دانلود و خرید کتاب صوتی دل کور
معرفی کتاب صوتی دل کور
کتاب صوتی دل کور نوشتهٔ اسماعیل فصیح است. رضا عمرانی گویندگی این رمان صوتی ایرانی را انجام داده و انتشارات ماه آوا آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی دل کور
کتاب صوتی دل کور در دو بخش تعریف شده است. بخش اول مربوط به دوران کودکی «صادق آریان» است؛ وقتی تنها چهار سالش بود. بخش دوم حاوی ماجراهای دوران جوانی صادق است. زاویهٔ دید هر دو بخش بهصورت سومشخص یا دانای کل محدود است. نویسنده در قالب یکی از شخصیتهای داستان به نام صادق آریان رفته و داستان را روایت میکند؛ با این تفاوت که در بخش اول، صادق نقش فرعی داستان را دارد و تنها روایتکنندۀ داستان است و در بخش دوم، نقش اصلی را بر عهده دارد. کتاب صوتی «دلکور» به قلم اسماعیل فصیح بهدلیل ارائهٔ تصویری از یک دورۀ خاص (اواخر قاجار و بعد از آن)، دارای جنبههای تاریخی قوی است. فصیح، نویسندهای است که گمگشتگی افراد نسلی را توصیف میکند که نوجوانیشان در دهۀ جوشوخروش اجتماعی گذشت، اما تا به خود جنبیدند، سالهای کودتا فرا رسید و باران فاجعه بر آنها بارید. این اثر صوتی، در ردۀ رمانهای تاریخی قرار گرفته و در بعضی از مواقع شنونده را بین کتابِ رمان و یا کتابِ تاریخ مردد میکند. در فصل اول، صادق چهارساله میبیند که «مختار» به گلمریم، للۀ لال و نیمهافلیج او تجاوز میکند و پس از ربودن گردنبند طلای گلمریم، از خانه میگریزد. گلمریم از او آبستن میشود. در فصل دوم با «علی»، پسر دیگر خانواده آشنا میشوید. علی، بیزار از کسبوکار و در پی نوازندگی است. او با ارکسترهای گراند هتل و کافهٔ شهرداری کار میکند. مختار بهعلت تبانی با «جیران ورامینی» در قتل شوهر او، زندانی میشود. فصل سوم، فصل آشنایی با «رسول»، سومین پسر خانواده است. رسول آکنده از نیروی محبت و زیبایی و غرقه در نوعی عرفان مسیحایی است.
شنیدن کتاب صوتی دل کور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره اسماعیل فصیح
اسماعیل فصیح در ۲ اسفند ۱۳۱۳ در محلهٔ درخونگاه در تهران به دنیا آمد. پدرش «ارباب حسن» در چهارراه گلوبندک کاسب بود. اسماعیل در دوسالگی پدر را از دست داد و یتیم شد. از مهر ۱۳۲۰، یعنی در ششسالگی و همزمان با شروع حملۀ متفقین در جنگ جهانی دوم به ایران، به مدرسه ابتدایی رفت و دوران تحصیلات متوسطهٔ خود را از پاییز ۱۳۲۶ در دبیرستان رهنما آغاز و در سال ۱۳۳۲ با دیپلم طبیعی پایان داد. در آغاز تابستان ۱۳۳۵ و پس از چند سال کار و تدریس و پسانداز، درخونگاه ایران را ترک کرد و از راه استانبول و پاریس به آمریکا پرواز کرد. در شهر بووزمن در مونتانا به تحصیل ادامه داد و لیسانس شیمی گرفت. پس از اتمام درس به سانفرانسیسکو نقلمکان کرد. در سانفرانسیسکو با دختری نروژی به نام «آنابل کمبل» ازدواج کرد. همسرش هنگام زایمان در بیمارستان و همراه با نوزادی که در شکم داشت، درگذشت. پس از یک سال کارکردن به مونتانا بازگشت و از دانشگاه میزولا مونتانا مدرک ادبیات انگلیسی گرفت. همانجا بود که ارنست همینگوی را دید و با او گپی دوستانه و کوتاه زد؛ سپس به دانشگاه میشیگان رفت، اما به دلایلی مقطع کارشناسیارشد را نیمهکاره رها کرد و به تهران بازگشت. پس از بازگشت به ایران، چند ماهی را در مؤسسهٔ انتشاراتی فرانکلین بهعنوان مترجم کار کرد؛ سپس با معرفینامهٔ صادق چوبک در سال ۱۳۴۲ در شرکت ملی نفت ایران در مناطق نفتخیز جنوب بهعنوان کارمند بخش آموزش مشغول به کار شد. در ۱۳۵۹ با شروع جنگ ایران و عراق و بستهشدن دانشکدهٔ نفت آبادان، در ۴۷ سالگی و با سمت استادیار زبان انگلیسی بازنشسته شد. او در مجموع مدت ۱۹ سال در این شرکت به خدمت مشغول بود. فصیح از آن به بعد بهدلیل تخریب منزل مسکونیاش در آبادان به تهران مهاجرت کرد. او گاه در بخش برنامههای آموزشی زبان تخصصی و گزارشنویسی صنعت نفت خدمت میکرد. اسماعیل فصیح در ۲۵ تیر ۱۳۸۸ در بیمارستان شرکت نفت تهران و بهدلیل مشکل عروق مغزی درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی دل کور
«از عصر، تمام زنهای خانه توی تالار جمع شده و گریه کرده بودند. از تنگ غروب که اربابحسن نفسش به شماره افتاده بود، مختار رختخواب او را رو به قبله کرده بود و متکّا را از زیر سرش بیرون کشیده بود که زودتر تمام کند. پیرمرد، زیر نور چراغ گردسوزِ سر طاقچه تکان نمیخورد. اربابحسن در ماههای آخر عمرش هرگز نگذاشته بود چراغ بالاسرش را خاموش کنند. میگفت این نور رسول است.
صدای نفسهای دراز و حلقومی او که توی سینه و حنجرهاش تاب میخورد و به سختی بیرون میآمد، به گوش بچههای پشت شیشههای درگاهی تالار میرسید. گاهی که صدای آخرین نفسهای پیرمرد میان شیون زنها گم میشد، همه خیال میکردند پیرمرد مرده. اما بعد، باز صدای نفس حلقومی میآمد که با آه توأم بود. انگار چیزی را که در دل داشت و میخواست بگوید، نمیتواند.»
زمان
۱۲ ساعت و ۴۹ دقیقه
حجم
۷۱۰٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۲ ساعت و ۴۹ دقیقه
حجم
۷۱۰٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
سلام. به همه شما عزیزان توصیح مکنم این کتاب را گوش کنید چون قلم روان وعالی نویسنده وصدای گیرای آقای عمرانی کنار هم اثر بی نظیری را خلق کرده است این کتاب منو یاد برادران کارآموزف انداخت. عالی بود. ممنون.
چه کاراکترهایی نویسنده خلق کرده و چه عال اجرا شده. مرسی🌷🤍
سلام. و درود بی پایان.در دنیای بی کران و در دریای ژرف و بی انتهای ادبیات جهان.برای لحظاتی شناور شدم .باوجود رمانو داستان های مهیج ورخدادهای عجیب که توسط نویسندگان چیره دست به نگارش در امده .این رمان بنوشته اسماعیل فصیح بارقه
زیبا زیبا زیبا نثر روان شخصیت پردازی زیبا و رفتن به تهران قدیم و خانه های قدیم واقعا دلچسب بود
با تشکر از گروه ماه آوا و آقای عمرانی جان عزیزم که همیشه با قرائت بی نظیرشون زیبایی های کتاب رو دو چندان میکنن. 🌹
عالی بود. داستان آشنای زندگی آدمهای دور و برمون و خودمون. کشمکش های درونی هر انسانی در بزنگاه های زندگی. داستان تلخ بعضی از آدمهایی که سرنوشت هرگز روی خوشش رو بهشون نشون نداده. داستان بعضی دیگه از آدمهایی که
عااااالی بود خیلی عاااالی