بریدههایی از کتاب حکم در برابر حکم
۳٫۰
(۴)
در این زندگی هزاران مرگ نهفته و باز ما از مرگ میترسیم، مرگی که همهٔ این ناگواریها را هموار و بالا و پستیها را برابر میکند.
Mohammad
تو چیزی جز بازیچهٔ مرگ نیستی که در گریز خود برای دوری از آن، برای آن میکوشی و هر چه از آن میگریزی، به آن نزدیکتر میشوی.
Mohammad
تردیدهای ما خائنین مایند. و ترس از اقدام سبب میشود چیزی را که شاید به چنگ آوریم، از دست بدهیم.
محمدحسین
عدالت با مواردی سروکار دارد که برایش مبرهن باشد. قانون از کجا بداند که دزدان، دزدان را داوری میکنند؟
محمدحسین
طبیعت هرگز ذرهای از گوهر کمال خود را به ما وام نمیدهد مگر اینکه همچون الههای دوراندیش و حسابگر خود را در مقام بستانکار پُرافتخار قرار دهد تا هم ممنون او باشیم و هم مدیون او.
محمدحسین
فرمانهای خداوند بر هر که بخواهند جاری میشوند و بر هر که نخواهند، نمیشوند. و بااینحال، این عین عدالت است.
محمدحسین
همانند پدران ابله که ترکههای تهدیدآمیز را دسته میکنند تا آنها را مقابل چشمان فرزندانشان قرار دهند نه برای اینکه به کارشان گیرند، بلکه تنها برای ترساندن و تا با گذشت زمان، این ترکهها به جای ترساندن اسباب تمسخر آنان میشوند. احکام ما نیز اینچنین شدهاند.
محمدحسین
اگر تا ده سال متوالی هر کسی را که این گناه کرده گردن بزنید یا دار بزنید، در کمال سُرور باید سفارش سرهای جدید بدهید.
محمدحسین
وجود تو و صفاتی که واجد آنی، تنها از آن خودت نیستند، تا خود را در راه پرورش فضایل و کمالات خود صرف کرده و تباه سازی و فضایل و کمالاتت را نیز در راه خود مصرف کنی.
خداوند با ما همان میکند که ما با چراغ:
چراغ را نه به خاطر خود چراغ، بلکه به خاطر نوری که میبخشد میافروزیم.
اگر فضایل ما نیز نوری فراسوی ما نتابانند، گویی این فضایل را نداشتهایم.
تنها امور اخلاقی (عامه) است که میتواند لطیفترین احساسات معنوی (خاصه) را برانگیزد.
محمدحسین
بگذارید بفهمد چون دختران درخواست کنند، مردان چون خدایان میبخشند ولی چون گریه کنند و زانو بزنند، همهٔ درخواستهایشان بهرایگان مال آنها میشود، چنانکه گویی خودشان آرزو داشتند که صاحب آن درخواستها بودند.
محمدحسین
شما نباید به خاطر اینکه من نیز چنین خطاهایی داشتم گناه او را کوچک بشمارید. بلکه باید به من بگویید که من که او را محکوم میکنم، اگر مرتکب چنین گناهی شدم طبق داوری خودم باید حکم مرگ خود را بپذیرم و نباید در مجازاتم جانبداری شود.
محمدحسین
خدا او را ببخشاید و ما را هم ببخشاید، همین
گَه گناهی میکند کس را بلند و گاه پاکی میزند کس بر زمین
گاه بعضی روی یخها میدوند و با سلامت میرهند
بعضی اما با خطایی خُرد میلغزند و بر تاوان آن تن میدهند.
محمدحسین
این بحث به اندازهٔ یک شب روسی به درازا میکشد.
جایی که شبها از هر جای دیگر درازترند. من مرخص میشوم و شما را برای شنیدن این مورد وا میگذارم و امیدوارم مورد کافی برای شلاق زدن همهشان پیدا کنید.
بیرون میرود.
محمدحسین
همواره از رحمت نمیآید همه اصلاح مجرمها به دست
بخشودگی ای بس پرستار مصیبتهای جرم دیگر است
محمدحسین
بیچارگان مرهمی جز امید ندارند. امید به زنده ماندن دارم و آمادهٔ مرگم.
امیر: دل به مردن بِنِه. یا میمیری و یا میمانی که در این صورت زندگی شیرینتر میشود.
با زندگی چنین استدلال کن: اگر تو را از کف بدهم، چیزی را از دست دادهام که کسی جز ابلهان آن را نگه نمیدارند. ای زندگی، تو یک دَم هستی و آن هم بندهٔ تأثیرات افلاک، که بر منزلی که در آن ساکنی، هر دم بلا میبارند. تو چیزی جز بازیچهٔ مرگ نیستی که در گریز خود برای دوری از آن، برای آن میکوشی و هر چه از آن میگریزی، به آن نزدیکتر میشوی.
Irish
حجم
۱۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۱۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰۵۰%
تومان