دانلود و خرید کتاب حکومت نظامی: شهربندان آلبر کامو ترجمه یحیی مروستی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب حکومت نظامی: شهربندان

کتاب حکومت نظامی: شهربندان

نویسنده:آلبر کامو
انتشارات:انتشارات جامی
امتیاز:
۴.۴از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب حکومت نظامی: شهربندان

آلبرکامو ( ۱۹۱۳ - ۱۹۶۰)، نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار الجزایری‌تبار فرانسوی و برنده نوبل ادبیات ‌است. نمایشنامه «حکومت نظامی» که در شهر کادیز اسپانیا آغاز می‌شود، شامل سه بخش است. این مصیبت طاعونی است که به مثابه مرد یونیفرم پوشی مجسم شده که با یک منشی زن با عنوان مرگ همراه شده است. طاعون بر شهر مسلط می‌شود و مرگ، نام‌ها را تدفین می‌کند. تمثیل روشن است: طاعون، توتالیتاریسم و مرگ، خدمتکار وفادار اوست. کادیز نیز همانند اُران در رمان «طاعون»، محصور می‌شود. در بخش دوم می‌بینیم که دیِگو تلاش می‌کند تا مقاومت را سازماندهی کند اما این کوشش با شکست مواجه می‌شود و در قبال این ناامیدی وی گروگان بیگناهی را گرفته و او را تا سطح دشمن خود تنزل می‌دهد. در قسمت سوم ما شاهد پایداری مؤثرتری هستیم و مرگ کتاب، خود را تسلیم مردمی می‌کند که مشتاقانه اسامی افرادی را که دوست ندارند خط زده و بنابراین این‌گونه دشمن خود را حذف می‌کنند. چگونه دیه‌گو، خونریزی که یادآور حمله‌های انتقام‌جویانه پس از آزادی‌خواهی است را متوقف کرده و طاعون و مرگ را شکست خواهد داد؟ در بخشی از این نمایشنامه، می‌خوانیم: « نادا : من نمی توانم به زانو درآیم. یک پای من خشک شده و کج و راست نمی شود. دیه گو: این یک نوع حماقت بود. دروغ گفتن همیشه حماقت است. نادا: پسرجان، شرف یعنی چه ؟ دیه گو: شرف یعنی آنچه که مرا سرپا نگه داشته است. نادا: شرف مانند یک پدیده نجومی است که می‌آید و می رود و چنین چیز غیرثابتی ارزش ندارد، این را هم حذف و نابود کنیم».

درباره آلبر کامو

آلبر کامو در ۷ نوا مبر ۱۹۱۳سال در خانواده‌ای فقیر در الجزایر متولد شد. آن زمان الجزایر تحت استعمار فرانسه بود. پدرش کارگری فقیر بود و مادرش خدمتکار بود. آن‌ها صاحب دو فرزند به نام «لوسین» و «آلبر» بودند، پدرش در جنگ کشته شد و مسئولیت نگهداری دو بچه بر عهده مادرش افتاده بود. کامو به خاطر خانواده‌اش مدرسه را رها کرد و به کارگری مشغول شد. معلمش به استعداد او پی برد و او را به ادامه تحصیل تشویق کرد، و به او کمک کرد تا بتواند بورسیه تحصیلی شود. با وجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم است او همواره این برچسب خاص را رد می‌کرد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود دروازه‌بان تیم فوتبال این دانشگاه بود. کامو در بعد از ظهر چهارم ژانویه ۱۹۶۰ و در سن ۴۷ سالگی بر اثر سانحه‌ی تصادف نزدیک سن، در شهر ویل‌بلویل درگذشت.

به عقیده‌ی بسیاری او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و نویسنده کتاب مشهور بیگانه و مقاله جریان‌ساز افسانه‌ی سیزیف است. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر آثار مهم ادبی‌اش که به‌صورت واضح به مشکلات وجدان بشری در این عصر پرداخته است برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد. آلبر کامو نخستین نویسنده‌ی زاده‌ی قاره‌ی آفریقا است که برنده این جایزه شده است. او دو سال پس از بردن جایزه‌ی نوبل در یک سانحه‌ی تصادف درگذشت. در جیب کت او یک بلیط قطار استفاده نشده پیدا شد، او ابتدا قرار بود با قطار و به همراه همسر و فرزندانش به سفر برود ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند. راننده‌ی اتوموبیل و میشل گالیمار، دوست نزدیک و ناشر آثار کامو، نیز در این حادثه کشته شدند. آلبر کامو در گورستان لومارین در جنوب فرانسه دفن شد.

زمانی که کامو در حادثه‌ی اتومبیل کشته شد، مشغول کار بر روی نسخه‌ی اول رمان تازه‌ای به نام آدم اول بود. به دوستی نوشته بود: «همه‌ی تعهداتم را برای سال ۱۹۶۰ لغو کرده‌ام. این سال، سال رمانم خواهد بود. وقت زیادی می‌برد؛ اما به پایانش خواهم برد.» حادثه‌ی اتومبیل زمانی پیش‌آمد که عازم پاریس بود تا کاری تازه را در زمنیه کارگردانی شروع کند.

