دانلود و خرید کتاب ترانه های معصومیت ویلیام بلیک ترجمه محمدصادق رئیسی
تصویر جلد کتاب ترانه های معصومیت

کتاب ترانه های معصومیت

نویسنده:ویلیام بلیک
امتیاز:
۱.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ترانه های معصومیت

کتاب ترانه‌ های معصومیت جلد پنجم از مجموعه شعر جهان، اثر ویلیام بلیک است که با ترجمه محمدصادق رئیسی در اختیارتان قرار دارد. 

درباره کتاب ترانه‌ های معصومیت

ویلیام بلیک (۱۸۲۸-۱۷۵۷)، از مشهورترین شاعران انگلیسی است. او از دو مجموعه شعر به نام‌های «ترانه‌ های معصومیت» و «ترانه‌های تجربه» در سال ۱۷۹۴ منتشر شده است. بلیک در این دو مجموعه، شعرهای لیریک خود را نوشته است که می‌توان با خواندن آن‌ها به روحیه رمانتیسیسم شاعر پی برد. بهره‌مند است. بلیک در مجموعه آثارش، به توصیف‌ حالت‌های کودکی و روحیه پاک و ناب آنها می‌پردازد و با شعرهای عاشقانه‌اش، انسان را به وجد می‌آورد. علاوه بر این، باورهای مذهبی او نیز از ورای شعرهایش پیداست و فضای شعرهای بلیک، خواننده را به یاد فضای «آن‌جهانی» و «والا» می‌اندازد. 

محمدصادق رئیسی در این کتاب به سراغ اشعار زیبای ویلیام بلیک رفته است و نمونه‌هایی از جذاب‌ترین و تاثیرگذارترین آن‌ها را به فارسی برگردانده است. 

کتاب ترانه‌ های معصومیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب ترانه‌ های معصومیت را به تمام دوست‌داران شعر جهان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ترانه‌ های معصومیت

بهار

نی بنواز!

اینک زمان خاموش است.

پرندگان شادند

روز و شب،

بلبل

در درهٔ کوچک،

چکاوک در آسمان

سرمست

سرمست، سرمست، خوش آمدی ای سال

پسرک

سرشار شادی

دخترک

شوخ و شنگ

خروس می‌خواند

تو نیز هم

نوای شادمانی

جست و خیز کودک

سرمست، سرمست، خوش آمدی ای سال

برّهٔ کوچک

من این‌جایم

بیا و

گردن سفیدم را بِلیس

بگذار بر پشم نرم‌ات

دست بکشم

بگذار

صورت نرم‌ات را ببوسم

سرمست، سرمست، خوش آمدی ای سال.

***

پسرک گمشده

«پدر! به کجا می‌روی پدر؟

آه، این‌گونه تند مرو

حرف بزن پدر، با پسر کوچک‌ات حرف بزن

و گرنه من دوباره گم خواهم شد.»

شب تاریک بود و پدر آن‌جا نبود؛

کودک از شبنم خیس شد

گِل و لای عمیق،

و کودک می‌گریست

و دوردست مه‌ای غلیظ در پرواز بود.

***

کودکان از دست‌رفته

کودکان عصر آینده

این صفحهٔ غم‌انگیز را می‌خوانند

می‌دانند که در زمانی پیشتر

عشق! این عشق شیرین، همچون جنایتی بود.

در عصر طلا

رهایی از سرمای زمستانی

نور جوانی و باکره‌گی

با نوری مقدس

برهنه در پرتو روشن خورشیدی.

روزگار جوانی

سرشار از لطیف‌ترین شکل بود.

قول و قرار در روشنایی باغ

آنجا که نور مقدس

تنها شولای شب بر تن کرده بود.

آنجا با طلوع روز

بر چمن‌زار به بازی مشغول‌اند

والدین‌شان در دوردست

غریبه‌ها به این نزدیکی نمی‌آمدند

و دوشیزه به زودی ترس‌اش را از یاد برد.

خسته از بوسه‌های شیرین

قرار ملاقات‌شان

وقتی است که سکوت به خواب می‌رود

امواج فراز اعماق آسمان

پرسه‌گردان خستهٔ دل‌سیر می‌گریند.

دوشیزه به خانه آمد

با سفیدی روشن همراه پدرش

اما نگاه عاشقانه‌اش

همچون کتابی مقدس بود

تمام تن خسته‌اش از ترس می‌لرزید.

«آه رنگ‌پریده و دل‌مرده!

با پدرت حرف می‌زنی:

آه ای ترس لرزاننده!

آه ای مراقبت ملال‌انگیز!

که شکوفه‌های گیسوی جوگندمی‌ام را می‌لرزانی!»

***

ترانهٔ پرستار

آنگاه که هیاهوی کودکان از چمن‌زار به گوش می‌رسد

و صدای خنده از تپه شنیده می‌شود

قلبم در سینه آرام می‌تپد

و همه‌چیز آرام است.

- «حال به خانه بیایید، کودکانم، خورشید غروب کرده است

و شبنم‌های شبانگاهی برآمدند

بیایید، بیایید، بازی دیگر بس است، بگذارید برویم

تا این‌که صبح از سمت آسمان برسد.»

- «نه، نه، بگذار بازی کنیم، چرا که هنوز روز است

و ما نمی‌خواهیم بخوابیم،

چرا که پرندگان کوچک آسمان در پروازند،

و تپه‌ها پر از گوسفند است.»

«باشد، باشد بروید و بازی کنید تا شب در برسد

و بعد به خانه بروید و بخوابید.»

کودکان جست و خیزکنان و فریادکنان و شادمان

و تپه‌ها همه‌چیز را به پژواک درآوردند.

***

Elham
۱۴۰۱/۰۴/۲۰

ترجمه بسیار بسیار بد و غیرقابل فهم بود و بسیار با متن اصلی فاصله داشت. حیف این اشعار زیبا که به این صورت ترجمه شدند

کاربر ۸۹۲۳۴۵
۱۴۰۲/۰۵/۲۴

حتی یادداشت ابتدایی کتاب سر و ته نداره؛ چه برسه به ترجمه. یعنی مترجم حتی فارسی رو بلد نیست. شما ببینید از این پاراگرافِ یادداشت ابتدای کتاب سر در میارید: «از نظر سبک و درون‌مایه نشان‌دهنده دو حالت متضاد روح بشری می‌باشد. این

- بیشتر

حجم

۴۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۴۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۹,۰۰۰
تومان