دانلود و خرید کتاب هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست میرندا جولای ترجمه فرزانه سالمی
تصویر جلد کتاب هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست

کتاب هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۵از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست

هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست مجموعه‌ای از داستان‌های میراندا (میرندا) جولای، نویسنده معاصر امریکایی است. 

 درباره کتاب هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست

«تیم شنا»، «پسر لمکین»، «پاسیو‌ مشترک»، «مرد روی پله‌ها»، «دلخوشی‌ من» و «ماه‌گرفتگی» نام داستان‌های این مجموعه‌اند که اولین بار در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. 

میراندا جولای علاوه بر نویسندگی داستان و رمان، فیلمساز و موزیسین موفقی هم هست. او استعداد عجیبی هم در بیرون‌کشیدن واقعیت‌ها از جزئیات سوررئال و نمایش تنهایی آدم‌ها به حیرت‌انگیزترین شکل ممکن دارد. داستان‌های کتاب هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست روزمرگی، اندوه و تنهایی انسان امریکایی امروزی را روایت می‌کنند. آدم‌هایی که تنها هستند و برای فرار از تنهایی به تلاطم درونی‌شان پناه می‌برند، با خودشان حرف می‌زنند، دنیای دیگری می‌سازند و قوانین خود را دارند. شباهت عجیبی هم بین شخصیت‌های داستان‌های جولای وجود دارد، مثل فیلمی که در آن یک بازیگر چندین نقش را بازی کرده باشد.

 میراندا جولای قصد زدن حرف خاصی را در داستان‌هایش ندارد؛ او فقط استاد نشان دادن لحظات درخشان زندگی است. لحظه‌هایی که شاید، از دید دیگران بی اهمیت‌ترین لحظه‌ها باشند اما نگاه متفاوت جولای به آنها، پررنگشان می‌کند. او اتفاقات عادی زندگی را تبدیل به تجربیاتی تازه می‌کند. داستان‌های جولای به گفته جورج ساندرز کار مهم و خاصی انجام می‌دهند، «آنها آدم را غافلگیر می‌کنند. بعد هم به شکل بسیار آرام و خاصی از واقعیات روزمره‌ی زندگی فراتر می‌روند.»

 خواندن کتاب هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همه علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

 درباره میرندا جولای

 میراندا جولای یک هنرمند و نویسنده اهل امریکا است که در فوریه ۱۹۷۴ متولد شده و هم‌اکنون ۴۶ ساله است. او هم آلبوم‌های موسیقی موفقی داشته،‌ هم فیلم موفقی ساخته و هم داستان‌های خوبی نوشته است. 

پدر و مادر جولای هر دو نویسنده و ناشرند و خاطرات کودکی میراندا پر است از حرف‌های پایان‌ناپذیر پدر و مادرش در مورد کتاب‌های تازه منتشرشده و کتاب‌هایی که قرار بوده خودشان در مؤسسهٔ انتشاراتی آتلانتیک شمالی چاپ کنند. آن‌ها از حرف زدن دربارهٔ چالش‌های زندگی شخصی و مشترک‌شان ابایی نداشته‌اند و میراندا هم به‌شکلی خاص شنوندهٔ تمام این حرف‌ها بوده و خودش می‌گوید حس حرف زدن و داستان نوشتن دربارهٔ زندگی دیگران را از همان‌موقع به‌دست آورده است. جولای همیشه دلش می‌خواسته رازهایی از زندگی‌اش را در داستان‌هایش بیاورد و در مجموعهٔ هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست همین کار را کرده است. 

میراندا جولای با تحصیلات سنتی میانهٔ خوبی نداشته و در بیست‌سالگی کالج را ترک کرده و رفته دنبال زندگی خودش در اورگون. در پورتلند با موزیسین‌هایی مثل اسلیتر کینی دمخور بوده و دو آلبوم موسیقی هم منتشر کرده است. تا سال ۲۰۰۱ داستان‌هایش را رو نکرده بوده تا این‌که به‌اصرار دوستش، ریک مودی، بختش را در چاپ داستان‌هایش هم امتحان کرده و البته بختش هم باز شده است! طبق روایت خود جولای، یک روز ریک مودی نویسنده به دیدن یکی از اجراهای موسیقی میراندا می‌آید و بعد از برنامه به او می‌گوید: «راستش من زیرزیرکی کار موسیقی هم می‌کنم.» میراندا جواب می‌دهد: «می‌دونی، من هم زیرزیرکی تو کارِ نوشتنم.» ریک می‌گوید که می‌خواهد داستان‌های او را بخواند، و می‌خواند و خوشش هم می‌آید و طولی نمی‌کشد که داستان‌های میراندا در نشریهٔ پاریس ریویو چاپ می‌شود.

اسم میراندا جولای در زمان اکران فیلمش من و تو و همهٔ آن‌هایی که می‌شناسیم بیشتر از هر زمان دیگری مطرح می‌شود. جولای هم نویسندهٔ فیلم‌نامه بوده، هم کارگردان و هم بازیگر فیلم. در جشنوارهٔ ساندنس جایزهٔ ویژهٔ هیأت داوران برای ایدهٔ خلاقانه را می‌گیرد و در جشنوارهٔ کن سال ۲۰۰۵ هم جایزهٔ دوربین طلایی را. خود جولای در مورد شخصیت‌های فیلمش می‌گوید: «همهٔ ما فکر می‌کنیم فقط دنبال عشق رمانتیک هستیم، اما چیزی که باعث می‌شود زندگی‌مان را بالاخره یک‌جوری ادامه بدهیم این است که هر جور عشقی را می‌پذیریم و از آن انرژی می‌گیریم.» این نگاه عجیب جولای به عشق در داستان‌های مجموعهٔ هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست هم دیده می‌شود. شخصیت‌هایی که در داستان‌های این مجموعه می‌بینیم کارهای عجیب‌وغریب می‌کنند اما انگیزهٔ عجیب‌وغریبی پشت کارهای‌شان نیست. مثلاً در یکی از این داستان‌ها، زن جوان و دل‌شکسته‌ای شاگرد خصوصی می‌گیرد و روی کف آشپزخانه‌اش شنا درس می‌دهد. کارش عجیب است اما دلیل تنهایی‌اش بسیار ساده است.

تا سال ۲۰۰۵ میراندا فکر نکرده بود که می‌تواند دست‌ورویی به سر داستان‌هایش بکشد و به‌شکل کتاب درشان بیاورد. آن سال آن‌قدر برای جلسات نقد و نمایش فیلم من و تو و همهٔ آن‌هایی که می‌شناسیم این‌ور و آن‌ور رفته که دیگر طاقتش طاق شده بود. خودش می‌گوید: «آن‌قدر در مورد خودم حرف زده بودم که دیگر حالم داشت به‌هم می‌خورد و حس می‌کردم همهٔ خلاقیتم دود شده و رفته هوا.» به همین‌خاطر برمی‌گردد سر داستان‌هایی که قبلاً نوشته بوده، و سعی می‌کند ناتمام‌ها را تمام کند و تمام‌شده‌ها را بهتر بازنویسی کند: «آن‌وقت بود که فهمیدم جمع‌وجور کردن مجموعه داستان‌هایم مهم‌ترین کاری است که باید انجام دهم. حس می‌کردم هر چه نوشته‌ام بسیار بد است، اما کم نیاوردم و کار را ادامه دادم.» همان سال داستان کوتاهش با عنوان پسر لم کین توسط انتشارات کلاورفیلد و با تصویرسازی الینور نیسلی و اِما هدیث منتشر می‌شود. داستان بعدی‌اش چیزی که به هیچ‌چیز نیاز ندارد در ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۶ در مجلهٔ نیویورکر چاپ می‌شود و بالاخره مجموعهٔ هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست هم در مه سال ۲۰۰۷ به بازار می‌آید و برندهٔ جایزهٔ داستان کوتاه فرانک اوکانر می‌شود.

میراندا جولای دوست دارد عنوان‌های طولانی برای آثارش انتخاب کند: هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست و چگونه بیشتر تو را دوست داشته باشم. این‌ها اسم کتاب‌هایش هستند و این هم که اسم فیلمش است: من و تو و همهٔ آن‌هایی که می‌شناسیم.


ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۰۸/۲۷

میراندا جولای استعداد غریبی دارد در این‌که واقعیت را از جزئیات سوررئال زندگی روزمره بیرون بکشد. هنر ِاو در آمیختن خیال و واقعیت و برملا کردن اسرار درونی هر انسانی است که در خلوتش شاید به زیباترین یا شاید هم

- بیشتر
غریو دیو توفان
۱۴۰۱/۰۲/۱۷

فضایی داشت که آدم می‌تونست آزادانه با داستان همراه بشه و ارتباط برقرار کنه.

mari
۱۴۰۳/۰۴/۱۰

فاقد محتوا.

وقتی چیزی را با تمام وجود می‌خواهی سختی می‌کشی اما از این خواستن اصلاً ناراحت نیستی.
کاربر ۹۴۶۹۴۲

حجم

۵۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۵۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۵۰%
تومان