ایوان تورگنیف | بیوگرافی، دانلود و خرید کتاب‌های الکترونیکی و صوتی

ایوان تورگنیف

زندگینامه و معرفی کتاب‌های ایوان تورگنیف

ایوان تورگنیف (Ivan Turgenev) نویسنده‌ای نامدار، نمایشنامه‌نویسی چیره‌دست و از برجسته‌ترین رمان‌نویسان روس، به‌عنوان صدایی متمایز در ادبیات قرن نوزدهم شناخته می‌شود. آثار برجسته‌اش، مانند پدران و پسران، با کاوش در روابط انسانی، تضاد نسل‌ها و مسائل اجتماعی دورانش، از شاهکارهای جاودان ادبیات جهان به شمار می‌روند. تورگنیف، نخستین نویسنده‌ی روس بود که شهرتی جهانی یافت و با قلمی لطیف و نگاهی ژرف، طبیعت و پیچیدگی‌های روح انسان را به تصویر کشید و تأثیری ماندگار بر نویسندگان پس از خود گذاشت.

بیوگرافی ایوان تورگنیف

ایوان سرگئی‌یویچ تورگنیف در سال ۱۸۱۸ در اوریول، روسیه متولد شد و کودکی خود را در املاک مادری‌اش گذراند. مادرش، واروارا، زنی مستبد و سخت‌گیر بود که تأثیر عمیقی بر شخصیت او گذاشت. تربیت او در محیطی تحت سلطه‌ی مادرش و در دل طبیعت روستایی شکل گرفت. تجربه‌ی خشونت و بی‌عدالتی‌های نظام سرفی (ارباب‌رعیتی) که در املاک خانوادگی نیز رایج بود، زمینه‌ساز نگرش انتقادی تورگنیف به استبداد شد. پدرش، سرگئی، افسر بازنشسته‌ای خوش‌چهره اما بی‌تفاوت به خانواده بود که در سال ۱۸۳۴ درگذشت. پس از مرگ او، مادر تورگنیف به‌تنهایی اداره‌ی املاک و تربیت فرزندان را بر عهده گرفت. خشونت‌های مادر و مشاهده‌ی رنج دهقانان، تأثیری عمیق بر روحیه‌ی حساس تورگنیف گذاشت و بعدها الهام‌بخش آثار ادبی او شد.

تورگنیف تحصیلات خود را ابتدا در مسکو و سن‌پترزبورگ گذراند؛ پس از یک سال تحصیل در دانشگاه مسکو، ایوان تورگنیف به دانشکده‌ی ادبیات پترزبورگ که اعتبار علمی بالاتری داشت، منتقل شد. همانند بسیاری از جوانان آن دوران، او نیز تحت‌تأثیر فلسفه‌ی آلمان که به روسیه نفوذ کرده بود قرار گرفت و به پیروان پرشور اندیشه‌های گوته و هگل پیوست. در سال ۱۸۳۶، پس از پایان تحصیلاتش در پترزبورگ، به توصیه‌ی مادرش به برلین رفت و در آنجا به تحصیل در زمینه‌ی فلسفه‌ی هگل پرداخت.

ایوان تورگنیف پس از بازگشت به روسیه در ابتدا برای مدتی تدریس فلسفه را در نظر داشت، اما خیلی زود از آن منصرف شد و هیچ شغل دیگری را انتخاب نکرد. مادرش که آرزوی زندگی در کنار او را داشت، از اینکه پسرش بیکار باشد، استقبال می‌کرد و به او می‌گفت: اگر می‌خواهی بیکار باشی، بیکار باش. در هر جایی که می‌خواهی زندگی کن، هرطور که دلت می‌خواهد. زندگی را همان‌طور که می‌خواهی بگذران و بگذار ما نیز در کنار تو زندگی کنیم. او در نهایت به ادبیات روی آورد و تجربه‌های زندگی شخصی‌اش، به‌ویژه تضادهای خانوادگی و اجتماعی، در آثارش بازتاب یافت.

در سال ۱۸۴۳، تورگنیف با پولین ویاردو، خواننده‌ی مشهور اپرای ایتالیایی، آشنا شد و صدای دلربایش دل تورگنیف را برای همیشه ربود. این آشنایی چنان تأثیری بر زندگی او گذاشت که تورگنیف برای نزدیکی به وی، اقامت خود را به پاریس منتقل کرد و روابط نزدیکی با خانواده‌ی ویاردو برقرار نمود. عشق او به پولین تا پایان عمر ادامه داشت و تورگنیف روز اول نوامبر، سالگرد آشنایی‌شان را هر سال جشن می‌گرفت.

تورگنیف بیشتر دوران زندگی‌اش را به نوشتن و سفر گذراند و به دلیل جایگاه اجتماعی خود، با بسیاری از نویسندگان برجسته‌ی زمانش، مانند گوستاو فلوبر و ژرژ ساند، روابط نزدیکی داشت. او بیشتر سال‌های عمر خود را در اروپا، به‌ویژه در فرانسه، سپری کرد. ایوان تورگنیف روز سوم سپتامبر ۱۸۸۳، پس از سه سال رنج ناشی از بیماری قلبی، در منزل پولین ویاردو درگذشت. جسد او با احترامی ویژه به روسیه منتقل شد و در مراسم بدرقه‌ در پاریس، جمعیت زیادی حضور یافتند و نویسندگان فرانسوی از مقام ادبی او تجلیل کردند.

آغاز زندگی ادبی ایوان تورگنیف: از رمانتیسم تا واقع‌گرایی اجتماعی

ایوان تورگنیف که از دوران جوانی با شعر و ادبیات آشنا شد، در سال‌های اولیه‌ی زندگی خود تحت‌تأثیر مکتب رمانتیسم قرار گرفت. آثار اولیه‌ی او به لحاظ ادبی اهمیت زیادی نداشت، اما موجب آشنایی او با شخصیت‌های مهم فرهنگی و ادبی شد. از سال ۱۸۴۰، تورگنیف به سمت واقع‌گرایی سوق پیدا کرد و بیشتر به مسائل اجتماعی و زندگی دهقانان روسیه پرداخت. در این دوره، آثار او تحت‌تأثیر پوشکین، لرمانتف و گوگول قرار گرفت.

سبک نگارش و جهان ادبی تورگنیف

رمان‌های تورگنیف با ویژگی‌های منحصربه‌فردی شناخته می‌شوند که آن‌ها را از آثار دیگر نویسندگان بزرگ روسیه متمایز می‌کند. برجسته‌ترین ویژگی آثار او، فضای شاعرانه و توصیفات زنده‌ای است که طبیعت روستایی روسیه را به تصویر می‌کشد. او با توانمندی خاصی شخصیت‌هایی را خلق می‌کرد که نمادی از دوره‌های مختلف تحول فکری در سال‌های ۱۸۴۵ تا ۱۸۷۵ بودند.

در مقایسه با هم‌عصرانش، فئودور داستایوفسکی و لئو تولستوی، رمان‌های تورگنیف از لحاظ حجم و پیچیدگی ساده‌تر بودند. درحالی‌که داستایوفسکی و تولستوی به خلق آثاری حماسی و پرچالش می‌پرداختند که مسائل عمیق روان‌شناختی، فلسفی و اخلاقی را بررسی می‌کردند، تورگنیف ترجیح می‌داد موضوعاتی مشخص و محدود را دنبال کند. این رویکرد به آثار او لحنی صمیمی‌تر و انسانی‌تر می‌بخشید و خوانندگان بیشتری را به خود جذب می‌کرد. او همچنین برخلاف آن‌ها، کمتر به مسائل ملی‌گرایانه یا دغدغه‌های مذهبی روسیه می‌پرداخت و در عوض، به جزئیات دقیق توصیفات طبیعت علاقه داشت و تمرکز خود را بر بازنمایی صحنه‌های ساده اما عمیق زندگی روزمره قرار می‌داد. تورگنیف همیشه دفترچه‌ای از یادداشت‌های توصیفی به همراه داشت و این توصیفات را در لحظه‌های مناسب در آثار خود به کار می‌برد.

تورگنیف، تولستوی و داستایوفسکی: داستان اختلافات و ایدئولوژی‌های متضاد

در زندگی‌نامه‌های شاعران و نویسندگان بزرگ اغلب به دنبال الگوهای بی‌عیب‌ونقص هستیم، گویی آثار کلاسیک به کسانی تعلق دارند که از ضعف‌های انسانی مبرا بوده‌اند. اما واقعیت این است که این چهره‌های برجسته نیز انسان‌هایی معمولی بودند، با همان احساسات، عیب‌ها و گاه حتی اشتیاقی مشابه برای دعوا و ناسزاگویی داشتند.

تورگنیف ابتدا با لئو تولستوی و فئودور داستایوسکی رابطه‌ی دوستانه‌ای داشت، اما در طول زندگی‌اش بارها با آن‌ها درگیر شد و بعدها این رابطه به کدورت انجامید، در حدی که برای مثال در سال ۱۸۷۳ تولستوی به او پیشنهاد دوئل داد. رابطه‌ی تورگنیف و تولستوی در بیشتر دوران زندگی‌شان نوعی دوستی محتاطانه بود، گرچه اختلاف‌نظرهای فکری میان آن‌ها همیشه سایه افکنده بود. یکی از این اختلافات به اقدام دختر تورگنیف برای جمع‌آوری لباس‌های کهنه فقرا برای ترمیم و کمک به نیازمندان بازمی‌گردد. تورگنیف این عمل را سخاوتمندانه و انسانی می‌دانست، اما تولستوی آن را نمایشی متظاهرانه و فاقد خلوص نیت می‌دید.

رابطه‌ی تورگنیف با داستایوفسکی بسیار خصمانه‌تر بود و به‌ویژه از اختلافات ایدئولوژیک آن‌ها نشئت می‌گرفت. تورگنیف که یک لیبرال غرب‌گرا بود، در رمان‌هایش اغلب به نقد جامعه‌ی سنتی روسیه می‌پرداخت. در مقابل، داستایوفسکی، نویسنده‌ای ملی‌گرا و محافظه‌کار، اعتقاد داشت که لیبرال‌ها با تمایلات غرب‌گرایانه‌ی خود، هویت ملی و مذهبی روسیه را تهدید می‌کنند. دشمنی میان آن‌ها گاه به تمسخرهای شخصی نیز کشیده می‌شد. تورگنیف، داستایوفسکی را «جوشی بر بینی ادبیات» توصیف کرد. در مقابل، داستایوفسکی از اینکه درآمد تورگنیف چهار برابر حق‌التألیف او بود، خشمگین بود و او را به‌خاطر زندگی در غرب و بیگانگی از واقعیت‌های روسیه تحقیر می‌کرد. در نامه‌ای طعنه‌آمیز، داستایوفسکی حتی به تورگنیف پیشنهاد کرد که یک تلسکوپ بخرد تا شاید بتواند از دور، روسیه را ببیند. او همچنین در رمان «شیاطین» شخصیتی ساخت به نام کارامازینوف؛ غر‌ب‌پرستی خودباخته و پر ادعا با زبان و بیانی مغلق، یعنی کاریکاتوری از تورگنیف!

مروری بر آثار و کتاب‌های ایوان تورگنیف

کتاب رودین

رودین، نخستین داستان بلند ایوان تورگنیف، در سال ۱۸۵۶ منتشر شد و به بازتاب چالش‌های نسل جوان ایده‌آلیست روسیه پرداخت. رودین، شخصیت اصلی داستان، سخنوری پرشور و روشنفکری تربیت‌یافته است که در مباحث فلسفی می‌درخشد اما در عمل ناتوان است. او با روح شاعرانه و افکار بلندش جرقه‌ای از امید در دل اطرافیان می‌افروزد، اما در برابر چالش‌های زندگی بی‌اراده و مردد می‌نماید. تورگنیف در این رمان همزمان با تحسین شور و آرمان‌خواهی این نسل، ضعف‌هایشان را نیز آشکار می‌سازد: ناتوانی در تصمیم‌گیری و عدم توانایی در تبدیل ایده‌ها به عمل. رودین اثری عمیق و تأثیرگذار است که تضاد میان ایده‌آلیسم و واقعیت را به زیبایی به تصویر می‌کشد.

کتاب آشیانه اشراف

آشیانه اشراف، دومین رمان برجسته‌ی ایوان تورگنیف، در سال ۱۸۵۹ منتشر شد و با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو گشت. این اثر مرثیه‌ای عاشقانه است که عشق یک‌جانبه‌ای را با ظرافتی دلنشین روایت می‌کند. تورگنیف در این رمان، علاوه بر توصیف احساسات عاشقانه، به تحلیل اجتماع معاصر خود می‌پردازد و آرمان‌های ملاکان ده‌نشین سابق را ستایش می‌کند. رمان به مشکلات اشرافی می‌پردازد که باوجود تحصیلات عالی، از مسئولیت‌های اجتماعی و خواسته‌های زندگی لوکس نمی‌کاهند. این تضادها، در کنار زبان ساده و روان تورگنیف، اثری ماندگار خلق کرده که نه‌تنها از عشق، بلکه از جامعه‌ی روسیه تزاری و دلایل فروپاشی آن سخن می‌گوید.

کتاب پدران و پسران

پدران و پسران، مهم‌ترین رمان ایوان تورگنیف، در سال ۱۸۶۲ منتشر شد و به یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه تبدیل گردید. داستان حول شخصیت بازاروف، نیهیلیستی جوان و ماتریالیستی می‌چرخد که با نفی تمام قوانین جز قوانین طبیعی، به دنیای بی‌رحم واقعیت‌های اجتماعی وارد می‌شود. بازاروف که همواره در برابر زندگی عاجز است، گرفتار عشقی می‌شود که سرانجامی جز ناکامی ندارد. این اثر که با دقت و ظرافت درون‌مایه‌های فلسفی و روان‌شناسی شخصیت‌ها را بررسی می‌کند، در زمان خود بحث‌های فراوانی به‌پا کرد. برخی از نسل جوان آن را به‌عنوان کاریکاتوری از خود تلقی کردند، درحالی‌که محافظه‌کاران آن را به دلیل عدم شدت در نمایش نهیلیسم نقد کردند. بازاروف، نماینده‌ی متوسط جامعه‌ی روسیه است که به طرز جسورانه‌ای از ارزش‌ها و عقاید اشرافی انتقاد می‌کند. تورگنیف در این رمان بامهارت و انصاف، نماینده‌ی یک نسل در حال تغییر را به تصویر کشید و اختلافات میان نسل‌ها و ایدئولوژی‌ها را به‌خوبی به نمایش گذاشت. او در ترسیم شخصیت‌ها و گفت‌وگوهای آنها توانست واقعیت‌های اجتماعی و فردی زمان خود را با دقتی بی‌نظیر به تصویر بکشد، و از همین رو پدران و پسران به‌عنوان یک اثر جاودانه در ادبیات روسی باقی ماند.

کتاب خاک بکر

خاک بکر، آخرین و بلندترین رمان ایوان تورگنیف، نخستین‌بار در سال ۱۸۷۷ در مجله‌ی پیک اروپا منتشر شد. این رمان که به دوران پیری نویسنده تعلق دارد، در زمان خود با استقبال چندانی روبه‌رو نشد و حتی امروز نیز بسیاری از تاریخ‌نگاران ادبیات روسیه آن را یک شکست ادبی می‌دانند. انتقادها به این اثر اغلب به فقدان ارتباط تورگنیف با جنبش‌های انقلابی زمانه‌اش و فاصله‌اش از واقعیت‌های اجتماعی روسیه آن دوران اشاره دارد. عده‌ای بر این باورند که خاک بکر اثری است که برای تأیید پیش‌فرض‌ها و دیدگاه‌های قبلی تورگنیف نوشته شده و به همین دلیل نمی‌تواند به طور دقیق جنبش انقلابی دهه‌ی ۱۸۷۰ را به تصویر بکشد. این جنبش که از اواخر دهه ۱۸۶۰ شروع شد، هدفش بیداری و آگاهی توده‌ها برای تغییر رژیم بود. تورگنیف که این رمان را در خارج از روسیه نوشت، به‌نوعی از نیروهای زنده و تحولات اجتماعی زمانه‌اش فاصله گرفته بود، و همین باعث شد که خاک بکر نتواند بازتاب دقیقی از شور و تحرکات آن دوران باشد. بااین‌حال، این رمان همچنان به‌عنوان اثری مهم در کارنامه نویسنده باقی‌مانده است.

کتاب عاشقانه‌های تورگنیف

عاشقانه‌های تورگنیف مجموعه‌ای است از هشت داستان کوتاه که عشق و تضادهای آن را در قالب طنز و جدیت به تصویر می‌کشد. برخی از این داستان‌ها جزء آثار برجسته تورگنیف و از مهم‌ترین بخش‌های برنامه‌ی تحصیلی مدارس روسیه به شمار می‌روند. در این مجموعه، شخصیت «آدم زیادی» که پیش از تورگنیف توسط نویسندگان بزرگی چون گریبایدف، پوشکین و لرمانتف معرفی شده بود، به شکلی عمیق‌تر و واضح‌تر بازتاب می‌یابد. در این داستان‌ها، تورگنیف همچنین به طور غیرمستقیم تقابل فئودالیسم روسی و روند رشد مدرنیته در غرب را نشان می‌دهد که یکی از ویژگی‌های بارز این مجموعه است.

کتاب عشق اول

عشق اول داستانی است که از نخستین دلدادگی‌های تورگنیف الهام‌گرفته و به زیبایی اولین تجربه‌ی عاشقانه او را روایت می‌کند. در این داستان، شخصیت «زیناییدا» نماد دختری عاشق است، معشوق او در داستان، پدر تورگنیف است که مردی جذاب و از خانواده‌ای ثروتمند بود، و با همسر خود (مادر تورگنیف) ازدواج کرده بود. تورگنیف بارها در خاطرات خود اشاره کرده است که این داستان برگرفته از واقعیت زندگی اوست و شخصیت‌ها و رویدادها باصداقت تمام نقل شده‌اند. او از پدرش به‌عنوان مردی بسیار زیبا و تأثیرگذار یاد می‌کند و این ویژگی‌ها را در داستان به طور شگفت‌انگیزی بازتاب می‌دهد. او همچنین اعتراف کرده که این داستان محبوب‌ترین اثر اوست و به دلیل حقیقت‌گویی و بازتاب عینی رویدادها، برایش از سایر آثارش عزیزتر است.

کتاب هنرمند دیوانه

هنرمند دیوانه مجموعه‌ای دوجلدی است که شامل ۷۱ داستان کوتاه از ۴۲ نویسنده برجسته‌ی روسی می‌شود. این مجموعه با هدف معرفی ادبیات روسیه، شامل داستان‌هایی از نویسندگانی چون ایوان بونین، الکساندر پوشکین، ایوان تورگنیف، لئون تولستوی، آلکسی آپوختین، میخائیل لرمونتوف، فیودور داستایوفسکی و نیکولا گوگول است. در ابتدای هر داستان، توضیحاتی درباره‌ی نویسنده آن اثر ارائه شده است که این امر به درک بهتر زمینه‌های فرهنگی و تاریخی نویسندگان کمک می‌کند.

کتاب در پانسیون اعیان

در پانسیون اعیان مجموعه‌ای است از ۹ داستان کوتاه که وضعیت دشوار کودکان در روسیه‌ی قرن نوزدهم را به تصویر می‌کشد. در آن دوران، زندگی کودکان، حتی در خانواده‌های ثروتمند، مملو از رنج و محدودیت بود. اگرچه این کودکان از نعمت تحصیل برخوردار بودند، اما از آزادی و شادی واقعی بی‌بهره بودند. از سوی دیگر، کودکان خانواده‌های فقیر به کارهای طاقت‌فرسا مجبور بودند و بسیاری از آنان بدون تحصیل بزرگ می‌شدند و در میان ناملایمات زندگی خود از بین می‌رفتند. این مجموعه شامل آثار نویسندگان برجسته‌ای چون آنتون چخوف، ایوان تورگنیف، فئودور داستایفسکی، لئو تولستوی و دیگر نویسندگان مشهور روسی است که با قلمی حساس و عمیق به روایت زندگی کودکان پرداخته‌اند. داستان‌ها نه‌تنها شرایط اجتماعی و اقتصادی آن دوران را بیان می‌کنند، بلکه به پیچیدگی‌های روانی و عاطفی کودکان و دنیای درونی آنها نیز پرداخته‌اند.

کتاب شکارچی در سایه‌روشن زندگی

شکارچی در سایه‌روشن زندگی مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه ایوان تورگنیف است که بین سال‌های ۱۸۴۷ تا ۱۸۵۱ در نشریه‌ی «روسیکا» منتشر شد. این مجموعه اولین‌بار در سال ۱۸۵۲ به طور مستقل به چاپ رسید و انتشار آن عواقب سنگینی برای نویسنده داشت؛ زیرا منجر به دستگیری و تبعید تورگنیف به ملک اسپاسکویه شد. این داستان‌ها نشان می‌دهد نظام ارباب‌رعیتی چه نظام ظالمانه‌ای است و تصویری چندبعدی از جامعه‌اش خلق کند.