کتاب سگ ها و دیوارها
معرفی کتاب سگ ها و دیوارها
کتاب سگ ها و دیوارها نوشتۀ یوکو توشیما و ترجمۀ مرجان حمیدی است. این کتاب را نشر سیفتال منتشر کرده است.
درباره کتاب سگ ها و دیوارها
دو داستان درخشان و احساسی از یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم ژاپن نشان میدهد چطور خاطرات، رؤیاها و احساسات دوران کودکی، زندگی ما را شکل میدهند.
خواندن کتاب سگ ها و دیوارها را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
علاقهمندان به مجموعه داستان خارجی میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
درباره ساتوکو تسوشیما
ساتوکو تسوشیما در سال ۱۹۴۷ در میتاکا، واقع در توکیوی ژاپن متولد شد. یوکو تسوشیما نام مستعار ساتوکو تسوشیما، داستاننویس و منتقد معاصر است. او سومین فرزند رماننویس مشهور ژاپنی، اوسامو دازای، و همسرش، میکیکو ایشیهارا که شغلش معلمی بود است. پدر را خیلی زود از دست داد، وقتی که تنها یک سالش بود و این به معنای شروع یک زندگی سخت در فقدان وجود پدر برای این نویسنده بود. بیست و چهارساله بود که نخستین مجموعه داستانش را با نام «کارناوال» منتشر کرد و با همان نخستین اثرش، گام محکمی برداشت. کتاب او در چندین جشنوارۀ ادبی در ژاپن، جوایز متعددی را از آن خود کرد و این شروع یک اتفاق خوب در بخش جوایز ادبی در خاک ژاپن برای این نویسنده بود؛ چراکه عموم آثار بعدیاش نیز موفق شدند جوایزی را به دست آورند.
آثار این نویسنده را آثاری با دغدغههای تساویطلبانۀ حقوق زنان میدانند، هرچند خودش چنین برچسبهایی را قبول ندارد. افراد و زنان حاشیهنشین غالب کاراکترهای داستانی این نویسنده را تشکیل میدهند. زنانی که برای کنترل زندگی خود در برابر فشارهای اجتماعی و خانوادگی تلاش میکنند.
تسوشیما از تنسی ویلیامز بهعنوان نویسندهای که بیشترین تأثیر را از او گرفته نام برده است. برخلاف اکثر نویسندگان ژاپنی که شخصیتهای زن آثارشان محصور در یک خانوادة هستهایاند، تسوشیما بیشتر از زنانی مینوشت که گویی اعضای خانواده رهایشان کرده بودند. در داستانهای این نویسنده که بستر تحلیلی - روانشناسانة خوبی نیز هستند، با نوعی انزوا و تک افتادگی انسانی مواجهیم.
تسوشیما مثلاً در «قلمرو نور» یکی از تحسینشدهترین آثارش، داستان زن جوانی را پی میگیرد که با دختر دو سالهاش بهتنهایی در توکیو زندگی میکند. دوازده فصل این رمان، قضایای اولین سال جدایی راوی از شوهرش را پی میگیرد. نثر ظریف تسوشیما در اینجا گویی بهدقت طراحی شده و تصاویر درخشانی که نویسنده میسازد تا مدتها در ذهن خوانندهاش باقی خواهد ماند. از جوایز معتبر ادبی که این نویسنده تاکنون برنده شده است میتوان به جایزۀ ادبی ایزومی کیوکا، جایزۀ نوما، جایزۀ یومیوری و جایزۀ تانیزاکی اشاره کرد.
بخشهایی از کتاب سگ ها و دیوارها
اما قلعه بدجوری چشم پسرم را گرفته بود. فهمیده بود وقتی مادرش همکاری نمیکند خودش باید آن را بخرد، بنابراین از صاحب مغازه قول گرفت آن را به کسی نفروشد چون میخواهد برگردد و آن را بخرد. عقلش تازه داشت قد میداد که با پول میشود چیزمیز خرید. به همین زودی توانسته بود آنقدر سکههای یک ینی و پنج ینی جمع کند که حدود صد گرم شکلات و آبنبات برای خودش بخرد. قیمت قلعه را به ذهنش سپرد: دو هزار و سیصد ین. قیمتش اگر یک میلیون ین یا سیصد ین هم بود به حال او فرقی نمیکرد.
آن مغازه چندین نوع مختلف ماهی قرمز، ماهی برکه، بچه لاکپشتهای سبز دریایی، سمندرک، و حتی چنگاره داشت. آکواریومهایی در اندازه و شکلهای مختلف، و همینطور لوازم جانبی آکواریوم، مواد تصفیۀ آب و غذای ماهی میفروخت. گویا فروشندۀ خوشبرخوردِ چهل و اندی سالهای که با ما صحبت میکرد، در واقع صاحب آن مغازۀ کوچک بود. برای رسیدن به خواربارفروشی باید از جلوی مغازهاش رد میشدیم، و هروقت میخواستیم خرید کنیم، پسرم همیشه پشت ویترین آن مغازه میایستاد. اما هیچوقت هیچکدام از موجودات زنده را نمیخواست و حالا آن مرد که به نظر میرسید رفتار با بچهها را خوب بلد است، به درخواست پسرم جواب داد. «باشه. میذارمش توی اون قفسه. تا تو بتونی پولهات رو جمع کنی. خیلی طول میکشه، اما من برات نگهش میدارم.» پسرم بیشک از این جواب خیلی خوشحال شد و من هم به فروشنده لبخند زدم. فروشنده هم دستش را روی شانۀ پسرم گذاشت و در جوابم لبخندی زد که میگفت نگران نباش، برای این قلعه سرودست نمیشکنند.
علت شوق من ساده بود. خوشحال بودم که پسرکم به این مردی که حتی اسمش را نمیدانستم قولی داده است. خوشحال بودم که آن مرد دقیق به حرفهای پسرم توجه کرده بود. البته به نظرم از دید او همۀ بچهها عین هم بودند.
بهقدری سرحال آمدم که برای ماهیهای تیان یکتنة درختِ سرامیکی توخالی و دو تا گل مصنوعی خریدم؛ یکی زرد و یکی صورتی که وقتی توی آب قرار میگرفتند گلبرهایشان باز میشد.
حجم
۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۹ صفحه
حجم
۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۹ صفحه
نظرات کاربران
نویسنده این داستان دختر دازای اوسامو ست و زندگی نامهای از خودش رو شرح داده موضوع خاصی نداشت