دانلود و خرید کتاب دریاس و جسدها بختیار علی ترجمه مریوان حلبچه‌ای
تصویر جلد کتاب دریاس و جسدها

کتاب دریاس و جسدها

نویسنده:بختیار علی
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۲از ۲۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دریاس و جسدها

کتاب دریاس و جسدها نوشته بختیار علی با ترجمه مریوان حلبچه‌ای منتشر شده است. رمان دریاس و جسدها که محوریت نگاهش مرگ و مرگ‌اندیشی است روایتی جذاب را دنبال می‌کند.

درباره کتاب دریاس و جسدها

این کتاب با مراسم تشییع و دفن یک ژنرال برجسته آغاز می‌شود که بار دوم است به خاک سپرده می‌شود اما در سرزمین خودش. این مراسم خاکسپاری به ظاهر ساده است اما با پیش رفتن داستان اهمیت جسدها و بدن‌ها را نشان می‌دهد.

داستان در روایتی دیگر قصه‌ی دو برادر الیاس و دریاس را بازگو می‌کند دو برادر که یکی یعنی الیاس زندگی عادی‌ای پیش می‌گیرد و بعد از مدرسه یک سلمانی می‌زند و همیشه در چایخانه است و با مردم ارتباط خوبی دارد از طرفی دیگر دریاس بعد از مدرسه به خارج از کشور می‌رود و تاریخ می‌خواند و برمی‌گردد اما نمی‌تواند با دیگران ارتباط خوبی برقرار کند و فقط برادرش را نزدیک و امین می‌داند، جامعه به دلیل فساد و فشار آبستن قیام است اما هیچ اتفاقی نمی‌افتد. این کتاب مرگ و اندیشیدن به مرگ را با نگاهی متفاوت پی میگیرد.

خواندن کتاب دریاس و جسدها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی معاصر پیشنهاد می‌کنیم.

درباره بختیار علی

بختیار علی، نویسنده‌‌ عراقی، چهره‌ای جهانی در زمینه ادبیات است که بیش از پانزده سال به دلیل سانسور شدید،‌ هیچ کدام از نوشته‌هایش چاپ نشدند. اما حالا کتاب‌های بسیاری در زمینه نقد‌سیاسی،‌ اجتماعی،‌ فلسفی و ادبی تالیف کرده‌است. بختیار علی متولد سلیمانیه عراق است و اکنون در آلمان زندگی می‌کند.

بختیار علی تا به حال ۱۰ رمان و ۵ مجموعه شعر و ۱۵ کتاب نقد سیاسی، اجتماعی و فلسفی منتشر کرده و جهانی‌ترین چهره ادبی کرد محسوب می‌شود. از میان آثار مشهور و شناخته شده‌ بختیار علی می‌توان به آخرین انار دنیا، جمشیدخان‌ عمویم‌، که‌ باد‌ همیشه‌ او را با خود‌ می‌برد، غروب پروانه و مرگ تک‌فرزند دوم اشاره کرد.

بخش‌هایی از کتاب دریاس و جسدها

«ژنرال باید مرده باشد، در این‌که به او شلیک کرده‌اند و کشته شده، جای هیچ تردیدی نیست، نه دروغ است و نه داستان؛ کسی که کشته شده، خود ژنرال است. اما کی کتاب را برایت گذاشته؟ نمی‌دانم؛ نمی‌توانم چیزی بگویم.»

«تا قبل از آمدن به این‌جا، شما را به عنوان مخالف سرسخت ژنرال می‌شناختم، از دشمنان حقیقی‌اش.»

«بله، روزگاری دشمنش بودم، شبی که کتاب را آتش زدم، دوست شدیم. مثل دو دوست آتش بزرگی روشن کردیم و یکی‌یکی و بسته‌بسته، کتاب‌ها را در آن انداختیم. شب عجیبی بود، می‌خندیدیم و حرف می‌زدیم و کتاب می‌سوزاندیم.»

معرفی نویسنده
بختیار علی

بختیار علی محمد در سال ۱۹۶۰ در سلیمانیه‌‌ی عراق چشم به جهان گشود، در این شهر بزرگ شد و تحصیلات خود را تا دوره‌ی متوسطه در همین شهر ادامه داد. پس از پایان دوره‌ی متوسطه برای تحصیل در رشته‌ی زمین‌شناسی به دانشگاه سلیمانیه و پس از آن به دانشگاه صلاح‌الدین اربیل رفت.

Hamid_R_khani
۱۳۹۹/۰۳/۱۵

خوب اول یه توضیحی بدم کتاب راجع به شروع شیوه شروع و چگونگی تفکر جوامع شرقی هست که تا حدودی هم میشه گفت با عقاید ما جفت و جور نیست چند جای کتاب احتمالا سانسور شده داستان کتاب هم بدک

- بیشتر
تام ریدل
۱۳۹۹/۱۲/۰۶

من چاپی این کتابو خوندم . وخوندنشو قطعن توصیه میکنم نمیخام راجب کتاب توزیح خاصی بدم چون خود طاقچه توضیحاتی داده که به نظرم کافیه.. چیزی که من و وادار کرد اینجا کامنت بزارم سه چارتا نظر راجب جذابیت و دااستان پردازی بود

- بیشتر
shadman
۱۳۹۹/۱۰/۳۰

من خیلی وقت پیش این کتابو خوندم و الانم خیلی از جملاتش یادم مونده و توصیه میکنم بخاطر جملات زیبا وتامل بر انگیزش هم که شده یبار این کتابو بخونید

sama65
۱۴۰۱/۰۴/۰۸

داستان الیاس و دریاس دو برادر که زندگی شان به یک قیام عجیب گره می‌خورد.

Shiva Motaey
۱۴۰۰/۰۴/۰۷

من نسخه چاپی کتاب رو خوندم واقعا ترجمه ی مریوان حلبچه ای عالی بود و دوسش داشتم

حسین
۱۳۹۹/۰۱/۰۲

بختیار علی رمان‌های به مراتب بهتری نوشته. این رمان بیشتر شبیه به یه تمرینه تا یه نوشته‌ی خوب. مجموعاً پیشنهاد نمی‌کنم خوندنش رو.

رویا
۱۴۰۳/۰۸/۲۶

توضیح کامل اوضاع خاورمیانه است و البته پر از جملات پرمغز .مطالعه آثار این نویسنده رو توصیه میکنم.فراتر از یه داستان معمولی هستن.به جرات میتونم بگم نوشته های بختیارعلی شایسته دریافت بهترین جایزه های ادبیه

مهدیس عالم زاده
۱۴۰۲/۱۲/۱۱

کتابی فوق العاده .... نکته برجسته کتاب نداشتن زمان و مکان بود که باعث میشد هر لحظه خود را درون کتاب و وقایع پیش ببری .... جملات قابل تامل بسیاری داشت ..... کرد بودن بختیار علی حس صمیمیت من را با کتاب بیشتر

- بیشتر
کاربر 3049351
۱۴۰۲/۰۹/۲۲

کتاب عالی با نظرات نویسنده‌ای روشنفکر، به نقد حکومتهای اسطوره پرست و متوهم پرداخته. ارزش مرگ در اسطوره‌سازی مختص حکومتهای خاور میانه، برای استسمارگری مردم متوهم و خرافه پرست ایت.

sare
۱۳۹۹/۰۵/۲۰

ترجمه بد باعث شد که رگه‌های داستانی کتاب به چشم نیاد. جمله‌بندی های بلند و اشتباه.

«آدم‌ها هیچ‌وقت به خاطر وجود یا عدم وجودِ خدا به جان هم نیفتاده‌اند، به خاطر نام خداها می‌جنگند. آدم‌ها مشکلی با این ندارند که خم شوند و سجده کنند، بلکه مشکلشان این است که به سوی چه کسی پیشانی به زمین بسایند.»
labkhand
درد عمیق انسان این است که آنچه را با عشق به دست نمی‌آورد، می‌خواهد با قدرت کسب کند.
sina_m_farsakh
«مردم این شهر باید بمیرند، بعد می‌فهمند وقتی زنده بودند چه انسان‌های نفهم و کله‌پوکی بوده‌اند.»
Hamid_R_khani
از تجربهٔ پنجاه‌وپنج‌ساله‌ام در این شهر می‌گویم. خودم معلم دینی بودم، مردم اصلاً دین برایشان مهم نیست، در واقع هیچ افکار و عقایدی مهم نیست. این شهر مشکلات بزرگی دارد، مردم این‌جا دنبال چیزی هستند که بپرستندش، خدا به‌تنهایی برایشان کافی نیست. اگر خدا برایشان کافی بود، دنبال عبادت دیگری نمی‌رفتند.
Hamid_R_khani
«گور چیز عجیبی است، هیچ‌چیز روی زمین مثل گور مجذوب‌کننده نیست، هیچ انسانی نیست که به هرجا فرار کند سرانجام به درون آن نیفتد.»
شلاله
مردم مملکت ما باید چیزی داشته باشند که بپرستند. نه، نه، باید کسی باشد سجده‌اش کنند و او نجاتشان بدهد. این چیزی است که نمی‌فهمم.
Hamid_R_khani
«دقت می‌کنم و می‌بینم مردم شهر دنبال تفکر و اندیشهٔ جدیدی نیستند، بلکه شیفتهٔ رهبر جدیدند. وقتی از دورانی به دورانی دیگر می‌روند، تنها چیزی که تغییر می‌دهند رهبرانند. فکر می‌کنم هرکس بخواهد رهبرشان را از آن‌ها بگیرد یا حرمتش را لکه‌دار کند، انگار با آتش بازی می‌کند.»
labkhand
«شما چون در غرب درس خوانده‌اید و بین آن‌ها رشد کرده‌اید، این مسئله را به آسانی درک نمی‌کنید. ما قیام نمی‌کنیم تا آزاد باشیم، قیام می‌کنیم تا دوباره اخلاقیات اصیلی را که از دست داده‌ایم، به دست بیاوریم. قیام‌ها در شرق، باید قیام اخلاقی باشد. شما غریبه هستید، به همین خاطر مسائل را این‌گونه عجیب می‌بینید. وقتی حرف قیام است، مثل غرب‌زده‌ها فوراً آن را به آزادی ارتباط می‌دهید، در حالی‌که مردم این‌جا علیه حکمرانان فاسد جنگ اعلام می‌کنند، در حقیقت برای اخلاق والا می‌جنگند. از هر کس در این‌جا بپرسید: اخلاق والا را می‌خواهی یا آزادی؟ به تو می‌گوید: اخلاق والا. هرکس را ببینید و از او بپرسید آیا آماده‌ای برای آزادی خواهرت بمیری؟ جواب می‌دهد نه! اما اگر بپرسی حاضری برای حفظ اخلاق و ناموس خواهر، زن و ملتت بمیری، می‌بینی همه برای مرگ آماده‌اند و سرودست می‌شکنند
Zahra Manzari tavakkoli
انسان مخلوقی نیست که شایستهٔ اعتماد باشد.
sina_m_farsakh
توی این شهر، نادانی درمان هر درد است
Hamid_R_khani
با ترس می‌گفت: «انسان بی‌آن‌که بداند همیشه منتظر فریادرسی است که بیاید و به دادش برسد.»
Hamid_R_khani
انسان قربانی خوش‌باوری و سادگی خود است. خوی درندگی انسان‌ها، از خوش‌باوری و سادگی و ساده‌لوحی است.
sina_m_farsakh
حقیقت آن نیست که رخ داده یا می‌دهد، چیزی است که دنبالش می‌رویم و ما را با خود می‌کشد.
Ahmad
«آدم‌ها هیچ‌وقت به خاطر وجود یا عدم وجودِ خدا به جان هم نیفتاده‌اند، به خاطر نام خداها می‌جنگند. آدم‌ها مشکلی با این ندارند که خم شوند و سجده کنند، بلکه مشکلشان این است که به سوی چه کسی پیشانی به زمین بسایند.»
Mary gholami
«قیام حقیقی کاری محال است، در قیام حقیقی باید خداها و انسان‌ها تا مغز استخوان تغییر کنند، اما این‌جا نه می‌توانیم خداها را تغییر دهیم و نه انسان‌ها می‌توانند از اخلاق و سنت و فرهنگ خود دست بردارند و آن را تغییر بدهند، چیزی که می‌توانیم تغییر بدهیم فقط تغییر چهرهٔ خلیفه‌های خداست روی زمین و شکل حکمرانی به زیردست‌ها. این تغییر، دگرگونی اصیل و بنیادینی نیست اما ابلهان را خوشحال می‌کند. در این شهر تنها کسی می‌تواند مردم را به قیام تحریک کند که به آن‌ها بگوید بدون تغییر بخشی از دینتان، بدون تغییر خود و اخلاقتان، دنیاتان را تغییر می‌دهم. قیام پوچی است، اما تنها شکل قیام است که امکان‌پذیر است. بجز ندای اخلاق، چیز دیگری نیست که مردمان شرق را متحد کند... هیچ ایدئولوژی و قصه‌ای وجود ندارد که قادر به متحد کردن آن‌ها باشد.»
Zahra Manzari tavakkoli
من سی‌سال معلم زبان و دینی بودم، می‌دانم خدا فقط خدای من و تو نیست، خدای درخت و سنگ و پرنده و جانوران هم هست. اما مردم این‌جا کثیف و خودپرستند، خدایی می‌خواهند تا بگویند این تنها خدای من است. خدای ما، خدای همه‌کس و همهٔ باورها و همهٔ اقوام نیست، خدای ماست. مردم طاقت و توانی ندارند که خدا را با دیگران تقسیم کنند.
شلاله
باور داشت که صدها سال قدرت مطلق دین و گسترش خرافات، ارادهٔ مردم را ضعیف کرده است، طوری که دیگر آدمی وجود اراده را حس نمی‌کند. ژنرال در تفکراتش بسیار عمیق بود. بر این باور بود که روزی پنج‌بار سجده در برابر خدا، از او انسانی ساخته که بی‌سجده قادر به زندگی نیست. به همین دلیل این عمل، بخش مهمی از سیاست است. با صراحت گفت، ما نمی‌توانیم سجده را نادیده بگیریم و از بین ببریم. این خرافاتِ روشنفکران است که می‌خواهند آدمی که سجده می‌کند وجود نداشته باشد. روی زمین دو نوع فرهنگ وجود دارد، فرهنگی که به انسان یاد می‌دهد سجده نکند و فرهنگی که به انسان یاد می‌دهد سجده کند. ما در فرهنگی به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم که به انسان سجده یاد می‌دهد. کسی که می‌خواهد این فرهنگ را درهم بشکند، سرش به سنگ سختی می‌خورد.
ملیکا
. تنها در پایان فهمیدم، من هم شیدای شبحی‌ام و تمام مدتی که این داستان را بازگو می‌کنم، شبحی مرا پی خودش می‌کشد... شبح پیشوایی، رهبری، پیامبری نه، بلکه انسانی کوچک و ناتوان که هیچ‌کس را ندارد پی سایه‌اش راه بیفتد و اسمش دریاسِ ستاره‌خانم است.
Hamid_R_khani
این‌جا حقیقت چیزی نیست که از علم سرچشمه بگیرد.
Hamid_R_khani
هیچ‌چیز از حقیقت ضعیف‌تر نیست
Hamid_R_khani

حجم

۲۱۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۱۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۱۳۶,۰۰۰
تومان