوروی، فدا کنند. بنابراین حالا اتحاد شوروی توجیهی ایدئولوژیک برای استثمار خود داشت که به موجب آن مبارزان راه سوسیالیسم می‌باید خود را فدا کنند با این امید که در آینده‌ای نامعلوم آن عصرطلایی موعود فراخواهد رسید.
MEHRAN
ملکی ویژگی‌های ضد سوسیالیستی اتحاد شوروی را، هم در زمینهٔ سیاست‌های داخلی و هم با توجه به سیاست‌های خارجی آن کشور بررسی می‌کند. جان کلام او این بود که نظام شوروی در داخل سرمایه‌داری دولتی است و ربطی به سوسیالیسم ندارد و در سیاست خارجی هم این کشور قدرتی استعماری است نه آزادی‌بخش. اتحاد شوروی پدیده‌ای پیچیده بود. استالینیسم تا آنجا که توانسته بود هر گرایش بنیانی به سوسیالیسم را از میان برداشته و هر نشانهٔ دموکراتیک بازمانده از انقلاب روسیه را نابود کرده بود. در روابط خارجی، رفتار شوروی با «متحدان» و احزاب «برادر» خود به همان اندازه استثماری بود که رفتار امپریالیسم غرب با کشورهای غیراروپایی.
MEHRAN
دو برداشت از ضرورت در میان بود: علمی و تاریخی. مفهوم متافیزیکی ضرورت چیزی خاص پیروان ادیان دیرین نبود، بلکه در برخی ایدئولوژی‌های مدرن نیز یافت می‌شد. اصول بنیادین دموکراسی مستلزم تحولی اجتماعی بر اساس نیازهای توده‌های عظیم مردم است و «سوسیالیسم بدون دموکراسی معنایی ندارد.» بنابراین، ضرورت سوسیالیستی از انتخابی دموکراتیک سرچشمه می‌گیرد، نه از احکام خشک تاریخ. (۱۹)
MEHRAN
مادامی که انسان‌ها و توده‌ها از قوانین و روابط اجتماع اطلاع ندارند غلام و بندهٔ آن روابط و رژیمی هستند که بر آنها حکومت می‌کند. اما وقتی که توده‌های مردم به آن قوانین اجتماعی... پی بردند و دانستند که قوانین مزبور قضای آسمانی نیست، دگرگون‌کردنش امکان‌پذیر است. و بدین ترتیب است که آنان از دنیای عبودیت و اجبار به دنیای آزادی از قیود وارد می‌شوند. (۱۸)
MEHRAN
در آن زمان مارکسیسم شوروی تنها تفسیر مارکسیسم بود که در قلمرو نظری و عملی در سراسر دنیا رواج داشت. یکی از جنبه‌های مهم این تفسیر (حتی در روایت تروتسکیستی) اعتقاد به ضرورت تاریخی خدشه‌ناپذیر بود، یعنی نوعی جبریت که می‌توان گفت تفاوتی با قدرگرایی نداشت. به عبارت دیگر تاریخ جای خدا را گرفته بود و بشر تنها ابزاری در دست تاریخ بود. برخلاف این، ملکی بر اهمیت فرد و آگاهی اجتماعی در شکل‌گیری رویدادها تأکید می‌کرد.
MEHRAN
با کمال وضوح و صراحت متوجه این حقیقت است که تحولات واقعی اجتماعی باید منشأ و سرچشمهٔ خود را از نیروی ذخیرهٔ ملت و برای منافع و هدف ملت اخذ کند و با نیروی همان توده برنامه‌ای متناسب با نیروی خود و متناسب با مرحلهٔ تکامل اجتماعی خود انتخاب کند. (۱۳)
MEHRAN

حجم

۲۹۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۹۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان