دانلود و خرید کتاب کیفرجو جان استاین‌بک ترجمه علی خدادادی
تصویر جلد کتاب کیفرجو

کتاب کیفرجو

انتشارات:نشر سیفتال
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب کیفرجو

کتاب کیفرجو نوشتۀ جان اشتاین‌بک و ترجمۀ علی خدادادی است. این کتاب را نشر سیفتال منتشر کرده است.

درباره کتاب کیفرجو

در این سه داستان کوتاه پر از شور و شرر که همگی در درۀ سالیناس کالیفرنیا واقع شده‌اند، یکی از بزرگ‌ترین و انسان‌مدارترین نویسندگان امریکا به ترتیب قصة خشونتی دسته‌جمعی، ملاقاتی پر واهمه و خیانتی تلخ را روایت می‌کند.

خواندن کتاب کیفرجو را به چه کسی پیشنهاد می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به داستان‌های خارجی می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

درباره جان اشتاین بک

جان ارنست اشتاین‌بک جونیور در سال ۱۹۰۲ در کالیفرنیا متولد شد. او یکی از شناخته‌شده‌ترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان قرن بیستم آمریکا و همچنین یکی از مهم‌ترین نمایندگان مکتب ادبی ناتورالیسم در دنیا می‌باشد. از بهترین آثارش می‌توان به خوشه‌های خشم اشاره کرد. پدر او خزانه‌دار و مادرش آموزگار بود. بعد از تحصیل ادبیات انگلیسی در دانشگاه استانفورد، در سال ۱۹۲۵ بی‌آنکه تحصیلش را تمام دانشگاه را رها کرد و به نیویورک رفت. در این شهر شروع به خبرنگاری کرد و بعد از دو سال به کالیفرنیا برگشت. مدتی به‌عنوان کارگر ساده مشغول به کار شد و به همین دلیل با مشکلات کارگران آشنا شد. بعد از آن نگهبانی از خانه‌ای را قبول کرد که به او وقت کافی برای نوشتن و خواندن می‌داد. زمانی که جهان شروع به مدرن شدن کرد و وسایل جدید کشاورزی جایگزین بیل و گاوآهن می‌شد، او در اندیشة غم و درد و رنج آنان بود.

او نخستین اثرش جام زرین را در سال ۱۹۲۹ نوشت. نگاه انسان‌دوستانه او به جهان پیرامون و چهرۀ رنج‌کشیدۀ خودش سبب درخشش او در نوشتن آثاری چون موش‌ها و آدم‌ها و خوشه‌های خشم شد. جان اشتاین‌بک در سال ۱۹۶۲ برنده جایزۀ نوبل ادبیات شد. مشهورترین آثار او موش‌ها و آدم‌ها و کتاب برنده جایزه پولیتزر، خوشه‌های خشم هستند که هر دو نمونه‌هایی از زندگی طبقه کارگر آمریکا و کارگران مهاجر در دوره رکود بزرگ را نشان می‌دهند.

در اولین کتاب مجموعه داستان‌های کوتاه خود به نام «دشت‌های سبز آسمان» که در سال ۱۹۳۲ به چاپ رساند به تشریح شرایط سخت و دشوار جامعۀ کشاورزان و مزدبگیران جنوب کالیفرنیا اشاره می‌کند. از سویی دیگر او به‌صورت مستقیم شروع به همکاری با دنیای سینما کرد و در این هنر نیز در مقام نویسنده فیلمنامه، تأثیر بزرگی بر جامعه گذاشت.

بخش‌هایی از کتاب کیفرجو

جوش‌وخروش و قیل‌وقال مردم در پارک شهر رفته‌رفته خاموش شد. جماعتی خاموش و بی‌حرکت زیر درختان نارون ایستاده بودند و نوری آبی‌رنگ که از چراغ دو خیابان آن‌طرف‌تر می‌تابید، روی آن‌ها اندکی روشنایی انداخته بود. سکوتی بی‌رمق و خسته بر آن‌ها گسترده بود. چند نفر در تاریکی آهسته از جمعیت جدا شدند. جای‌جایِ چمن پارک زیر پاها کنده شده بود.

مایْک می‌دانست که ماجرا تمام شده؛ حسی شبیه خالی شدن داشت. به‌قدری کوفته بود که انگار چندین شب است نخوابیده، اما کوفتگی‌اش منگ بود، یک نوع خستگیِ منگ توأم با آرامش. نقاب کلاهش را اندکی پایین‌تر کشید و شروع کرد به دورشدن از آنجا. لحظه‌ای درنگ کرد تا برای آخرین بار نگاهی به صحنه بیندازد.

شخصی در وسط جمعیت روزنامۀ باطله‌ای را آتش زده و بالا گرفته بود. لحظۀ بعد مایک دید که آتش از پاهای جسد تیره‌رویی که از درخت نارون آویخته شده بود، به بالا شعله می‌گیرد. برایش عجیب بود که سیاهان وقتی دیگر جان در بدن ندارند، به رنگ خاکستریِ کبود درمی‌آیند. کاغذ شعله‌ور سرهای جماعتی را که به بالا خیره شده بودند، روشن می‌کرد؛ مردانی خاموش و بی‌حرکت که لحظه‌ای نگاهشان را از مرد به دار آویخته نمی‌دزدیدند. مایک اندکی نسبت به آن شخص که در تلاش برای سوزاندن جسد بود حس بدی پیدا کرد. رو کرد به مردی که در تاریکیِ نسبتاً مطلق کنارش ایستاده بود و گفت: «این کارْ بی‌فایده است ...» مرد هم بی آنکه پاسخی دهد، رویش را برگرداند و از او فاصله گرفت.

شعلۀ کاغذِ درهم‌پیچیده خاموش شد و مجدداً پارک به‌کلی در تاریکی فرورفت. اما بلافاصله شعلۀ دیگری روشن کردند و به سمت پاهای جسد گرفتند. مایک به یکی دیگر از تماشاچی‌ها نزدیک شد و تکرار کرد: «این اصلاً لازم نیست ... اون دیگه مرده. بیش‌تر از این نمی‌شه بهش آسیب رسوند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
همه‌چیز مُرده به‌نظر می‌رسید؛ همه‌چیز بی‌معنی. در آن تاریکی، جماعت برایش هم‌چون دسته‌ای آدمکِ دست‌ساز و بی‌جان بودند. در نور شعله، چهره‌ها مثل چوبِ خشک و بی‌روح بود. مایک در خودش نیز آن بی‌روحی، آن پوچی را احساس می‌کرد.
پویا پانا

حجم

۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۹ صفحه

حجم

۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۹ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان