دانلود و خرید کتاب حکومت نظامی آلبر کامو ترجمه پرویز شهدی
تصویر جلد کتاب حکومت نظامی

کتاب حکومت نظامی

نویسنده:آلبر کامو
امتیاز:
۴.۰از ۲۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب حکومت نظامی

کتاب حکومت نظامی نوشته آلبر کامو با ترجمه پرویز شهدی منتشر شده است شامل سه بخش. کتاب حکومت نظامی مسیر سقوط یک شهر را نشان می‌دهد و خواننده را لحظه به لحظه با شخصیت‌های داستان همراه می‌کند.

درباره کتاب حکومت نظامی

نمایشنامه حکومت نظامی که در شهر کادیز اسپانیا آغاز می‌شود، شامل سه بخش است. در بخش اول این مصیبت طاعونی است که به مثابه مرد یونیفرم پوشی مجسم شده که با یک منشی زن با عنوان مرگ همراه شده است. طاعون بر شهر مسلط می‌شود و مرگ، نام‌ها را تدفین می‌کند. تمثیل روشن است: طاعون، توتالیتاریسم و مرگ، خدمتکار وفادار اوست. کادیز نیز همانند اُران در رمان «طاعون»، محصور می‌شود. در بخش دوم می‌بینیم که دیِگو تلاش می‌کند تا مقاومت را سازماندهی کند اما این کوشش با شکست مواجه می‌شود و در قبال این ناامیدی وی گروگان بیگناهی را گرفته و او را تا سطح دشمن خود تنزل می‌دهد. در قسمت سوم ما شاهد پایداری مؤثرتری هستیم و مرگ کتاب، خود را تسلیم مردمی می‌کند که مشتاقانه اسامی افرادی را که دوست ندارند خط زده و بنابراین این‌گونه دشمن خود را حذف می‌کنند.

کتاب حکومت نظامی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی مدرن و ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب حکومت نظامی 

چگونه دیه‌گو، خونریزی که یادآور حمله‌های انتقام‌جویانه پس از آزادی‌خواهی است را متوقف کرده و طاعون و مرگ را شکست خواهد داد؟

در بخشی از این نمایشنامه، می‌خوانیم:

« نادا : من نمی توانم به زانو درآیم. یک پای من خشک شده و کج و راست نمی شود.

دیه گو: این یک نوع حماقت بود. دروغ گفتن همیشه حماقت است.

نادا: پسرجان، شرف یعنی چه ؟

دیه گو: شرف یعنی آنچه که مرا سرپا نگه داشته است.

نادا: شرف مانند یک پدیده نجومی است که می‌آید و می رود و چنین چیز غیرثابتی ارزش ندارد، این را هم حذف و نابود کنیم».

Mohammad
۱۴۰۱/۰۳/۱۸

(۳-۱۳-[۲۱]) در این کتاب، از شخصیت های اصلی صرفا به عنوانِ نماد استفاده شده، اونها به نمایندگی از عشق، طغیان و مرگ ایفای نقش می کنند؛ دوئلی که در نهایت به "رهایی" ختم میشه. خوندنِ این جور کتاب ها برای خودم

- بیشتر
علی دائمی
۱۴۰۰/۰۸/۱۱

در ابتدا ذهنیت مثبتی از این نمایشنامه نداشتم، به‌خصوص صفحات آغازین نمایشنامه منو کمی دلسرد کرد؛ چون با سایر آثار کامو متفاوت بود و هیچ‌کدوم از مولفه‌های آثار نویسنده در اون دیده نمیشد. اما خیلی زود نمایشنامه رنگ و بوی کامو

- بیشتر
hossein
۱۴۰۰/۱۰/۰۳

واقعا بین کارای کامو کمتر دیده شده . خارق العاده بود این نمایش نامه نسخه چاپی رو نمیدونم ولی تو این نسخه خیلی از جاها از علامت دو نقطه(:) استفاده نشده و اولش دچار اشتباه میکنه خواننده رو . حتما مطالعه کنید

- بیشتر
mojtaba.jahanbakhshi
۱۳۹۹/۱۰/۰۸

فوق العاده. فکر می کنم بعد از این کتاب خیلی تغییر در افکارم میدم. درود بر روزی که کامو زاده شد و نوشت

