دانلود و خرید کتاب روح داروثی دینگلی دانیل دفو ترجمه حسن کامشاد
تصویر جلد کتاب روح داروثی دینگلی

کتاب روح داروثی دینگلی

نویسنده:دانیل دفو
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۰از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روح داروثی دینگلی

کتاب روح داروثی دینگلی، نوشته دنیل دفو با ترجمه حسن کامشاد، جلد هجدهم مجموعه تجربه‌های کوتاه است. بیست سال پیش که مجموعه‌ تجربه‌های کوتاه زیر نظر حسن ملکی برای اولین‌بار منتشر شد، هدفش کمک به عاشقان کتاب بود که فرصت کمی برای مطالعه داشتند. این مجموعه را نشر چشمه دوباره منتشر کرده است.

درباره کتاب روح داروثی دینگلی

بسیاری از ما در زندگی فرصت خواندن یک رمان طولانی را نداریم، یا امکان حمل کتاب را هر روز تا محل کارمان نداریم و کتاب‌ها نیمه‌کاره می‌مانند. راه چاره پناه بردن به کتاب‌های کم‌حجم و کم‌ورقی است که می‌شود آن‌ها را به‌سادگی خواند. کتاب خواندن در یک نشست. بین دو ایستگاه مترو، بین محل کار تا خانه،در مسیر دانشگاه و ... مجموعه‌ی تجربه‌‌های کوتاه بهترین فرصت است برای خواندن در وقت‌های اندک، برای خواندن در ساعت‌هایی که فکر می‌کنیم هیچ‌کدام از کتاب‌های کتاب‌خانه‌مان را نمی‌توانیم بخوانیم. با مجموعه‌ی تجربه‌های کوتاه شاهکارهای تاریخ ادبیات جهان و تاریخ نمایش جهان در اختیار ما قرار می‌گیرد.

کتاب روح داروثی دینگلی، داستان یک بیماری همه‌گیر است که افراد بسیاری را کشته است. اما یکی از این مرگ‌ها طبیعی نیست و داستان‌های بعدی بساری دارد.

خواندن کتاب‌های مجموعه تجربه‌های کوتاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر فکر می‌کنید فرصت‌تان برای کتاب خواندن کوتاه است اما عطش‌ خواندن و لذت بردن از دنیای کتاب شما را رها نمی‌کند، این مجموعه برای شما نوشته شده است.

بخشی از کتاب روح داروثی دینگلی

می‌گوید: «رفته‌رفته سخت در خود فرو رفتم، به طوری که تمام افراد خانواده متوجه حال‌ام شدند؛ و همه علت را می‌پرسیدند، بالاخره به برادرم ویلیام گفتم، و او یواشکی پدر و مادرم را مطلع کرد، و آن‌ها قضیه را مدت‌ها پیش خود نگه داشتند.

فایدهٔ این رازگشایی فقط آن بود که آن‌ها گاه به من می‌خندیدند، گاه سرزنش‌ام می‌کردند، و در هرحال دستور می‌دادند مراقب مدرسه‌ام باشم، و این چرت‌وپرت‌ها را از سر بیرون بکنم. من هم حسب‌الامر مرتب به مدرسه می‌رفتم، و پیوسته سر راه به زن بر می‌خوردم.»

بلی، نزدیک دوساعت دربارهٔ این و بسیار چیزهای دیگر در همین زمینه، در باغ میوه، صحبت کردیم، و آخر سر به او گفتم، بدون آن‌که دیگران را از قصد خود آگاه کنیم، من حدود ساعت شش بامداد فردا، همراه او به محل خواهم رفت. از شنیدن این خبر غرق مسرت شد، و جواب داد: «راستی، قربان، می‌آیید؟ حتماً، قربان، می‌آیید؟ خدا را شکر! امیدوار ام دیگر راحت بشوم.»

پس از این قرارومدار برگشتیم درون خانه.

پیرمرد، همسرش، و آقای سام بی‌تاب بودند جریان را بشنوند، چندان که از اتاق پذیرایی به پیشوازِ ما به تالار آمدند؛ و وقتی دیدند جوانک خندان است، نخستین شیرین‌زبانی پدر این بود که: «چه خوب، آقای رادل، شما باهاش صحبت کردید؛ امیدوار ام دیگر عقل به سرش بیاید. پسرهٔ تنبل! پسرهٔ تنبل!»

پسر که این را شنید، بی‌آن‌که پاسخی بدهد، دوان‌دوان از پله‌ها بالا به اتاق خود رفت، و من بی‌درنگ کنج‌کاوی سه فرد منتظر را خواباندم و به آن‌ها گفتم من قول سکوت داده‌ام، و تصمیم دارم قول‌ام را نگه دارم؛ ولی همین‌که کارها به ثمر رسید، همه چیز را خواهند فهمید. 

کاربر ۲۴۳۷۸۲۵
۱۳۹۹/۰۹/۱۷

این کتاب رو دوس داشتم فقط کاش نقدش رو هم بزارید ودرک بیشتری داشته باشیم و به طرز دیدمون وسعت ببخشیم.ممنون از شما

Pooria Mardani
۱۴۰۱/۰۴/۲۱

سرگرم کننده و مختصر و این که سه صفحه اخرشو دوس داشتم

وحید
۱۴۰۳/۰۲/۱۷

این چه مزخرفی بود من خوندم؟ جناب کامشاد هم چه چرندیاتی رو ترجمه کرده.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۵ صفحه

حجم

۱۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۵ صفحه

قیمت:
۶,۵۰۰
۳,۲۵۰
۵۰%
تومان