دانلود و خرید کتاب دادگسترها آلبر کامو ترجمه پرویز شهدی
تصویر جلد کتاب دادگسترها

کتاب دادگسترها

معرفی کتاب دادگسترها

کتاب دادگسترها نمایشنامه‌ای نوشته آلبرکامو است که با ترجمه پرویز شهدی توسط انتشارات مجید منتشر شده است. دادگسترها در پنج پرده به حوادث و اتفاقات روسیه در قرن بیستم می‌پردازد و شخصیت‌های آن واقعی هستند.

درباره کتاب دادگسترها

در فوریهٔ ۱۹۰۵، در مسکو، گروهی انقلابی، عضو حزب سوسیالیست انقلابی مقدمات سوءقصدی را به جان گراندوک سرژ، عموی تزار، با منفجرکردن بمبی سازمان‌دهی می‌کرد. این سوءقصد و پیش‌آمدها و پیامدهای عجیب آن موضوع نمایشنامهٔ «دادگسترها» است. بعضی از موقعیت‌های این نمایشنامه، هرقدر هم عجیب و غیرعادی به‌نظر بیایند، بااین‌همه رویدادهایی تاریخی هستند. این گفته به آن معنی نیست که همان‌طورکه خواهید دید، دادگسترها نمایشنامه‌ای تاریخی باشد. ولی همه شخصیت‌های آن به‌راستی وجود داشته و آن‌گونه که نوشته‌ام، عمل کرده‌اند. آلبرکامو فقط کوشیده‌است رویدادهایی را که واقعی بوده و اتفاق افتاده‌اند، نزدیک به حقیقت جلوه دهد.

خواندن کتاب دادگستر‌ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات مدرن و نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آلبر کامو

آلبر کامو از روزنامه‌گاران و نویسندگان مشهور قرن بیستم و برنده نوبل ادبیات، در یکی از دهکده‌های الجزایر در سال ۱۹۱۳ به دنیا آمد. از آنجا که پدر او در جنگ جهانی اول کشته شد، در خانواده‌ای بی‌بضاعت رشد کرد؛ اما به دلیل استعداد بی‌نظیرش توانست با کمک‌های یکی از آموزگارانش به دبیرستان وارد شود و ادامه تحصیل دهد. او در نوجوانی به ورزش فوتبال روی آورد و در این زمینه نیز موفق عمل کرد، اما درگیر شدن او با بیماری سل مانع از ادامهٔ فعالیت ورزشی او شد. کامو با ملحق شدن به گروه ادبی آفریقای شمالی به همنشینی با اهل قلم شهر الجزیره پرداخت و آثار متعدد و فاخری از خود بر جای گذاشت. در سال ۱۹۵۷ جایزهٔ نوبل ادبیات را برای نوشتن مقاله «اندیشه‌هایی دربارهٔ گیوتین» علیه مجازات اعدام، دریافت کرد. در آثار او وجهٔ انسان‌گرایی و اگزیستانسیالیستی موج می‌زند. از آثار او می‌توان به «طاعون»، «بیگانه» و «سقوط» اشاره کرد.

بخش‌هایی از کتاب دادگسترها

استپان: این جلاد را خواهیم کشت. رییس تویی، بوریا و من هم از تو اطاعت می‌کنم.

آننکف: نیاز ندارم به من قول بدهی، استپان. همگی با هم برادریم.

استپان: باید انضباط میان‌مان برقرار باشد. من در بازداشت‌گاه به این موضوع پی بردم. حزب سوسیالیست انقلابی نیاز به انضباط دارد. وقتی انضباط را رعایت کنیم، هم گراندوک را می‌کشیم و هم ظلم و بیداد را ریشه‌کن می‌کنیم.

دورا (می‌رود به‌طرف او.): بنشین استپان، پس از این سفر طولانی، باید خسته باشی.

استپان: من هیچ‌وقت خسته نمی‌شوم. سکوت. دورا می‌رود می‌نشیند.

استپان: همه‌چیز آماده است، بوریا؟

آننکف (لحن گفتارش را تغییر می‌دهد.): از یک ماه پیش، دو نفر از همدستان دانشجومان، رفت‌وآمدهای گراندوک را زیر نظر دارند. دورا هم مواد لازم را فراهم کرده.

استپان: اعلامیه هم نوشته شده؟

Parinaz
۱۴۰۰/۰۲/۰۷

از کامو هرچه که به دستتان میرسد بخوانید و لذت ببرید و بیندیشید .