EhsAn
۱۳۹۹/۱۲/۲۵

به نظرم ضغیف ترین نمایشنامه کامو همینه. از چهار نمایشنامه ای که ازش خوندم کالیگولا و سو تفاهم رو پیشنهاد میکنم ولی این اثر به شدت سطحی، کلیشه ای و خسته کننده بود در مقایسه با خودِ کامو یی که

- بیشتر
ALi 11/24
۱۴۰۱/۰۱/۰۴

کتاب نظامی خیلی خوب بود

سینا جوادی
۱۴۰۲/۱۰/۱۰

کتاب دربردارنده نکات ریز و زیبایی است که هر ایرانی بهتر است آنرا یک دور بخواند. علی رغم اینکه در زمره نمایشنامه ها هست اما نمایش شدنش سخته . ترجمه خوب بود اما بیش از حد ادبی بود (البته شاید

- بیشتر
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۱۱/۱۱

کتاب حکومت نظامی اثر آلبر کامو، نمایشنامه‌ای است که دغدغه‌هایی تقریبا مشترک با رمان طاعون دارد. انگار که این نمایشنامه سایه‌ای از همان کتاب طاعون به شکلی دیگر و یا در قالبی دیگر باشد. هرچند که خود آلبر کامو گفته

- بیشتر
هرقدر کم‌تر بفهمند، بیش‌تر اطاعت خواهند کرد
Mohammad
شما به مردم رنج گرسنگی‌کشیدن و جداشدن‌ها را داده‌اید تا مانع طغیان‌کردن‌شان بشوید. فرسوده‌شان می‌کنید، نیرو و وقت‌شان را هدر می‌دهید تا نه فرصت و نه انگیزهٔ خشمگین‌شدن را داشته باشند. خیال‌تان آسوده، آن‌ها درجا می‌زنند. به‌رغم تعداد زیادشان تنها هستند، مثل من که تنهایم. هریک از ما به‌خاطر بزدلی دیگران تنها می‌ماند
Mohammad
اما من مغرورتر از آن هستم که بدون احترام‌گذاشتن به خودم، دوستت داشته باشم
Mohammad
صدسال پس از مردنم زمین از من خواهد پرسید آیا سرانجام فراموشت کرده‌ام و من جوابش را نخواهم داد!
nmroshan
ما تیره‌روزترین آدم‌ها هستیم! امید تنها ثروت‌مان ست. چه‌گونه می‌توانیم خودمان را از آن محروم کنیم؟
علی دائمی
می‌خواهد آن‌گونه که درنظر دارد خوشبخت باشیم، نه آن‌طور که خودمان دل‌مان می‌خواهد. این‌ها لذت‌های اجباری هستند، زندگی سرد و بی‌رونق، خوشبختی به شیوهٔ حبس ابد.
saeed
روی همه علامت بگذارید! حتا کسانی که حرفی نمی‌زنند ولی می‌شود حرف‌هاشان را شنید! آن‌ها دیگر نمی‌توانند اعتراض کنند، اما سکوت‌شان گوش‌خراش است! دهان‌هاشان را خرد کنید، به آن‌ها دهان‌بند بزنید و واژه‌های کلیدی را یادشان بدهید تا آن‌ها هم پیوسته همان چیزها را تکرار کنند، تا شهروندان خوبی بشوند که ما به آن‌ها نیاز داریم.
علی دائمی
افسرها توی رختخواب‌شان می‌میرند و جنگ و بدبختی‌هایش نصیب ما می‌شود!
علی دائمی
در این دنیا همه‌چیز دروغ است هیچ‌چیز حقیقت ندارد جز مرگ
Maryam
ما در دنیای دیگری زندگی می‌کنیم که آدم‌ها نمی‌توانند زندگی کنند.
saeed
زنده‌باد مرگ، دیگر از آن نمی‌ترسیم.
علی دائمی
گیسوان سیاه عشق چه شدند؟ این گیسوان موقعی‌که همه‌چیز بر وفق مراد است، عاشقند! اما دوران تیره‌روزی که فرامی‌رسد، فرار می‌کنند.
علی دائمی
شد. اما مردها، فکرها و نظریه‌ها را ترجیح می‌دهند. از مادران‌شان می‌گریزند، از معشوقه‌هاشان جدا می‌شوند و به‌سوی ماجراها می‌روند، مجروح‌هایی بدون زخم، مرده‌هایی بدون خنجر، شکارچیان اشباح، آوازخوان‌های تنها، زیر آسمان گنگ به‌دنبال اتحادی ناممکن هستند و از تنهایی‌ای به تنهایی دیگری گام برمی‌دارند، به‌سوی آخرین انزوا، مردن در بیابان برهوت.
javadazadi
موضوعی که مرا به این فکر می‌اندازد که باید این وضعیت را پنهان نگه داشت و به هیچ بهایی حقیقت را برای مردم فاش نکرد.
محمد جواد اخباری
این ستارهٔ دنباله‌دار نشانهٔ حادثهٔ ناگواری است. به شما هشدار می‌دهد! به نظرتان باورنکردنی می‌آید؟ انتظار همین را هم داشتم. وقتی سه وعده غذاتان را می‌خورید، هشت ساعت کارتان را می‌کنید، به هر دو زن‌تان می‌رسید، گمان می‌کنید همه‌چیز مرتب و روبه‌راه است. ولی نه، مرتب نیست. توی صف قرار گرفته‌اید. در صفی منظم، با قیافه‌هایی هشیار و روشن‌بین، آماده برای روبه‌روشدن با فاجعه.
علی دائمی
مردم به شنیدن کلمات پیچیده و مبهم عادت کنند. هرقدر کم‌تر بفهمند، بیش‌تر اطاعت خواهند کرد.
saeed
ویکتوریا: من سرسخت و شکست‌ناپذیرم! جز عشقم چیز دیگری نمی‌شناسم! دیگر هیچ چیز مرا نمی‌ترساند و زمانی که دنیا به آخر برسد، اگر فقط دست تو را در دستم داشته باشم، خوشبختی‌ام را فریادزنان اعلام خواهم کرد.
کاربر ۴۱۰۵۵۶۳
نادا: به همهٔ فرماندهان منطقه دستور داده شده افراد ساکن در منطقه‌شان را وادارند به حکومت جدید رأی بدهند. نخستین مقام برجسته: کار آسانی نیست. ممکن است بعضی‌ها علیه آن رأی بدهند. نادا: نه، اگر از اصول درست پیروی کنید، مشکلی پیش نمی‌آید. نخستین مقام برجسته:‌ اصول درست؟ نادا: اصول درست می‌گویند رأی‌دادن آزاد است. یعنی رأی‌های مثبتی را که به حکومت می‌دهند، آزادانه داده شده تلقی می‌کنند. اما سایر رأی‌ها، برای از میان‌برداشتن سد و مانع‌های پنهانی که می‌توانسته‌اند مانع انتخابی آزاد بشوند، با روش ترجیحی شمرده می‌شوند، یعنی افزودن رأی‌های موافق به خارج قسمت رأی‌های سفید در رابطه با رأی‌های باطل‌شده. روشن شد؟ نخستین مقام برجسته: روشن، آقا؟... چه عرض کنم، ولی بالاخره انگار حالی‌ام شد. نادا: تحسین‌تان می‌کنم، اما چه فهمیده باشید و چه نفهمیده باشید، فراموش نکنید که نتیجهٔ بی‌چون‌وچرای این روش انتخابات این است که رأی‌های مخالف همیشه باطل انگاشته می‌شوند.
ZinBook
قاضی: دیگران را به حال خودشان بگذار و به فکر خانه باش.
محمد جواد اخباری
خودم را دیگر به‌جا نمی‌آورم، هرگز از کسی نترسیده‌ام، اما این بیماری چیز دیگری است. شرف و آبرو در برابرش هیچ است و احساس می‌کنم دارم خودم را به دستش می‌سپارم. (ویکتوریا به طرفش می‌رود.) به من دست نزن. شاید هم‌اکنون بیماری به من هم سرایت کرده باشد، آن‌وقت از من واخواهی گرفت.
علی دائمی

حجم

۹۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۹۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان