دانلود و خرید کتاب صوتی هزار خورشید تابان
معرفی کتاب صوتی هزار خورشید تابان
کتاب صوتی هزار خورشید تابان یکی دیگر از آثار درخشان خالد حسینی نویسنده رمان مشهور و پرطرفدار «بادبادک باز» است. این کتاب، درد و رنج زنان افغانستان را به تصویر میکشد؛ از نداشتن حق تحصیل و اجبار به ازدواج گرفته تا بردگی. ماجرای این کتاب در دوران اشغال افغانستان توسط دولت شوروی و جنگ با طالبان اتفاق میافتد و داستان زندگی زنانی از نسلهای متفاوت را روایت میکند.
نسخه صوتی این کتاب با ترجمهی مهدی غبرائی و صدای رضا عمرانی در انتشارات ماهآوا منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.
درباره کتاب صوتی هزار خورشید تابان
کتاب هزار خورشید تابان در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شد و تنها در عرض ۱۵ هفته، عنوان پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز را به خود اختصاص داد. این کتاب دنیایی را به تصویر میکشد که در آن، زن مظلومترین و بیپناهترین موجود دنیاست؛ زنان گرفتار در یک جامعه مردسالار و درگیر جنگ!
در طول تاریخ همیشه مردان بودند که در خط مقدم جبههها قرار میگرفتند و به عنوان قربانیان اصلی جنگ معرفی میشدند. اما حقیقت میتواند چیز دیگری باشد. زنان و کودکان آسیبپذیرترین قشر جامعه هستند؛ بار اصلی این آشوب بر دوش آنهاست که به بردگی گرفته میشوند و مورد تجاوز قرار میگیرند.
خالد حسینی هم در کتاب صوتی هزار خورشید تابان به روایت سرگذشت دو زن افغان میپردازد که با مشکلات بسیاری دستوپنجه نرم میکنند. زندگی در کشوری که مردسالاری در آن حرف اول را میزند، محروم ماندن از حقوق اولیهی یک انسان تنها به خاطر زن بودن، تن دادن به ازدواج اجباری و اسیر شدن به دست دشمن تنها بخشی از سختیهای زندگی یک زن در افغانستان است.
این نویسنده بخشی از حوادث و رویدادهای تاریخی–سیاسی افغانستان را در متن داستان خود گنجانده است؛ از زمان ظاهرشاه و کودتای سال ۱۹۷۳ میلادی تا پس از انفجار برجهای دوقلو در ۱۱ سپتامبر.
حسینی در سال ۲۰۰۳ سفری به وطن خود داشت و از همان موقع، ایده نوشتن این رمان در ذهنش شکل گرفت. او در این سفر با چند زن آسیبدیده افغانی آشنا شد و رمان هزار خورشید تابان را با اقتباس از داستان زندگی آنها نوشت.
خالد حسینی نام این اثر خود را وامدار یکی از اشعار صائب تبریزی است. شاعری که نه فقط در ایران، بلکه در افغانستان و پاکستان هم از بزرگان دنیای ادب و هنر شناخته میشود. زمانی که صائب تبریزی به شهر کابل سفر کرد، مدهوش زیباییهای آن شد و شعری حاوی این بیت سرود:
حساب مه جبینان لب بامش که میداند؟/ دو صد خورشیدرو افتاده در هر پای دیوارش
این رمان در سال ۲۰۰۸ میلادی، جایزه ملی «کتاب انگلستان» را به خود اختصاص داد.
شنیدن کتاب صوتی هزار خورشید تابان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب صوتی هزار خورشید تابان پیشنهاد خوبی برای علاقهمندان ادبیات داستانی است. همچنین کسانی که به تاریخ افغانستان علاقه دارند و نیز دوستداران داستانهای سیاسی و اجتماعی، از شنیدن این کتاب لذت خواهند برد.
چرا باید این کتاب صوتی با صدای رضا عمرانی را بشنویم؟
شنیدن کتاب صوتی هزار خورشید تابان میتواند نگرش ما را به کشور افغانستان و مردم ستمدیده آن تغییر دهد. کشوری که روزگاری یکی از زیباترین مناطق جهان بود و در سالهای اخیر به ویرانی کشیده شده است.
خالد حسینی در این اثر سی سال از تاریخ معاصر افغانستان را به تصویر کشیده است. جامعهای درگیر جنگ و سنتها که زنان اصلیترین قربانیان آن هستند. نمیتوان این کتاب را خواند و با روند داستان همراه نشد. این نویسنده به بیان رنج و بغض زنانی پرداخته است که سالها درد خود را پنهان کرده و خم به ابرو نیاوردهاند.
درباره خالد حسینی
خالد حسینی، پزشک و نویسنده افغان–آمریکایی، متولد ۴ مارس ۱۹۶۵ میلادی در کابل است. این نویسنده ۳۶ سال داشت که نوشتن «بادبادک باز» را آغاز کرد و طولی نکشید که با انتشار این کتاب، در سراسر جهان شناخته شد.
خالد با این موفقیت، جسارت نوشتن رمان دوم را نیز پیدا کرد؛ او با دیدن زنی که چهره خود را با روبنده پوشانده بود، به فکر نوشتن کتاب «هزار خورشید تابان» افتاد. این کتاب در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شد و برای باری دیگر افکار و عواطف مردم افغانستان را به نمایش گذاشت. حسینی که در کتاب پیشین خود آثار مردسالاری و سنتها بر روی مردان را بررسی کرده بود، این بار به بخشی از جامعه پرداخت که همواره مورد تبعیض قرار گرفتهاند و صدایشان در گلو خفه شده است.
خلاصه رمان هزار خورشید تابان
رمان صوتی هزار خورشید تابان روایتگر داستان زندگی دو زن افغان است و شرایط آنها را در سالهای اخیر کشورشان به تصویر میکشد. مریم و لیلا به نسلهای متفاوتی تعلق دارند؛ اما با این حال، سرنوشت آنها به هم گره خورده است.
مریم و مادرش در یک روستای دورافتاده زندگی میکنند. شرایط زندگی آنها تعریف چندانی ندارد و در فقر و تنگدستی به سر میبرند. این دختر حاصل رابطه نامشروع یک تاجر ثروتمند و خدمتکارش است و مادرش اغلب او را «حرامی» صدا میزند. اما این زن تنها کسی نیست که مریم را تحقیر میکند؛ هر کسی که این دختر را میشناسد و از قصه زندگیاش با خبر است، او را حرامزاده میخواند.
مریم تنها ۱۵ سال دارد که مادر خود را از دست میدهد و به سراغ پدرش میرود. این مرد که حضور دخترش را مایه آبروریزی میداند، او را به عقد شخصی بزرگسال و بداخلاق به نام رشید درمیآورد. رشید به شدت مردسالار است و سالها به روح و جسم مریم آسیب میزند.
سالها بعد...
لیلا در یکی از خانوادههای روشنفکر افغان متولد شده و برخلاف مریم، از شرایط خوبی برخوردار است. او رابطه عاشقانهای با همبازی دوران کودکی خود، طارق، دارد؛ اما روزگار خوش آنها به پایان میرسد و مجبور به جدایی میشوند. در طی جنگ داخلی کابل، پدر و مادر لیلا به قتل میرسند و در همین بحبوحه، او متوجه بارداری خود از طارق میشود.
بعد از مدتی، خانه پدری لیلا مورد اصابت موشک قرار میگیرد و این دختر زیر آوار حبس میشود. رشید، شوهر مریم، او را از زیر خروارها خاک بیرون میکشد و نجاتش میدهد. لیلا که دیگر کسی را در این دنیا ندارد، به عقد او درمیآید و به این ترتیب وارد زندگی مریم میشود.
مریم و لیلا از دو نسل مختلف هستند و در خانوادههای متفاوت بزرگ شدهاند، اما هردوی آنها از مشکلات جامعه مردسالار رنج میبرند و دردهای مشترک دارند.
بهترین ترجمه هزار خورشید تابان
کتاب هزار خورشید تابان به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده و در کشورهای مختلف به فروش رسیده است. در ایران هم چند مترجم، این اثر را به زبان فارسی برگردانده و روانه بازار کردهاند که از جملهی بهترین ترجمه میتوان مهدی غبرائی، بیتا کاظمی و بهناز پیاده را نام برد.
این کتاب تا کنون با نامهای «هزار آفتاب شگفتانگیز»، «هزار خورشید درخشان»، «هزار خورشید باشکوه» و «هزار خورشید تابان» روانه بازار شده است. بنابراین مخاطب چند گزینه برای انتخاب دارد و میتواند نسخههای برگردان مختلف را مطالعه کند.
بخشهایی از کتاب صوتی هزار خورشید تابان
«لیلای نه ساله، مثل هر روز صبح با اشتیاق دیدن دوستش طارق، از خواب بیدار شد. اما امروز صبح، میدانست که طارق را نمیبیند. طارق که به او گفته بود پدر و مادرش او را با خود به دیدن عمویش در جنوب، به غزنه میبرند، لیلا پرسیده بود: «چقدر میمانی؟»
- «سیزده روز.»
- «سیزده روز؟»
- «خیلی زیاد نیست. اخمهات تو هم رفته لیلا.»
- «نرفته.»
- «نمیخوای که بزنی زیر گریه؟ نه؟»
- «نه نمیخوام. برای تو که نه. هزار سال هم که باشه...»
لیلا لگدی حوالهی ساق پایش کرده بود. نه آنی که مصنوعی بود؛ بلکه پای واقعی، و او هم بازیگوشانه ضربهای به پس سر لیلا حواله کرده بود. سیزده روز. تقریباً دو هفته. و هنوز بیش از پنج روز نگذشته. لیلا یک حقیقت اصلی را دربارهی زمان آموخته بود. زمان مثل آکاردئونی که پدر طارق، گاهی آهنگهای قدیمی پشتو را با آن مینواخت، بسته به حضور یا غیبت طارق، فشرده میشد، یا کش میآمد...»
زمان
۱۴ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۸۰۹٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۴ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۸۰۹٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
اول این را متذکر بشوم لازمه که شرط سنی در شنیدن این کتاب رعایت بشه. داستان رنج و ظلم به دختران و زنان افغان ، ظلم بیشماری که گاه از سوی همراه و هموطن و گاه از سوی گروهی تندرو به
خالد حسینی عنوان کتاب را از شعری از صائب تبریزی برگزیده است: حساب مهجبینان لب بامش که میداند دوصد خورشید رو افتاده در هر پای دیوارش خود خالد حسینی درباره کتاب گفته است: «زنانی را در کشورم دیدم که همراه با کودکانشان از کنار
هزار خورشید تابان یکی از بهترین کتابایی بود که میتونستم بخونم... البته از نظر من کتاب خوب کتابی هست که وقتی تموم شد بشینی یه دلِ سیر گریه کنی یا بخندی و یا حتی لبخند عمیق بزنی و بگی اوخیش حالمو جا
خیلی بحث رو طولانی نمیکنم... از ویژگی هایی که کار های خالد حسینی داره اینه که در یک بستر احساسی میاد تاریخ، عقاید و... یک ملت رو نشون میده و بلا هایی که به ویژه در چند دهه اخیر سر کشور
دهه هفتاد شمسی چقدر تاریخ معاصر افغانستان در گوشمان بود ولی نمیشنیدیم! نجیب الله، گلبدین حکمتیار، احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، مزاری، پنج شیر، کابل، طالبان، جنگ، جنگ، جنگ... شنیدن این کتاب، تجربه زندگی در دهه های اخیر افغانستان رو
امان از ظلم... امان از فقر ....اما پناه میبرم به خزا از فقر فرهنگی و بد اندیشی.....
چهقدر خوشحالم که اولین کتاب صوتیِ زندگیم رو با این اثر تجربه کردم؛ با این داستان که در تکتک سلولهای آدم رخنه میکنه؛ با این ترجمهی روون که هیچ خللی در ارتباط با متن ایجاد نمیکنه و با این صدای
عالیییییی بود واقعا...کتابی بود واقعا زیبا و اتفاقات های تاریخی غم انگیز...بعد از این کتاب دیدم به افغانی ها تغییر کرد و الا از صمیم قلب دوستسان دارم
کتاب خیلی خوبی بود.... امیدوارم همیشه در همه جای دنیا صلح باشه. جنگ واژه ای وحشتناک است که قربانیان بیگناهی رو میگیره
من همه ی آثار خالد حسینی را خواندم... هزار خورشید تابان عالیه.. البته بادبادک باز . و کوه طنین انداخت هم قشنگه. ولی من هزار خورشید تابان را خیلی دوست دارم.