EhsAn
۱۳۹۹/۱۲/۱۷

نحوه برخورد کامو با سوژه های متفاوت واقعا منحصر به فرده. با اینکه این یک داستان واقعیه و به گفته خود نویسنده کاملا میخپاسته واقعی هم باشه، به شدت تصویر کردن حالت های درونی زیباست و‌ فلسفه خود کامو تو

- بیشتر
مرتضی عبدی
۱۴۰۰/۰۲/۱۱

داستان جدا از مفهوم اصلی، اشاره‌ای ضمنی به دوگانه‌ی شرف/عدالت داشت. علاوه بر این شخصیت‌پردازی زیبایی هم داشت که موجب کشش داستان می‌شد. تنها نکته‌ی منفی چند مورد ایراد نگارشی بود.

کاربر 7342792
۱۴۰۳/۰۳/۱۳

چقدر کتاب تاثیر گزاری بود و چقدر غمناک! مردمی که از رنج و فقر و تضاد طبقاتی بستوه آمده اند و میخواهند انقلاب کنن تا رژیم سلطنتی و استبدادی رو نابود کنن...غافل از اینکه اولا چقدر تعدادشان کمه و ثانیا

- بیشتر
«مرگ بزرگ‌ترین اعتراضم علیه دنیایی از اشک و خون است...»
پویا پانا
کالیایف (پس از کمی سکوت.): هیچ‌کس تو را آن‌گونه که من دوست دارم، دوستت نخواهد داشت. دورا: می‌دانم. اما بهتر نیست مثل هرکس دیگری دوستم داشته باشی؟ کالیایف: من هرکس دیگر نیستم. تو را آن‌گونه که هستم دوست دارم.
پویا پانا
باید این حقیقت را بپذیریم که با یکدیگر متفاوتیم و اگر می‌توانیم، همدیگر را دوست داشته باشیم.
پویا پانا
اگر تنها راه‌حل مرگ است، پس توی راه درستی قدم نگذاشته‌ایم. تنها راه درست آن راهی است که به زندگی و به خورشید می‌رسد. دیگر آدم تمام مدت سردش نخواهد بود...
پویا پانا
عشق یعنی همین، هرچه داری ببخشی، دست به هر فداکاری بزنی بی‌آن‌که امید به دریافت پاداشی داشته باشی.
پویا پانا
کسانی که به‌راستی دوستدار عدالتند، حق عاشق‌شدن ندارند. آن‌ها مانند من به‌پا خاسته‌اند، با سر برافراشته و نگاه ثابت. عشق چه‌گونه می‌تواند در این دل‌های مغرور جایی برای خود باز کند؟ عشق به‌ملایمت سر فرود می‌آورد، یانِک. ما سرمان برافراشته است و گردن‌مان استوار.
پویا پانا
آیا می‌توانم کاری را که خودم نمی‌توانم بکنم، به دیگران توصیه بکنم؟
پویا پانا
اگر روزی، زنده باشم و انقلاب بخواهد راهش را از راه شرافت جدا سازد، من هم از آن کناره خواهم گرفت.
علی دائمی
برای بخشیدن جنایت‌هایت، وادارت می‌کنند جنایت‌های دیگری مرتکب شوی؟
🅜︎🅐︎🅗︎🅢︎🅐︎🅝︎
ولی عشق یعنی همین، هرچه داری ببخشی، دست به هر فداکاری بزنی بی‌آن‌که امید به دریافت پاداشی داشته باشی.
🅜︎🅐︎🅗︎🅢︎🅐︎🅝︎
برای فرارکردن باز هم شهامت و ابتکار لازم است
🅜︎🅐︎🅗︎🅢︎🅐︎🅝︎
بی‌عدالتی میان آدم‌ها جدایی می‌اندازد. شرمندگی، رنج، بدی‌ای که آدم در حق دیگران می‌کند و جنایت، میان‌شان تفرقه می‌اندازد. زندگی‌کردن یک نوع شکنجه است، چون زنده‌بودن هم جدایی به‌وجود می‌آورد.
پویا پانا
شخصیت من بالاتر از شما و ارباب‌هاتان قرار دارد. می‌توانید مرا بکشید، اما نمی‌توانید درباره‌ام قضاوت کنید.
پویا پانا
برای ما که اهل دین و ایمان نیستیم یا عدالت باید حکم‌فرما باشد یا استبداد.
پویا پانا
شرافت و نیک‌نامی تجملی است خاص کالسکه‌سوارها.
پویا پانا
زندگی همچنان به‌نظرم چیز شگفت‌انگیزی می‌آید. زیبایی و خوشبختی را دوست دارم! به همین دلیل است که از استبداد متنفرم.
پویا پانا

حجم

۵۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۵۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان