کتاب سوءتفاهم
معرفی کتاب سوءتفاهم
آلبرکامو( ۱۹۶۰- ۱۹۱۳)، نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار الجزایریتبار فرانسوی و برنده نوبل ادبیات است.
ماجرای «سوءتفاهم»، دومین نمایشنامه آلبر کامو، در مسافرخانهای در قلب چکسلواکی میگذرد؛ مسافرخانهای که دو زن ادارهاش میکنند؛ مادری پیر و دخترش، مارتا.
در آغاز نمایشنامه آن دو مشغول صحبت درباره ورود مسافری تازه هستند که میخواهند به او دارو بخورانند و همان شب در دریاچه سد غرقش کنند، درست همانطور که با مسافران پیش از او کردهاند.
اگرچه هویت مسافر بر تماشاگران آشکار است، مادر پیر و دخترش او را به جا نمیآورند. او در اصل فرزند مادر و برادر دختر است که بیست سال پیش پسری ولنگار بوده و خانه و کاشانهاش را ترک کرده است.
او بعد از ورود به مهمانخانه ای که مادر و خواهرش آن را اداره می کنند متوجه میشود که بعد از گذشت این همه سال، خانوادهاش در لحظه ورود، او را نشناختهاند.
همسرش از او می خواهد که به نزد آنها برود و خیلی راحت و ساده بگوید: «من آمدم». ژان که در ابتدا همین تصمیم را داشته، بعد از برخورد سرد خانوادهاش، از آن منصرف شده و به زنش پاسخ می دهد: «بله [همین تصمیم را داشتم]، اما فکر من پر از تصورات خودم بود. و به من که منتظر پذیرایی گرم و نرمی بودم، در مقابل پولم، فقط آبجو دادند. همین مطلب کلمات را از دهان من سترد و خیال کردم که باید همین جور ادامه بدهم [و خود را معرفی نکنم]».
اما این همین جور ادامه دادن او، فاجعه به بار می آورد... .
حجم
۶۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۶۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
نظرات کاربران
چرا باید تو همون چند خط اول مقدمه داستان کامل اسپویل شه؟؟ دو صفحه ی اول رو خوندم بدون اینکه متوجه باشم مقدمه است. فکر کردم داستان شروع شده که یهو دیدم نوشته این خلاصه ی کل کتاب بود!! بعد
کتاب این گونه شروع می شود: چند کلمه توضیح: مترجم داستان را در دو خط لو می دهد:| آدم به عقل مترجم و ناشر شک می کنه!!!!
آلبر کامو از قویترین نویسندههای اگزیستانسیالیسم هست؛ کسی که سارتر درباره بیگانهش مینویسه اون بلده چجوری از صفت کار بکشه تا چیزی که در ذهنش هست رو به مخاطبش نشون بده؛ سوءتفاهم هم مثل بیگانه و طاعون همان هدفهای اگزیستانسیالیستی
کاش مقدمه رو نمیخوندم تا اخر داستان این افسوس همرام بود ب عنوان ی داستان متفاوت و نمایشنامه خوب بود ولی بیان تصویر نداشت ولی کالیگولا عالی بود ازین نظر
《خطر اسپول》 در این داستان مادر بعد از گذشت سالیان و انجام هر کاری، حتی قتل ،برای رسیدن به نقطه یا مکانی برای زندگی بهتر و آرامش انجام داده حال خسته و پوچ گشته طوری که رویاهایی که بخاطرش قتل انجام.داده
آلبر کامو چهرهای متفکر است و در «سوءتفاهم» مانند دیگر آثار خود، تمام تلاش خویشتن را دارد تا خواننده را به تفکر وادارد. او نمایشی تکاندهنده خلق میکند و از دلِ ماجرای نمایش، انبوهی سوالات گوناگون پیش میکشد: خانواده و
من تازه میخوام کتاب رو شروع کنم. چند کلمه توضیح جلال که من عاشق قلمش هستم، یه جورایی داستان رو اسپویل کرد به نظرم. حالا باید شروع کرد و دید خود اثر چیه! در کل توصیه میکنم توضیحات مترجم رو
کتاب فوق العاده ای هستش . فقط حیف که داستان توی مقدمه لو رفت و انگیره خواننده برای خواندن جزئیات رو گرفت. حواستون باشه مقدمه رو نخونید
یه سوال چرا از این نمایشنامه دو تا هست؟؟ بعد این رایگان و اون پولیه یعنی باهم فرق میکنن؟؟؟
چرا در مقدمه باید داستان لو داده بشه؟!؟! اصلا درک نمیکنم :/ ترجمه خیلی ایراد داشت. خیلییی از جملات و کلمات اصلا ارتباط معنایی نمیشد بینشون برقرار کرد! و البته من کامو رو درک نمیکنم.. این دیالوگای مارتا چی بود بعد از