دانلود و خرید کتاب همگام با نیچه جان کاگ ترجمه سمیرا فرهادی
تصویر جلد کتاب همگام با نیچه

کتاب همگام با نیچه

نویسنده:جان کاگ
انتشارات:نشر مصدق
امتیاز:
۳.۴از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب همگام با نیچه

همگام با نیچه کتابی درباره زندگی و فلسفه نیچه، نوشته جان کاگ است. این معلم فلسفه دوست‌دار نیچه در کتابش از برداشت خود و رشدی که با فلسفه نیچه داشته می‌گوید.

 درباره کتاب همگام با نیچه

 جان کاگ در همگام با نیچه، رد پای نیچه را تا مناطق کوهستانی کوروَتچ (کوه مورد علاقه نیچه) دنبال می‌کند و با روایتی داستانی از اندیشه‌های این فیلسوف بزرگ می‌گوید. او اندیشه های نیچه را در این کتاب مورد بررسی قرار می دهد و شناخت دقیق‌تری از این فیلسوف به خواننده می‌دهد.

 کتاب سه بخش به همراه یک بخش پایانی دارد و در هر بخش جان کاگ از دریافت‌های خود از فلسفه نیچه و درس‌هایی که از او رگفته می‌گوید و جان کلام کتاب‌ها و آثار او را می‌کاورد.

 خواندن کتاب همگام با نیچه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

همه علاقه مندان به فلسفه نیچه و به طور کلی فلسفه معاصر

 درباره فردریش نیچه

فردریش ویلهلم نیچه، فیلسوف، فیلولوژیست کلاسیک، شاعر و آهنگ‌ساز آلمانی است. او در ۱۵ اکتبر در لایپزیک به دنیا آمد و پدرش معلم چند تن از اعضای خاندان سلطنت بود و چون در روز تولد فردریش ویلهلم چهارم پادشاه وقت پروس به دنیا آمد، پدرش او را فردریش ویلهلم نام گذاشت.

پدر او کشیش بود و در ۵ سالگی پدرش فوت کرد و او به همراه مادر، خواهر، مادر بزرگ و عمه‌هایش در محیطی مذهبی و زنانه بزرگ شد.

نیچه رغبت چندانی به زنان نداشت و به زنانی مثل لو سالومه و کازیما واگنر ابراز علاقه کرد که البته خیانت لو سالومه و دوستش پل ری به او که همراه وی در یک خانه زندگی می‌کردند و روزی او را تنها گذاشتند و از آنجا رفتند، ضربه شدیدی به او زد.

او که در رشته الهیات تحصیل می‌کرد در سال ۱۸۶۵ با از دست دادن ایمانش تحصیل در الهیات را رها کرد و به لایپزیس رفت تا به تحصیل فلسفه و فیلولوژی بپردازد. در ۲۳ سالگی به خدمت برای جنگ فرانسه و پروس فراخوانده شد و در سرباز خانه به عنوان یک سوارکار ماهر شناخته می‌شد اما به دلیل جراحت خیلی زود از خدمت برکنار شد.

در ۲۴ سالگی از دانشگاه بازل سوئیس به او کرسی استادی فیلولوژی کلاسیک پیشنهاد شد و به تدریس در این دانشگاه پرداخت در حالیکه هنوز تحصیلش را به پایان نرسانده بود. او در همین زمان از دانشگاه لایپزیک دکتری افتخاری دریافت کرد. نیچه در سال ۱۸۶۹ تابعیت پروسی خود را ملغی کرد و تا پایان عمرش بی‌سرزمین ماند اما بیشتر عمر را در سوئیس و ایتالیا گذراند.

نیچه در سال ۱۸۸۹ دچار فروپاشی ذهنی شد و به دلیل سردردهای شدیدش از کرسی استادی دانشگاه استعفا کرد و نهایتا در ۲۵ آگوست ۱۹۹۰ به دلیل سرطان مغزی از دنیا رفت.

از آثار مهم نیچه می‌توان چنین گفت زرتشت، فراسوی نیک و بد، غروب بتان، اینک انسان، تبار شناسی اخلاق، انسانی، زیادی انسانی و حکمت شادان را نام برد.

 بخشی از کتاب همگام با نیچه

در تابستان ۱۸۸۱، وقتی نطفه انگاره بازگشتِ جاودان در ذهن نیچه بسته شد، هم‌زمان شروع به فکرکردن درباره انسانی کرد که بتواند مسئولیت بی‌پایان خودش را برعهده بگیرد؛ کسی که بتواند تصمیم‌های زندگی‌اش را یک‌بار و برای همیشه مشخص کند. این شخص خودِ نیچه یا حتی زرتشت نبود. او ابرانسان۵۹ بود. طبق گفته زرتشت، انسان پل یا طنابی است میان حیوان و این آرمانِ فوقِ بشری؛ مسیر دشواری که باید با دقت و پیوسته از آن عبور کرد. در سال ۱۸۸۲، زمانی که نیچه توجه خود را به این هدف بزرگ فلسفی معطوف کرد، با موانع متعددی مواجه شد که باید به آن‌ها توجه می‌کرد. یکی از این موانع، دشواری پایداری در عشق بود. وقتی ابرانسان در رأس امور قرار گرفت، نیچه درباره مصاحبت با دیگران دچار تردید شد. این نگرش‌ها در ظاهر به پیشرفتی نظری می‌مانند که شخص در نظرگاهش به زندگی به آن‌ها دست می‌یابد. اما چنین نیست، بلکه این پیشرفتِ نظری ناگهانی حاصل ناراحت‌کننده‌ترین شکست‌های شخصی بود. شاید این تفسیر در ردیف آنچه به «سفسطه زندگی‌نامه‌ای» مشهور است قرار گیرد؛ اشتباهِ نسبت‌دادن فرم و محتوای اثری از نویسنده به حواشی زندگی شخصی‌اش. اما در مورد نیچه دوری از این مغالطه ناممکن و غیرمنطقی به‌نظر می‌رسد. نیچه نوشته است: «تقریبآ در پس هر گفته] زرتشتِ من[تجربه‌ای شخصی قرار گرفته است، والاترین فرمانِ غلبه بر خویشتن.» این تجربه‌ها از سال ۱۸۷۳ آغاز شده بودند، سال‌ها پیش از پیدایشِ زرتشت.



کاربر 2908783
۱۴۰۲/۰۵/۰۷

اندیشه های نیچه تمرکز اصلی کتاب نبود بیشتر فضای حاکم بر نوشتارهای نیچه را بازآفرینی کرده

Alireza Hedayat
۱۴۰۱/۰۶/۰۹

زیبا، روان، جذاب. حتما پیشنهاد میشه!

خدا از مدت‌ها قبل در حال مرگ بوده است. یورش مداوم نیروهایی مانند پیشرفتِ علم، عصرِ روشنگری، زایشِ سرمایه‌داری مدرن، مصرف‌گرایی افراطی، مشروعیت‌بخشی به دولت ایمان ما به خداوند را از بین برده است. در این شرایط خدا هیچ شانسی نداشت. مرگ خدا اتفاق خوشایندی نبوده که در خور جشن و سرور باشد، بلکه در بهترین حالت خلائی ایجاد کرده که باید پر شود. همان‌طور که داستایوفسکی برای نخستین بار به آن اشاره کرد و گفت در غیاب او همه‌چیز مجاز است؛ باید کاری جدید انجام شود. زرتشت امیدوار است بتواند به همراه گروه کوچکی از جان‌های آزاده این کار را انجام دهد: از طریق آموزه‌های «ابرانسان»، درس غلبه بر خویشتن. در دنیای پساالهیات غلبه بر خویشتن یکی از معدود اهدافی است که برجای مانده است
علی۱۳۵۷
«ارسطو گفته است تنها زندگی‌کردن مستلزم آن است که شخص حیوان یا خدا باشد. گزینه سوم را از قلم انداخته است: باید هر دو باشد، یعنی فیلسوف.»
علی۱۳۵۷
‫روح آزاد، تسلط بر خویشتن و پیروی نکردن از دیگران ویژگی قهرمان وجودی نیچه است که وحشت‌زده‌ات می‌کند و در همان حال، الهام می‌بخشد.
کاربر ۵۲۶۸۷۳۰
کاوش ژرف در فردگرایی، شک‌گرایی، کمال‌گرایی و بت‌شکنی نیچه و همچنین فرار هر چه سریع‌تر او از آسایش‌های رابطه‌ای پایدار باید تا حدی از دیدگاه آسیب‌شناسی روانی بررسی شود. این همان چیزی است که خواننده در زرتشت به کشف آن نائل می‌شود.
علی۱۳۵۷
در زیرِ ارزش‌ها و آرمان‌هایی که مدرنیته را هدایت می‌کنند چیست؟ زیر این نقاب چیست؟ نیچه در غروب زندگانی کاری‌اش می‌خواست سرچشمه‌ای را که در زیر است کشف کند. آن سال برای مردی در میانه دهه چهل زندگی‌اش سالِ خوشی نبود. به گفته نیچه نگاه‌کردن به گذشته به دلایلی بسیار دشوار و ناخوشایند است. نیچه در تبارشناسی چنین می‌گوید: «ما ناگزیر با خود بیگانه می‌مانیم و خود را درنمی‌یابیم. ما باید خود را درست به جا نیاوریم و تا ابد این اصل بر ما فرمان رانَد که «هیچ‌کس دورتر از خود با خود نیست» آنجا که پای خودمان در میان است، ما کجا و شناخت کجا!» خودشناسی کامل از دیدگاهِ روش‌شناختی ناممکن است، اما تبارشناسی نیچه از خوانندگان می‌خواهد خوب به گذشته نگاه کنند تا دریابند که چه چیزی می‌توانند بشوند. وقتی کسی به گذشته نگاه می‌کند، بعید نیست چشمش به چیزهای ناخوشایند بیفتد. نیچه استدلال می‌کند که با وجودِ همه ظواهرِ دلپذیر، تاریخِ دنیای غرب داستانِ خاموش ناکامی‌هاست؛ دردی مزمن که در زیرِ نظمِ زندگی مدرن مدام سرکوب شده است.
علی۱۳۵۷
نیچه در مرز جنون نائل به کشف فلسفه‌ای تازه شد؛ فلسفه‌ای که ما را تعلیم نمی‌دهد، بلکه به وحشت می‌اندازد. نیچه در کتاب دجال از ما می‌خواهد برای مواجهه با پرسش‌هایی که هیچ‌کس جرأت رویارویی با آن‌ها را ندارد، برای پرورش شجاعت در برابر ممنوعیت‌ها، به ماهیت و زایش قدرت بیندیشیم.
علی۱۳۵۷
‫«برای خویش اهدافی والا و اصیل بیافرین و در راه دستیابی به آن‌ها هلاک شو! زیرا در زندگی هدفی والاتر از نابودی در راه رسیدن به اهداف بزرگ و ناممکن نمی‌شناسم.» ‫ فردریش نیچه، واپسین شطحیات، ۱۸۷۳
کاربر ۵۲۶۸۷۳۰
‫«آن‌کس که به درجه‌ای از آزادی فکری رسیده است، احساسی جز آوارگی بر روی زمین نخواهد داشت، اما نه در مقام مسافری که می‌خواهد به مقصدی نهایی برسد؛ زیرا چنین مقصدی وجود ندارد.» ‫ نیچه، انسان بسیار انسانی، ۱۸۷۳
کاربر ۵۲۶۸۷۳۰

حجم

۲۲۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۲۲۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان