دانلود و خرید کتاب عقل ساد موریس بلانشو ترجمه سمیرا رشیدپور
تصویر جلد کتاب عقل ساد

کتاب عقل ساد

انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عقل ساد

«عقل ساد» نوشته موریس بلانشو(۲۰۰۳-۱۹۰۷)، فیلسوف و نویسنده فرانسوی است و در این کتاب به تحلیل پاره‌ای از آرای مارکی دوساد(۱۸۱۴-۱۷۴۰)، فیلسوف و سیاستمدار فرانسوی می‌پردازد. در بخشی از مقدمه مترجم بر این کتاب می‌خوانیم: خواندنِ آثار ساد کار آسانی نیست. نباید وجه داستانی و روایت‌وار آن از سرگذشتِ چند انسان ناهنجار (به عقیدۀ جامعۀ فرانسۀ قرن هجدهم) ما را به این اشتباه بیندازد که با وراجی‌هایش به معنای دقیق کلمه تنها در پی تشویش اذهان مردم است. مواضع و افکار ساد فراتر از این‌هاست. وی با زیرکی ما را در مقابل معمایی گنگ و پُروسوسه و در‌عین‌حال کاملاً آشکار رها می‌کند که در آن قرابتِ عجیبی با وضعیت خود حس می‌کنیم، اما نمی‌دانیم چگونه حلش کنیم. خود ساد هم با نظام چندوجهی و متناقض‌نمایش نمی‌تواند همان معمایی را حل کند که با روایتش از وضعیت بشر و مطلق‌گرایی میلش طرح کرده است. نمی‌توانیم پیش‌گویی‌هایش از وضعیتِ کنونی‌مان را هم‌سنگِ تحقق آن در هرزه‌نگاری‌های پرطرفدار مافیایِ رسانه‌ای حاکم بدانیم. اتفاقاً برعکس، ساد پیش از هر چیز در پیِ رسوا ساختن شیادی‌های جامعۀ بورژوایی‌ بود که فریاد شهوت‌بار سلطه‌اش را در پس تحقق رؤیای انسانِ عصر روشنگری پنهان‌ می‌کرد. بلانشو با روش خاص خودش درصدد است تا نوعی عقلانیت را از میان لایه‌های پنهان در افراط‌گری‌ها و هنجارگریزی‌های نوشتار ساد بیرون بکشد تا بتواند ساد را به‌واسطۀ همان عقلانیتی که در او یافته نقد کند و تناقضاتش را برملا سازد. او در میان آثار ساد در پی یافتن نظامی است که در آن بتوان به درکی از منطق سادی دست یافت؛ در ساد فلسفۀ مبتنی بر منافع شخصی بر تمام روابط اجتماعی و بین‌الاذهانی سایه افکنده است؛ یعنی خودخواهی مطلق. وی همسو با روشنگران زمانه‌اش برای پیش بردنِ یکی از اصول روشنگری، یعنی براندازی بنیان‌های حاکم بر جامعه و تغییر افکار عمومی زمانه‌اش از خرافاتِ دین مسیحیت با منطقی آغاز می‌کند که از بدو امر، غیراخلاقی اما واقعی می‌نماید.
محمد رضا رزاقی
۱۴۰۲/۰۷/۲۰

حتما مطالعه شود

“فلاکت انسان تنها از یک چیز ناشی می‌شود: اینکه نمی‌تواند با آرامش در یک اتاق بماند.” پس از چهار قرن، این سطر درخشان از کتابِ تأملاتِ پاسکال، هنوز هم ذره‌ای از حقیقت خود را از دست نداده است: در همین لحظه‌ای که این جمله را می‌خوانید، میلیون‌ها نفر در سرتاسر جهان، اضطرابِ سکون و تنهاییِ خود را با ضرب‌گرفتن روی میز، با عوض‌کردنِ بی‌هدفِ کانال‌های تلویزیون، با بطالتِ کلیک‌های بی‌هدف، با بوق‌زدن پشتِ فرمانِ اتومبیل، با رفت‌و‌آمدهای بی‌معنا در هزارتویِ منوهای موبایل فراموش می‌کنند. قرنِ دوزخیِ بیست و یک، تنها راه‌های پاک‌کردنِ صورت‌مسئله را بیشتر، رنگارنگ‌تر و هموارتر کرده است، قرنی که اتوپیایِ روشنگری را به یک شهربازیِ بزرگ تبدیل کرده است.
مریم کوهی
“فلاکت انسان تنها از یک چیز ناشی می‌شود: اینکه نمی‌تواند با آرامش در یک اتاق بماند.”
niloufar.dh
اتفاقاً جایی که در آن هیچ احترامی نیست، بی‌حرمتی هم در کار نیست. و [نیز نشان می‌دهد] آنجا که بی‌حرمتی فراوان است، احترام بیش از حد است.
مریم کوهی
پس واقعیت دارد که پارسایی مسبب بدبختی انسان‌هاست، اما نه به این دلیل که آن‌ها را در معرض رخدادهای ناگوار می‌گذارد، بلکه اگر پارسایی را حذف کنیم، هر آنچه بدبختی بوده به فرصتی برای لذت بردن بدل می‌شود و عذاب نیز بدل به لذت شهوانی می‌شود.
مریم کوهی
«هر آدمِ با‌استعدادی که سلیقه و اخلاقیات عجیب و غیرمتعارف داشته باشد بیمار است.»
ائمه
قطعاً ساد به‌صورت عمیقی به این یقین رسیده که انسانِ مطلقاً خودخواه هرگز نمی‌تواند به بدبختی بیفتد؛ به عبارت بهتر او در نهایتِ خوشبختی خواهد بود و همیشه، بدون استثنا، همان‌طور خواهد ماند. آیا این تفکری دیوانه‌وار است؟ شاید. اما این تفکر در او با نیروهایی چنان خشونت‌بار پیوند خورده است که ایده‌های حامی این نیروها را با اجتناب‌ناپذیر جلوه دادنشان محقق می‌کند. در واقع، این قطعیت نمی‌تواند به‌نحوی نظری و خالی از اشکال [به یک عقیده] بدل شود. او به راه‌حل‌های بسیاری متوسل می‌شود، آن‌ها را بی‌وقفه امتحان می‌کند، هر چند هیچ‌کدام نمی‌توانند او را راضی کنند.
مریم کوهی
«قدرت در این جامعه بیش از هر چیز، حقِ گرفتن است: گرفتنِ چیزها، زمان، بدن‌ها و سرانجام زندگی؛ اوج این قدرت در تصاحب زندگی برای حذف آن بود.»
ar_man
«فقط جنایت است که درهای زندگی را به روی فقرا می‌گشاید، شرارت پاداش آن‌هاست
ar_man
دنیا همین است: چند نفر که از طبقۀ بالای اجتماع برخاسته‌اند، [قدرت را در اختیار دارند] و دور و بر‌ آن‌ها تا دور‌دست‌ها، غباری بی‌نام و نشان و تعدادی بی‌شمار از افرادی به چشم می‌خورد که نه هیچ حقی دارند و نه هیچ قدرتی. خب، ببینیم بر سر قانون خودخواهی مطلق چه می‌آید؟ قهرمانِ ساد می‌گوید: من کاری می‌کنم که خوشم می‌آید، چیزی جز لذتم نمی‌شناسم و برای حفظ و تضمینِ دست یافتن به آن، دیگران را شکنجه می‌دهم و می‌کُشم. مرا با سرنوشتی تهدید می‌کنید که در آن روزی به کسی برخورد کنم که مایۀ خوشبختی‌اش این باشد که مرا شکنجه کند و بکشد. اما من درست [همان] قدرتی را به دست می‌آورم که در مقابل این تهدید مرا فراتر قرار دهد.
مریم کوهی
برابری موجودات، حقِ در اختیار‌داشتنِ یکسانِ همۀ موجودات است: آزادی یعنی هر کس را مطیع خواسته‌ها و آرزوهای خویش ساختن. با ملاحظۀ فرمول‌هایی مشابه که از پی هم می‌آیند، گویی در عقلِ ساد نوعی نقص به چشم می‌خورد؛ یک فقدان، یک جور دیوانگی. تفکری را احساس می‌کنیم که عمیقاً مشوش شده و به‌صورت عجیبی روی خلأ معلق مانده است، اما ناگهان منطق کنترل اوضاع را در دست می‌گیرد و ایرادات ما ناپدید شده و نظام [سادی] تدریجاً شکل می‌گیرد.
مریم کوهی
در حالی که در قانون هیچ چیز محدود نمی‌شود، هیچ چیز ناعدالتی قانون را کنترل نمی‌کند.» هیچ چیز جلودار قانون نیست، چون چیزی فراتر از قانون وجود ندارد و به همین دلیل قانون همیشه فراتر از من است. برای همین حتی اگر قانون به من خدمت کند، در واقع مرا سرکوب می‌کند.
raziyeh
ا نگاهی به نامه‌های زندانش می‌توان دریافت که طی سال‌های متمادی، در او خشونتی عجیب شکل گرفته است. خشونتی که در وهلۀ‌ اول برآمده از نوعی دل‌آزردگی و کینه‌ نسبت به همۀ کسانی است که آزارش داده‌اند، از زندان‌بانان گرفته تا مادرزنش. اما این نفرت در سال‌های بعد به هر انسان آزاد و در نهایت به کل بشر تعمیم می‌یابد. او راجع به بشریت با نوعی سنگدلی و شقاوت سخن می‌گوید و وعدۀ انتقامی سخت و سنگین می‌دهد. البته لازم به ذکر است که تمام حقیقت آثار ساد را نباید به انتقامی شخصی تقلیل داد. حقیقت این است که ساد به‌واسطۀ تحمل بالاترین رنج‌ها و نبوغش در شناسایی شرور، توانست از انتقامی شخصی، حقیقتی را بیرون بکشد که بازنمایی‌کنندۀ سرکوب نهفته در ذات روابط بشری است
ar_man
“فلاکت انسان تنها از یک چیز ناشی می‌شود: اینکه نمی‌تواند با آرامش در یک اتاق بماند.” پس از چهار قرن، این سطر درخشان از کتابِ تأملاتِ پاسکال، هنوز هم ذره‌ای از حقیقت خود را از دست نداده است: در همین لحظه‌ای که این جمله را می‌خوانید، میلیون‌ها نفر در سرتاسر جهان، اضطرابِ سکون و تنهاییِ خود را با ضرب‌گرفتن روی میز، با عوض‌کردنِ بی‌هدفِ کانال‌های تلویزیون، با بطالتِ کلیک‌های بی‌هدف، با بوق‌زدن پشتِ فرمانِ اتومبیل، با رفت‌و‌آمدهای بی‌معنا در هزارتویِ منوهای موبایل فراموش می‌کنند. قرنِ دوزخیِ بیست و یک، تنها راه‌های پاک‌کردنِ صورت‌مسئله را بیشتر، رنگارنگ‌تر و هموارتر کرده است، قرنی که اتوپیایِ روشنگری را به یک شهربازیِ بزرگ تبدیل کرده است. در مقابل، تصویرِ معاصرِ انسانِ پاسکال، احتمالاً تصویرِ انسانی است که به‌جای بازکردنِ همۀ درها، کلیک‌کردنِ همۀ لینک‌ها و فشاردادنِ همۀ دکمه‌ها، مردد و با چهره‌ای آرام و چشم‌هایی خیره مثلِ فرشتۀ مالیخولیای آلبرشت دورِر، پشتِ همۀ این درها و لینک‌ها و دکمه‌ها، در مکثی طولانی ایستاده است. بالقو‌گیِ خیره‌شدن و فکر ‌کردن، و در مقابل، فعلیتِ بی‌وقفۀ انجام‌دادن و انجام‌دادن.
esrafil aslani
“فلاکت انسان تنها از یک چیز ناشی می‌شود: اینکه نمی‌تواند با آرامش در یک اتاق بماند.”
ar_man
جنایت در عین خونسردی بسی باارزش‌تر از جنایتی‌ است که به‌واسطۀ برافروخته‌شدنِ شدتِ احساسات انجام‌ می‌شود.
ar_man
همۀ این لیبرتن‌های بزرگ که فقط برای لذت زندگی می‌کنند تنها به این دلیل بزرگ‌اند که در خود هر‌گونه قابلیت لذت را نابود کرده‌اند. به همین دلیل است که به ناهنجاری‌های هولناکی متوسل می‌شوند، چرا‌که در غیر این صورت، میان‌مایگی هوس‌های عادی برایشان کافی خواهد بود. اما آن‌ها بی‌احساس شده‌اند
ar_man
«روح به شکلی از تأثرناپذیری تغییر شکل می‌یابد که سریعاً به لذت‌هایی تغییر ماهیت می‌دهد که به‌مراتب از لذت‌هایی که افراد از آن طریق ضعف‌هایشان را ارضا می‌کنند اولوهی‌ترند.»
ar_man
«تأثرناپذیری، بی‌تفاوتی، رواقی‌گری، انزوای خودش، این‌ها همه و همه شرایطی هستند که او الزاماً باید به‌وسیلۀ آن‌ها به روح حقیقی‌اش دست یابد.» چنین تغییر شکلی، چنین کار خود‌ویرانگری، بدون مشکلات بی‌حد و حصر کامل نمی‌شود.
ar_man
ساد خاطر‌نشان می‌کند که در راستای تأثرناپذیری، لحظاتِ بسیار خطرناکی وجود دارد. مثلاً پیش می‌آید که بی‌احساسی انسانِ فاسد را در چنان حالتِ ذهنی نابود‌شده‌ای قرار می‌دهد که در این لحظات او به‌راحتی می‌تواند به حیات اخلاقی بازگردد.
ar_man
زمانی که استقلالِ من از خودآیینی من ناشی نمی‌شود، بلکه برآمده از وابستگی دیگران نسبت به من است، مشهود است که من تا ابد در پیوند با دیگران می‌مانم و نیز اینکه من [به هر صورت] به آن‌ها نیازمندم حتی اگر تنها به از بین بردنِ آن‌ها نیازمند باشم.
ar_man

حجم

۱۲۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۱۲۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۴۹,۰۰۰
۳۰%
تومان