خالد حسینی
خالد حسینی نویسنده افغانستانیالاصل و پزشک ساکن آمریکاست. او متولد ۴ مارس ۱۹۶۵ در شهر کابل افغانستان است، رمانهایش به زبان انگلیسی در آمریکا منتشر و در بیش از ۶۰ کشور دنیا و به زبانهای مختلفی از جمله فارسی ترجمه شده است.
آثار خالد حسینی پر از احساسات و عواطف مردمانی است که گوش جهان صدای آنها را کمتر شنیده و اغلب تصوری غیرواقعی از درونیات آنها به دنیا القا شده است. خالد حسینی به خوبی توانسته بازتاب افکار، احساسات و عواطف مردم خاورمیانه (مخصوصا مردم افغانستان) در آثارش باشد و همچنین برای بهبود اوضاع مهاجرین قدمهای مهم و موثری بردارد.
پدر خالد حسینی یک دیپلمات افغان و مادر او معلم دبیرستان بودند. کودکی و نوجوانی خالد در کابل گذشت، اما از یازدهسالگی طعم دوری از وطن را چشید، به همراه خانوادهاش به کشور فرانسه مهاجرت کرد و پدرش در سفارت افغانستان در فرانسه مشغول به کار شد.
چندی بعد با حملهور شدن ارتش اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، بازگشت به کشور برای خالد حسینی و خانوادهاش ناممکن شد. به همین جهت آنها تصمیم گرفتند که به آمریکا مهاجرت کنند و درخواست پناهندگی بدهند. به این ترتیب بعد از مدتی خالد به همراه خانوادهاش در کالیفرنیا آمریکا ساکن شدند و او مشغول به تحصیل در رشتهی زیستشناسی در دبیرستان شد. بعد از گذراندن دورهی دبیرستان وارد دانشگاه پزشکی شد، اما رویای نویسندگی را از یاد نبرد.
خالد در ۳۶ سالگی کار کردن روی رمان بادبادکباز (Kite Runner) را شروع کرد و این در حالی است که در زندگی حرفهای خود همچنان به طبابت اشتغال و سرشلوغیهای یک پزشک کارکشته را داشت. بنا بر همین موضوع هر روز صبح پیش از طلوع آفتاب قبل از آنکه در محل کار خود حاضر شود، وقت گذاشت و داستانی را نوشت که در آن یک پسر افغانستانی از طبقهی مرفه با یک پسر خدمتکار به نام حسن دوست میشود و این دوستی سرمنشا وقایع بعدی این کتاب است.
کار نوشتن بادبادکباز و انتشار آن در آمریکا چیزی حدود سه سال وقت برد، اما نهایتا این کتاب در سال ۲۰۰۳ وارد بازار کتاب آمریکا شد. رمان بادبادکباز تحسینها و نقدهای زیادی را به همراه داشت، اما همین تحسینها و رد شدنها از سوی منتقدین باعث شد که نام این کتاب و نویسندهی آن به سرعت بر سر زبانها بیفتد. مخاطبین آمریکایی چنان استقبالی از این کتاب به عمل آوردند که نام این کتاب بیش از ۱۰۰ هفته در میان پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز باقی ماند.
بادبادکباز بسیاری از پیشفرضها را درمورد مردم افغانستان و فرهنگ این کشور بر هم زد و طولی نکشید که به ۳۸ زبان مختلف ترجمه شد و قصهی دوستی امیر و حسن پا به فرهنگهای مختلف و کشورهای سراسر جهان گذاشت. این کتاب در سال ۲۰۰۵ یکی از سه کتاب پرفروش آمریکا معرفی شد. از سوی دیگر فروش چشمگیر این اثر در اروپا هم باعث شد که در سال ۲۰۰۷ «مارک فورستر» با اقتباس از این کتاب فیلمی با همین نام در بریتانیا بسازد و همچنین جایزهی «بردرز اورجینال ویس (Borders Original Voice)» را برای خالد حسینی به ارمغان بیاورد.
موفقیتهای پی در پی کتاب بادبادکباز باعث شد تا خالد حسینی جسارت و شجاعت نوشتن رمان دوم را هم پیدا کند. به گفتهی خالد حسینی «هزار خورشید تابان» با یک جرقهی کوچک از دیدن زنی که روبنده به چهره داشت، خلق شد. این کتاب در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و توانست موفقیتهای کتاب پیشین خالد حسینی را پررنگتر از پیش تکرار کند.
هزار خورشید تابان داستان دو زن افغان به نامهای مریم و لیلا را روایت میکند که هر دو همسر یک مرد هستند. کتاب دوم خالد حسینی در ۶۰ کشور دنیا و به زبانهای مختلفی منتشر شده و به علاوه فیلمی هم از آن اقتباس شده است.
سومین کتاب به نویسندگی خالد حسینی در سال ۲۰۱۳ از انتشارات «ریورهد بوکس (Riverhead Books)» با نام «و کوهستان به طنین آمد (And the mountains Echoed)» منتشر شد و در ایران با اسمهایی همچون ندای کوهستان، پژواک کوهستان، در کوهستان طنین انداخت، و آوا در کوهها پیچید، و کوهها انعکاس دادند، و کوهها طنینانداز شدند، و کوهها بازگفتند و... نشر یافته است.
به گفتهی منتقدین نیویورک تایمز این اثر قویترین و احساسیترین رمان حسینی است که از بادبادکباز روانتر نوشته شده و داستان آن از هزار خورشید تابان پیچیدهتر از کار درآمده. داستان ندای کوهستان روایتگر ماجرای یک پسر ده سالهی افغان به نام عبدالله است که بعد از مرگ مادرش باید از خواهر کوچکتر خود پری مراقبت کند و طی ماجرایی مجبور به ترک کردن کشورش و مهاجرتی اجباری میشود. داستان این رمان تا حدی شباهت به تجربهی نویسنده از مهاجرت اجباری دارد و همین نکته باعث شده که برای مخاطبان تبدیل به اثری جذابتر شود.
آخرین و جدیدترین اثر خالد حسینی در سال ۲۰۱۸ انتشار پیدا کرد. «دعای دریا» (Sea Prayer) کتابی کوتاه و مصور است و نامههای غمبار یک پدر مهاجر و پناهجو است که برای پسر خردسالش نوشته شده. ایدهی خلق کردن چنین اثری به سال ۲۰۱۵ بازمیگردد که جسد کودک پناهجوی سوری در سواحل ترکیه پیدا شد و عکس این پسربچه قلب میلیونها نفر را به درد آورد. گفته میشود که خالد حسینی با خلق این اثر در حال ادای دین به مردمان نیک خاورمیانهای است که هر روز به خاطر بنیادگرایی یا وقوع جنگ مجبور به ترک خانه و وطن خودشان میشوند. ناگفته نماند که درآمد حاصل از فروش این کتاب به آژانس پناهندگان سازمان ملل اهدا میشود تا به این شکل از پناهجویان و آوارگان جنگی کمک شود.
حسینی در سال ۲۰۰۷ سفری به افغانستان داشت و بعد از این که به آمریکا بازگشت، تصمیم گرفت تا بنیادی (بنیاد خالد حسینی) را تاسیس کند. هدف این بنیاد ارائهی کمکهای انساندوستانه به کشورش است و هماکنون در کشور آمریکا فعالیت دارد. همانطور که میبینیم خالد حسینی عاشق ملیت، کشور و فرهنگ خود است و با تمام وجودش این ارادت و عشق را نثار مردم و کشورش میکند. این ارادت و عشق نه تنها در تک تک آثار خالد حسینی دیده میشود، بلکه با کارهای انساندوستانهی او رنگ بیشتری میگیرد.