دانلود و خرید کتاب آفرینش پرمخاطره آلبر کامو ترجمه علی خدادادی

معرفی کتاب آفرینش پرمخاطره

کتاب آفرینش پرمخاطره نوشته آلبر کامو با ترجمه علی خدادادی منتشر شده است. کامو سخنرانی «دفاعیه‌ای از اندیشه» را در مارس ۱۹۴۵ در جلسه‌ای که انجمن آشتی فرانسوی ترتیب داده بود، و «نان و آزادی» را در مه ۱۹۵۳ در اتحادیه‌ی کارگران سَنت‌اِتین ایراد کرد. سخن‌رانی «آفرینش پرمخاطره» در دسامبر ۱۹۵۷ در دانشگاه اوپسالای سوئد، چند روزی پس از اعطای جایزه‌ی نوبل ادبیات به کامو، خوانده شده است. این سخنرانی ویژگی‌های این شخصیت مهم ادبی در محیط‌های اجتماعی را نشان می‌دهد.

خواندن کتاب آفرینش پرمخاطره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان ادبیات و نظریه‌های اگزیستانسیالیستی کامو پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب آفرینش پرمخاطره

به‌راستی هم در راه آشتی فرانسوی مادامی‌که فریب‌کاری و عداوت از یک‌دیگر را کنار نگذاریم، چیزی عایدمان نخواهد شد. از جهتی هم، مسلماً آن‌ها را کنار نگذاشته‌ایم؛ دیرزمانی‌ست که هنوز در حال درس‌گرفتن در این‌باره‌ایم و چه‌بسا آثار آخرین و ماناترین پیروزیِ هیتلریسم را باید در جراحت‌های قلوب کسانی دید که خود نبردی سفت‌وسخت علیه هیتلریسم داشتند. و مگر می‌توانست جز این نیز باشد؟! سالیان سال است که جهان زیر بار شیوع بی‌سابقهٔ نفرت و دشمنی کمر خم کرده. همین‌جا چهارسالِ همگی شاهد توجیه عقلانی بروز نفرت و دشمنی بودیم. مردانی چون من و شما که صبح‌ها دست نوازش بر سر فرزندان‌شان می‌کشیدند، ساعاتی بعد تبدیل به جلادانی سنگ‌دل شده بودند. این مردان، کاغذبازان و توجیه‌گران عداوت و شکنجه بودند. چهارسال تمام، به‌مدد یتیم‌کردن کودکان در دهکده‌ها، لِه‌کردن صورت مردانی که دیگر از فرط جراحت بازشناخته نمی‌شدند، چپاندن پیکر کودکان در تابوت‌هایی که برای جثه‌شان زیادی کوچک بود، شکنجهٔ برادر در حضور خواهر، ایجاد بزدلی و رعب، و نابودی غرور و عزت شریف‌ترین انسان‌ها، حکومت‌شان را به‌پیش راندند. بعید است چنین ماجراهایی‌ها را در خارج از این ملت باور کنند، اما برای ما عین واقعیت بود. چهارسال تمام، هر فرانسوی صبح‌ها که روزنامه‌اش را باز می‌کرد، سهم آن روز خود را از سیلی، نفرت و دشمنی دریافت می‌داشت. این اجتناب‌ناپذیر بود که بخشی از آن نفرت در وجودمان باقی بماند. نفرت را برای‌مان باقی گذاشتند. این هیجان را باقی گذاشتند که اگر روزی بشنویم در دیژون هنگام تنبیه یک جاسوس نازی در ملأ عام کودکی چهارده‌ساله خود را به روی او انداخته و صورتش را خُرد کرده است، تعجب نکینم. ما ماندیم و خشمی که با یادآوری خاطرات و تصاویری که از بعضی چهره‌ها داریم، در نهادمان زبانه می‌کشد. نفرتی که در ذات جلادها بود، به کینه‌ای در دل قربانیان بدل شد، و آن‌گاه که جلادان رخت‌بربستند، ملت فرانسه ماند و عداوت و خشمی که هنوز تماماً فروکش نکرده بود. فرانسویان هنوز هم با ته‌مانده‌ای از خشم و کینه یک‌دیگر را می‌نگرند.