بعد از مرگ کامو، همسر و فرزندانش حق تکثیر آثار او را در اختیار گرفتند و دو اثر باقی‌مانده او را منتشر کردند. اولین آن‌ها کتاب مرگ شاد بود که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد. دومین کتابی که پس از مرگ کامو منتشر شد یک اثر ناتمام به نام آدم اول بود که سال ۱۹۹۵ منتشر شد. آدم اول یک خودزندگی‌نامه درباره‌ی دوران کودکی نویسنده در الجزایر است.

زندگینامه آلبر کامو را در صفحه این نویسنده می‌توانید بخوانید.

Mehrdad Pourkhazaeyan
۱۴۰۱/۰۳/۲۷

این کتاب همونقدر فوق العادس که فقط میتونست توسط یک نفر نوشته بشه و اون شخصیت والا و بی نظیر کامو، که به زیبایی نماد پردازی میکنه و داستان رو نمی نویسه بلکه خلق میکنه واقعا فوق العادست. مثل تمام

- بیشتر
اصول صحيح می‌‌گويد که اخذ رای آزاد است. و معنی آن اين است که فقط آرايی که به نفع دولت است آرا آزاد محسوب خواهد شد
Mehrdad Pourkhazaeyan
خدا از دنيا برگشته و منکر آن است و من از خدا برگشته‌‌ام و منکر او هستم! زنده‌‌باد هيچ. زيرا اين تنها چيزی است که وجود دارد!
Mehrdad Pourkhazaeyan
آه! چه حکمران خوبی داريم. اگر وضع بودجه‌‌اش خراب است و اگر زنش زناکار است با يک اعلاميه فساد بودجه‌‌اش را روپوشی می‌‌کند و زناکاری عيالش را تکذيب می‌‌نمايد و ديگر مسئله برايش کاملاً مختومه می‌‌شود.
Mehrdad Pourkhazaeyan
شما مردم را گرسنه نگاه داشته‌‌ايد و آنها را از هم جدا کرده‌‌ايد تا عصيان و شورششان را از بين ببريد، شما آنها را ضعيف و درمانده می‌‌کنيد و سبعانه نيروی آنها را می‌‌بلعيد و اوقاتشان را مشغول می‌‌کنيد تا از وحشت نه جوششی بکنند و نه مجالی برای جوشش داشته باشند! آنها در يک جای ايستاده‌‌اند و درجا می‌‌زنند، راضی باشيد! علی‌‌رغم جمعيتی که دارند تنها هستند،
Anahita Jafarzadeh
ای شورش مقدس، ای عصيان زنده، ای افتخار و شرف ملت، به اين مردم دهان‌‌بسته نيروی فرياد و فغان عطا کن.
Mehrdad Pourkhazaeyan
روزی شما خواهيد فهميد که اگر انسان بداند که بشر هيچ و پوچ است و اگر بداند که چهره خداوند موحش و زشت است نمی‌‌تواند به خوبی زندگی را برگزار کند.
Mehrdad Pourkhazaeyan
ملخصاً آنکه از امروز بايد مردن با نظم و ترتيب را بیاموزید و به عبارت ديگر ياد بگيريد که چگونه بايد بميريد تا نظم و ترتيب مرگ را برهم نزده باشيد.
sara
«آنچه که باقی می‌‌ماند و نمی‌‌توان آن را با نيروی منطق خُرد و مقهور کرد مرد مرگ است. يک امر حتمی و ناگزير. مسلّميّت مطلقی که منحصراً در اين دنيا وجود دارد. همه چيز غير از اين، شادی و خوشبختی است که با آزاد زندگی کردن توأم است و جدايی‌‌ناپذير. بدبختی غير قابل علاج اين است که انسان به خيالی فرو می‌‌رود که از حقيقت به کلی دور است. يعنی تصّور و خيال يک زندگی ابدی. بعد که اين خيال را خوب پخت و پرورش داد به همان نسبت که آن را بزرگ کرده از مرگ رنج می‌‌برد.»
Anahita Jafarzadeh
مطمئن باش که ما همه داريم به آن مرحله از دوران تاريخ می‌‌رسيم که همه حرف می‌‌زنند، ولی هرگز جوابی دريافت نمی‌‌کنند. و وقتی دو نفر با يکديگر روبرو می‌‌شوند و صحبت می‌‌کنند، حرف‌‌هايشان برای خودشان نامفهوم است و دود می‌‌شود و به هوا می‌‌رود و بالاخره اين وضع به آخرين تکامل خود خواهد رسيد، اين آخرين تکامل سکوت مرگ است.
Anahita Jafarzadeh
در حقيقت اين منطقی است که اگر زندگی بيهوده است و پوچ، خيلی احمقانه و زبونی است که انسان آن را تحملّ کند و منتظر باشد که دير يا زود مرگ بيايد و به آن خاتمه دهد.
sara

حجم

۱۰۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۹ صفحه

حجم

۱۰۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۹ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان