دانلود و خرید کتاب آخرین انار دنیا بختیار علی ترجمه آرش سنجابی
تصویر جلد کتاب آخرین انار دنیا

کتاب آخرین انار دنیا

معرفی کتاب آخرین انار دنیا

«آخرین انار دنیا» نوشته بختیار علی(-۱۹۶۰)، نویسنده کردزبان عراقی است.

رمان آخرین انار دنیا به باور خیلی‌ها شاه‌کار ادبیات کُرد است. رمانی عظیم، با زیرساخت‌های روانشناسانه که جابه‌جا بر ساحت انسان و غلتیدن آن در وادی قدرت و پایمالی عاطفه تأکید دارد. توجه به تصاویر پس‌زمینه، تأکید بر زلالی جان‌های رنج‌برده از جنگ و تمرکز بر تبعات آن، هم‌نهشتی خودآگاه و ناخودآگاه حاکمان و نگاه واپس‌گراشان به انسان‌های پس از قیام، کم‌رنگ بودن هستار مرکزی انسانیت در مواجهه‌ی با قدرت، و بسیاری نماد‌های دیگر از مهم‌ترین موضوعات مورد بحث در رمان آخرین انار دنیا است.

اگرچه بختیار علی، رئالیسم جادویی را برای رمانش برگزیده است، اما آشکارا با نوع مارکزی‌اش توفی دارد و من مایل هستم که آن را رئالیسم جادویی مشرق‌زمین بنامم. «مظفر صبحگاهی» راوی اصلی است که قصه را از درون کشتی راه گم‌کرده‌اش روایت می‌کند: لغزان و سیّال، با پاهایی که بر زمین نیست... مرد اسارت‌برده‌ای که اینک پس از بیست‌ویک سال حبس، بعد از آزادی، با زندان بزرگ‌تری روبه‌رو است؛ و «سریاسی» که از یک تَن به سه تَن تکثیر می‌شود: زایش رنج و دردهای بشری. «خواهران سپید» از مهم‌ترین کاراکترهای رُمان‌اند. دخترانی که بر پایه‌ی پیمانی پوچ، زایش را بر خود حرام کرده‌اند و با بکارتی ابدی، به یکی از مهم‌ترین انشعابات داستان چندبُعدی بختیار علی بدل می‌شوند.

معرفی نویسنده
بختیار علی

بختیار علی محمد در سال ۱۹۶۰ در سلیمانیه‌‌ی عراق چشم به جهان گشود، در این شهر بزرگ شد و تحصیلات خود را تا دوره‌ی متوسطه در همین شهر ادامه داد. پس از پایان دوره‌ی متوسطه برای تحصیل در رشته‌ی زمین‌شناسی به دانشگاه سلیمانیه و پس از آن به دانشگاه صلاح‌الدین اربیل رفت.

نون یه میم الف
۱۳۹۶/۰۷/۰۹

از کتابهایی که قبل از مرگ باید خواند! چکیده ای یادآورنده از کتاب رو میذارم برای اون دسته از دوستانی که قبلا این کتاب رو خوندن یا حتی دوستانی که نخوندن (ممکنه بعضی از دوستان این کار رو اسپویل بدونن که

- بیشتر
geneva
۱۳۹۹/۰۷/۲۹

ترجمه دیگر این کتاب از مریوان حلبچه ای اگر چه به نثر وفادار تر بوده اما متاسفانه اصول ترجمه رو خوب رعایت نکرده و خیلی جاها گنگ و پر از جملات طولانی میشه که سخت میشه فهمید به شخصه این

- بیشتر
سیما
۱۴۰۰/۱۲/۱۹

پیشنهاد میکنم صوت کتاب با صدای فوق العاده‌ی استاد بهروز رضوی رو از دست ندید.

Mohamadkhani
۱۳۹۶/۰۳/۱۲

سپاس از طاقچه. پس از خرید کتاب، در حال مقایسه و انطباق متن ترجمه با متن اصلی هستم؛ متأسفانه ترجمه بسیار مبتدیانه و نارساست.

milad
۱۳۹۶/۰۱/۰۸

بسیار عالی یکی از بهترین کتاب های زندگیم است که خونده ام .

Lily
۱۳۹۵/۱۲/۲۹

فوق العاده!

رویا
۱۴۰۳/۰۳/۲۴

کتابی است با نثری گیرا. فوق العاده است.توصیه میکنم مطالعه اش کنین.پر از دغدغه های انسانی و پر از غافلگیری

ندا
۱۴۰۳/۰۱/۲۳

شبیه به شعر سپید غم‌زده‌ای بود. زیبا بود و زیبایی حتی اگه با مفهومی اندوه‌بار همراه باشه به خودی‌خود شادی‌آفرینه. وای که جهان تخیلاتم مست از این همه خیال‌پردازیه. رئالیسم جادویی شعرگونه چقدر خوب بود و نمی‌دونستم. راضی‌ام از خواندن‌ش.

♥︎ Sara ♥︎
۱۴۰۲/۰۳/۱۱

حوصله میخواد خوندنش ... بعضی قسمت هاش خیلی خشونت آمیز بود و به روحیه من نمیخوره

majed
۱۳۹۶/۰۷/۰۲

کتاب بسیار زیبایی هست ولی متاسفانه مترجم وفادار به متن اصلی نبوده درواقع ۵ سطر رو به ۲سطر کاهش داده ولی خوشبختانه این کتاب دو ترجمه تو ایران داره اون یکی تو ایران مال مریوان حلبچه ای هست اون هم

- بیشتر
شهامت، نترسیدن نیست، مقاومت دربرابر ترس‌هاست.
اشک آذر
توی دنیا هیچ‌چیز به‌اندازه‌ی شجاعت و ناامیدی به‌هم وابسته نیست... انسان شجاع، همان انسان ناامید است. تمام انسان‌هایی که هنوز امید و آرزو دارند، ترسو هستند.
اشک آذر
آزادی قاتل آدم‌هاست... اگر هوشیار نباشیم آزادی بزرگ‌ترین رنج‌هاست.
Ghazal Hashemi
کسی که پیمان برادری ببندد، هیچ‌وقت به جنگ نمی‌رود. به مردمی که نمی‌شناسد ظلم نمی‌کند.
♥︎ Sara ♥︎
هیچ‌گاه احساس نکردم که در آن محیط زیادی هستم و مزاحم‌ام.
♥︎ Sara ♥︎
جهنم حقیقی آن‌جایی است که تخیل از کار می‌افتد.
abdollah
فقط ما نبودیم... شما هم مثل ما بودید... شما از ما پاک‌تر نبودید. توی جنگ هیچ‌کس از هیچ‌کس پاک‌تر نیست.
اشک آذر
- آزادی را می‌خواهی چه کنی؟... آزادی برای ما چه دستاوردی داشته مگر، که حال تو آن را می‌خواهی؟
اشک آذر
دانستم که خیلی شبیه هم هستیم. دانستم که من نیمه‌ی تاریک و گم‌شده‌ی او هستم و اکنون که بیدار شده‌ام دیگر نمی‌خواهم بخوابم. انگار افکارم را خوانده بود که گفت: - خیلی وقت‌ها مرگ و پیروزی شبیه یکدیگرند. در من همچون شبحی می‌نگریست. همچون یک مرده. او مرا همه‌جا کشته بود، به‌غیر از خاطراتش. با تلخی نگاه‌ام کرد و گفت: - می‌خواهم با تو از مرگ بگویم... با بیزاری گفتم: - من از مرگ بازگشته‌ام. سیگاری گیراند و بی‌آن‌که کامی بگیرد آن را روی زیر سیگاری نقره‌ای رنگش گذاشت و گفت: «هر دو از مرگ بازگشته‌ایم... کویر و سیاست مثل یکدیگرند. هر دو زمینی‌اند که چیزی در آن نمی‌روید.»
ندا
او در جهانی زیسته بود که انسان، وحشت از فجایع را از کف داده بود. او از مرگ و کشتار می‌گفت و من چونان قایقی که باد به جداره‌ی صخره‌ای بکوبد، تکان می‌خوردم و خرد می‌شدم.
ندا
وقتی به بیمارستان رسیدیم، با تصور آن‌که مرده است فوراً پذیرش‌اش کردند و او را به راهروی تاریکی بردند. دست‌فروش‌های بی‌شماری جلوی بیمارستان تحصن کرده بودند. تا آن زمان هیچ‌کس را ندیده بودم که آن‌قدر هواخواه داشته باشد. همه‌مان سریاس را بزرگ‌تر از آن‌چه بود می‌دانستیم. از یاد برده بودیم که او هم یک دست‌فروش فقیر بوده. انگار توی همان یک روز قد کشیده بود و جور دیگری به چشممان می‌آمد. انگار سرنوشت و تقدیر ما توی دست‌های او بود.
♥︎ Sara ♥︎
کویر و سیاست مثل یکدیگرند. هر دو زمینی‌اند که چیزی در آن نمی‌روید.»
اشک آذر
احساس بشری در دو نقطه به هیچ پاسداری احتیاج ندارد: نخست آن‌جایی که آزادی بیرون از خودش هیچ مفهومی نداشته باشد و دوم آن است که در زندان احساس آزادی داشته باشی. من
abdollah
کشته شدن سریاس در ادامه‌ی همان نزاع‌ها و درگیری‌های پوچ روزانه‌ای بود که در میدان اتفاق می‌افتاد. کشته‌شدنی بی‌معنا و بی‌مفهوم. درست مثل تمام قتل‌ها و شکنجه‌ها که بیهوده و پوچ‌اند
Ghazal Hashemi

حجم

۳۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

حجم

۳۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

قیمت:
۲۴۰,۰۰۰
تومان