درباره آلبر کامو

آلبر کامو از روزنامه‌گاران و نویسندگان مشهور قرن بیستم و برنده نوبل ادبیات، در یکی از دهکده‌های الجزایر در سال ۱۹۱۳ به دنیا آمد. از آنجا که پدر او در جنگ جهانی اول کشته شد، در خانواده‌ای بی‌بضاعت رشد کرد؛ اما به دلیل استعداد بی‌نظیرش توانست با کمک‌های یکی از آموزگارانش به دبیرستان وارد شود و ادامه تحصیل دهد. او در نوجوانی به ورزش فوتبال روی آورد و در این زمینه نیز موفق عمل کرد، اما درگیر شدن او با بیماری سل مانع از ادامهٔ فعالیت ورزشی او شد. کامو با ملحق شدن به گروه ادبی آفریقای شمالی به همنشینی با اهل قلم شهر الجزیره پرداخت و آثار متعدد و فاخری از خود بر جای گذاشت. در سال ۱۹۵۷ جایزهٔ نوبل ادبیات را برای نوشتن مقاله «اندیشه‌هایی دربارهٔ گیوتین» علیه مجازات اعدام، دریافت کرد. در آثار او وجهٔ انسان‌گرایی و اگزیستانسیالیستی موج می‌زند. از آثار او می‌توان به «طاعون»، «بیگانه» و «سقوط» اشاره کرد.

Mohammad
۱۴۰۱/۰۳/۲۳

(۳-۱۹-[۲۷]) "آفرینش پر مخاطره"، "دفاعیه ای از اندیشه" و "نان و آزادی"؛ مجموعه سخنرانی هاییه از آلبرکامو که در این کتاب جمع آوری شده. در آفرینش پرمخاطره، کامو به مفهوم هنر، رسالت هنرمند و دو جریانِ "هنر برای هنر" و "هنرِ رئالیستی"

- بیشتر
آزادی هدیه‌ای نیست که از جانب حاکمیت یا رهبری خاص انتظار دریافتش را داشته باشیم، بلکه باید هرروزه با تلاش فردی و وحدت و اتحاد جمعی این دارایی را از آنِ خود کنیم.
Mohammad
«هنر در تنگنا زنده است و با آزادی‌ست که می‌میرد.»
Mohammad
کارگران ـ چه آنانی‌که با یَد خود کار می‌کنند و چه آنانی‌که با اندیشه‌شان ـ جان برای آزادی گذاشتند و در تداوم آن در دنیا کوشیدند، تا آزادی را به پایهٔ تفکرات و اندیشه‌های‌مان بدل کنند
Mohammad
پس از مارکس، این شایعه پراکنده شد و قوّت گرفت که آزادی، چیزی جز فریبی بورژوایی نیست که بزرگش کرده‌اند. به‌سبب اشتباه کوچکی که در این تعریف رخ داد، هنوز که هنوز است داریم با آشوب‌های زمانه‌مان تاوان پس می‌دهیم. در واقع باید گفته می‌شد فقط آزادیِ بورژوایی دروغ است و نه همهٔ انواع آزادی، یا صرفاً می‌گفتند آزادی بورژوایی، آزادی نیست، یا در بهترین شرایط هنوز به آزادی ختم نشده است. با این حال آزادی‌های بزرگ و کوچکی را می‌بایست کسب و صیانت کرد.
پویا پانا
نفس‌کشیدن را نمی‌توان تعطیل کرد.
پویا پانا
تاریخ‌مان، بیش‌تر تاریخ برده‌داری بوده تا آزادگی،
پویا پانا
اصلا شگفت نیست که هر اثر ارزش‌مندی که در اروپای تجارت‌زدهٔ قرون نوزده و بیست خلق شد ـ فی‌المثل در ادبیات ـ در ضدیت با جامعهٔ زمان خودش بود. می‌شود گفت تا انقلاب فرانسه و اندکی پیش از آن، ادبیات رایج، در اصل، ادبیاتی سازش‌گر بود، اما از زمانی که طبقهٔ متوسط که خود یکی از نتایج انقلاب بود، در جامعه ثبات پیدا کرد، نوعی ادبیاتِ طغیان‌گر جای ادبیات پیشین رشد و نمو یافت. برای نمونه در فرانسه، ارزش‌های رسمی، یا توسط حامیان ارزش‌های انقلابی ـ از رمانتیک‌ها گرفته تا رَمبو ـ یا توسط حافظان ارزش‌های اشرافی‌گری ـ که وینْیی و بالزاک نمونه‌های خوبی از آن هستند ـ مورد نفی و مخالفت واقع شدند؛
پویا پانا
اِمِرسون چه زیبا گفته بود که «اطاعت فرد از قریحهٔ ذاتی خودش، ناب‌ترین شکل ایمان است.» نویسندهٔ آمریکایی دیگری از قرن نوزدهم می‌افزاید «مادامی‌که انسان نسبت به خودش ایمان داشته باشد، همه‌چیز وفق مرادش خواهد بود؛ از حاکمیت و جامعه گرفته تا خود خورشید و ماه و فلک.» به نظر می‌آید چنین خوش‌بینی شگفت‌آوری امروزه دیگر مرده است.
پویا پانا
اِمِرسون چه زیبا گفته بود که «اطاعت فرد از قریحهٔ ذاتی خودش، ناب‌ترین شکل ایمان است.»
☆Nostalgia☆
«هنر در تنگنا زنده است و با آزادی‌ست که می‌میرد.»
AS4438
دیگر بس است. دست کم زین‌پس این حرف‌های باطل را باور نخواهیم کرد، همان‌طور که دیگر از این بابت اطمینان خواهیم داشت که آزادی هدیه‌ای نیست که از جانب حاکمیت یا رهبری خاص انتظار دریافتش را داشته باشیم، بلکه باید هرروزه با تلاش فردی و وحدت و اتحاد جمعی این دارایی را از آنِ خود کنیم.
پویا پانا
آزادی هدیه‌ای نیست که از جانب حاکمیت یا رهبری خاص انتظار دریافتش را داشته باشیم، بلکه باید هرروزه با تلاش فردی و وحدت و اتحاد جمعی این دارایی را از آنِ خود کنیم.
پویا پانا
اولویت و دغدغهٔ نخست هر حکومت دیکتاتوری این است که هم کار و هم اندیشه و فرهنگ را تحت سیطرهٔ خود بگیرد. ستم‌گران به‌خوبی آگاهند که اگر هردو را خفه نکنند، دیر یا زود یکی لب به دفاع از دیگری می‌گشاید.
پویا پانا
اگر شخصی نان‌تان را از شما سلب کند، آزادی‌تان را نادیده گرفته، اما اگر کسی آزادی‌تان را سلب کند، مطمئن باشید لقمهٔ نان فردای‌تان هم خواهد ربود، چرا که در آن‌صورت دیگر به‌دست‌آوردن نان، بسته به شما و میزان مشقت‌های‌تان نیست، بلکه در گِروی هوس زودگذر یک ارباب خواهد بود. هرقدر آزادی در جهان سرکوب شود، به‌همان میزان نیز فقر گسترش می‌یابد و بالعکس. اگر بشود از قرن بی‌رحمِ حاضر درسی گرفت، آن درس این است که هر انقلاب اقتصادی باید رهایی‌بخش هم باشد، و هر حرکت رهایی‌بخش، دربردارندهٔ امر اقتصادی. ستم‌دیدگان نه تنها از گرسنگی، که باید از چنگ اربابان‌شان هم رهایی یابند. آنان به‌خوبی آگاهند که رهایی ثمربخش از گرسنگی، تنها زمانی به‌وقوع می‌پیوندد که جلوی ارباب‌ها ـ هر اربابی ـ گرفته شود.
پویا پانا
هیچ نوعی آرمانی از آزادی وجود ندارد که مانند مستمری بازنشستگی در پایان عمر، یک روز ناگهانی در اختیارمان بگذارند، بلکه آزادی را باید خُردخُرد با زحمت و رنج‌مان به‌کف آوریم. آن میزان از آزادی که هم‌اکنون در اختیار ماست، درجه‌ای از توفیق در راه آزادی‌ست که توانسته‌ایم تا کنون کسب کنیم، که ناکافی اما به‌هر نحو، خود موفقیتی‌ست در راه رسیدن به آزادی و رهایی کامل. اگر آزادی‌های فعلی‌مان را هم سرکوب کنیم، بی‌شک هیچ قدمی در راه ترقی نگذاشته‌ایم. برعکس، عقب خواهیم نشست، پس‌گرد خواهیم کرد و یک روز مجبور خواهیم شد قدم‌هایی را که در این راه برداشته‌ایم باز از نو برداریم، با این تفاوت که این بار، بهای‌شان خون و عرق جبین خواهد بود.
پویا پانا
چگونه می‌توان این دور باطل را از بین بُرد؟ جواب واضح است: با احیای مستمر ارزش آزادی، هم در خودمان و هم در دیگران. با عدم‌پذیرش این‌که آزادی را ـ ولو موقت ـ می‌توان فدای عدالت‌خواهی یا از آن جدا کرد. هم‌اکنون سرلوحهٔ همه‌مان باید این اصل قرار گیرد: بدون آن که الزاماً در جبههٔ عدالت‌خواهی تسلیم شویم، باید جبههٔ آزادی‌خواهی را نیز حفظ کنیم.
پویا پانا
هرگاه لب به اعتراض در مقابل ترور تاریخ‌دانی اهل پراگ هم‌چون کالاندرا از دستهٔ مخالفین بگشایید، در پاسخ، موضوع دو سه سیاه‌پوست آمریکایی را وسط می‌کشند. در میان چنین تلاش‌های مشمئزکننده‌ای برای به‌رخ‌کشیدن مظلومیت یک‌دیگر، فقط یک چیز است که ثابت مانده و تغییر نمی‌کند: قربانی‌شدن و قربانیان. تنها یک مفهوم است که بی‌وقفه به‌قهقرا کشیده می‌شود، و روسپی این و آن می‌گردد: آزادی. و به خودمان که می‌آییم متوجه می‌شویم نه فقط آزادی، که عدالت هم به‌گند کشیده شده و معنا باخته است.
پویا پانا
عین حال، آزادیِ واهی بورژوایی بی‌هیچ خللی به جولانش ادامه داد. آن‌چه در محاکم مسکو و دیگرجاها، در زندان‌هایِ انقلابیون کشتند، یا آن‌گاه که در مجارستان به یک کارگر خط‌آهن به‌صرف ارتکاب خطایی شغلی شلیک کردند، آن‌چه ترور و قلع‌وقمع شد، نه آزادی از نوع بورژوایی، بلکه آزادی کسب‌شده در انقلاب ۱۹۱۷ بود. آزادی بورژوایی با خیال راحت توانست از آب گل‌آلود ماهی بگیرد و به دروغ‌های واهی‌اش ادامه دهد، چه این‌که، محاکمه‌ها و ددمنشی‌های انقلابیون در آنِ واحد به بورژواها، هم وجدان آرام عطا کرد و هم توجیه عقلانی در مواجهه با مخالفان‌شان.
پویا پانا
استدلال غالب نیز این بود که باید ابتدا به عدالت دست یابیم تا بعداً آزادی نیز محقق شود، انگار که اصلا برده‌جماعت می‌تواند به عدالت دست یابد!
پویا پانا
استدلال غالب نیز این بود که باید ابتدا به عدالت دست یابیم تا بعداً آزادی نیز محقق شود، انگار که اصلا برده‌جماعت می‌تواند به عدالت دست یابد!
پویا پانا

حجم

۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

حجم

۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان