دانلود و خرید کتاب اسکی روی شیروانی‌ها رسول یونان
تصویر جلد کتاب اسکی روی شیروانی‌ها

کتاب اسکی روی شیروانی‌ها

نویسنده:رسول یونان
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۰از ۲۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اسکی روی شیروانی‌ها

کتاب اسکی روی شیروانی‌ها مجموعه شعرهای زیبا و خواندنی سروده رسول یونان است. شعرهای این کتاب عموما مضامین عاشقانه و احساسی دارند. 

ذرباره کتاب اسکی روی شیروانی‌ها

کتاب اسکی روی شیروانی‌ها پنج فصل دارد و در این فصل‌ها، نود شعر نوشته شده است. شعرهایی که در طول دو سال نوشته شدند و موضوعاتی مانند پرواز، جمع کردن تخم بلدرچین از کشتزاران آفتاب، عشق، زندگی، مرگ، کار و برخی موضوعات شهری را شامل می‌شود.

کتاب اسکی روی شیروانی‌ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

دوست‌داران و علاقه‌مندان به شعر شاعران معاصر از خواندن کتاب اسکی روی شیروانی‌ها لذت می‌برند. 

درباره رسول یونان 

رسول یونان در سال ١٣٤٨ در دهکده‌ای در کنار دریاچه ارومیه به دنیا آمد. او شاعر، نویسنده، مترجم و نمایشنامه‌نویس است. علاوه بر این سابقه فیلمسازی و بازیگری را نیز در کارنامه هنری خود دارد. تنوع آثار او زیاد است و داستان کوتاه، رمان، شعر، نمایشنامه و ... در میان آثارش به چشم می‌خورد. از میان آثار رسول یونان می‌توان به روز بخیر محبوب من، مجموعه شعر پایین آوردن پیانو از پله‌های یک هتل یخی، ترجمه اشعار ناظم حکمت با نام یک کاسه عسل، مجموعه داستان کلبه‌ای در مزرعه برفی ، نمایشنامه گندمزار دور و رمان خیلی نگرانیم شما، لیلا را ندیدید اشاره کرد. همچنین یکی از کتاب‌های او، به نام رودی که از تابلوهای نقاشی می‌گذشت، به زبان ارمنی ترجمه و منتشر شده است. 

بخشی از کتاب اسکی روی شیروانی‌ها

چمدانم را می‌بندم

بی‌هیچ دلهره‌ای

دیگر نه این درخت توت

می‌تواند مانع شود

و نه این آفتابِ لنگرانداخته

در پنجره‌ها

وقتی تو نباشی

چه‌قدر راحت می‌شود از این‌جا رفت.

امیررضا
۱۴۰۰/۰۵/۰۸

ای پرنده زیبا زخم بالت را که می‌بستم عاشقت شدم نباید اینقدر بی رحمانه دور می‌شدی بی پر و بالم من آسمان به آسمان چگونه دنبالت بگردم؟ ای پرنده زیبا اسیر زیبایی‌ات شده‌ام مرا به قفس انداخته ای! ~از متن کتاب ` خیلی دوست داشتنی بود.. آروم و غمگین و پر از احساس مشتاق

- بیشتر
JİLA
۱۴۰۰/۱۲/۲۵

نه درختان کج روییده‌اند نه ساختمان‌ها کج شده‌اند فقط تو زمین خورده‌ای تو زمین خورده‌ای و سرت گیج می‌رود مرگ را بپذیر نظم دنیا تو را کنار گذاشت..

mina
۱۴۰۰/۰۲/۰۱

آقای یونان خیلی نگاه عجیب و جالبی به دنیا دارند که این کاملا در شعرهاشون مشهوده

khazar
۱۴۰۲/۰۳/۱۷

(یازده) از کتاب قبل‌ "آکوردی برای صرف شام" قشنگ‌تر بود و بیشتر دوسش داشتم. ( شعرِ آتش و باران عالیه...)

Pooria Mardani
۱۴۰۱/۰۱/۱۴

ساده و بی ریا بی ریا و ساده ...

Mohammad Amin
۱۳۹۹/۱۲/۲۱

خواندن این کتاب، تجربه حس ناب شاعرانه بود. حتما باید کتاب چاپی‌اش را هم بخرم.

کرم کتاب
۱۴۰۱/۰۹/۰۷

کتاب زیبایی هست پر از شعر های ساده. مفهوم اکثرشان متوجه شدم و دوست داشتم.

مبینا نصرتی
۱۴۰۳/۰۶/۰۶

نسبت به بقیه کتاب های شعری که خونده بودم با این بیشتر از همه ارتباط برقرار کردم. اگه مثل من تا حالا شعر نخوندین و میخواین شروع کنین پیشنهاد میکنم. موضوعاتشم خیلی ملموس و قابل درکن.

nia
۱۴۰۳/۰۵/۱۸

کتاب شعر:اسکی روی شیروانی ها تعداد صفحات:۶۵صفحه نوع ادبی:شعر نو ادبیات:ایران موضوع شعر ها:عاشقانه،درام امتیاز کلی⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ ترغیب شدم بقیه کتاب های نویسنده رو بخونم باید شعری تازه گفت آهنگی تازه نواخت باید درِ چوبیِ این باغ را که در رویاهایمان شکل گرفته اند رو به شهر باز کرد باید

- بیشتر
مهتاب مرادی
۱۴۰۳/۰۸/۱۸

اشعار بسیار سطحی هستند شاید به خاطر اینه که حجم تولید شعر سپید بسیار زیاد شده و تصاویر خیلی زود نخ نما می شن

دیگر منتظر کسی نیستم هر که آمد ستاره از رویاهایم دزدید هر که آمد سفیدی از کبوترانم چید هر که آمد لبخند از لب‌هایم برید منتظر کسی نیستم از سر خستگی در این ایستگاه نشسته‌ام!
sarahoosh
کافی‌ست دعوایی جزئی شکل بگیرد رکیک‌ترین دشنام‌ها را می‌دهند آدم‌های به‌ظاهر مؤدب.
A~
فهمیدم که خواهد رفت مانعش نشدم اگر در را می‌بستم از پنجره می‌رفت
zahra
ای پرندهٔ زیبا زخم بالت را که می‌بستم عاشقت شدم نباید این‌قدر بی‌رحمانه دور می‌شدی بی‌پروبالم من آسمان‌به‌آسمان چگونه دنبالت بگردم؟ ای پرندهٔ زیبا اسیر زیبایی‌ات شده‌ام مرا به قفس انداخته‌ای!
امیررضا
اگر در باز بود می‌رفتم اگر سد می‌شکست جاری می‌شدم اگر قفسی در کار نبود می‌پریدم زندانی که باشی گاه مثل انسان می‌اندیشی گاه مثل آب گاه مثل پرنده
نیلوفر🍀
آدمی بودن غم‌انگیز است وقتی هوای آسمان به سرت بزند و بال نداشته باشی
ꪑꪮꫝꪖꪑꪑꪖᦔ ꪑꪖꫝᦔ𝓲
دعا می‌کنم که دعایم آفتابی باشد بر فراز روزهای برفی‌اش. آمین یا رب‌العالمین!
MKS
از تو دور شدم مثل ابر از دریا اما هر جا رفتم باریدم!
zahra
دیگر منتظر کسی نیستم هر که آمد ستاره از رویاهایم دزدید هر که آمد سفیدی از کبوترانم چید هر که آمد لبخند از لب‌هایم برید منتظر کسی نیستم از سر خستگی در این ایستگاه نشسته‌ام!
zahra
دلم برای تو تنگ شده است اما نمی‌دانم چه‌کار کنم مثل پرنده‌ای لالم که می‌خواهد آواز بخواند و نمی‌تواند.
zahra

حجم

۴۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۹ صفحه

حجم

۴۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۹ صفحه

قیمت:
۲۳,۵۰۰
۱۱,۷۵۰
۵۰%
تومان