دانلود و خرید کتاب در آستانه فردا ایوان تورگنیف ترجمه محمدهادی شفیعیها
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب در آستانه فردا

کتاب در آستانه فردا

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب در آستانه فردا

کتاب در آستانه فردا نوشتهٔ ایوان تورگنیف و ترجمهٔ محمدهادی شفیعیها است. انتشارات علمی و فرهنگی این این رمان کلاسیک روسی را منتشر کرده است.

درباره کتاب در آستانه فردا

کتاب در آستانه فردا (Nakanune) رمانی روسی نوشتهٔ ایوان تورگنیف است. این رمان در ۳۵ فصل نگاشته شده و اولین‌بار در سال ۱۸۵۹ منتشر شد. این رمان یکی دیگر از آثار ایده‌آلیستی تورگنیف است. ایوان تورگنیف فلسفهٔ نیهیلیسم و ​​تغییر اجتماعی را در این رمان نشان داد و توانست بر روی رمانتیسم تلخ و شیرین اشراف روبه‌زوال روسیه تمرکز کند. این داستان دربارهٔ «یلنا»، یک زن جوان پرشور است که خانواده، خانه و کشور خود را رها می‌کند تا به دنبال «انصاراوف»، یک شورشی انقلابی به بلغارستان برود. این رمان کلاسیک به شجاعت در انتخاب‌های زندگی در آستانهٔ تغییرات جهانی و تاریخی پرداخته است.

خواندن کتاب در آستانه فردا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی روسیه و علاقه‌مندان به رمان‌های کلاسیک پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ایوان تورگنیف

ایوان تورگنیف (Ivan Turgenev) با نام کامل «ایوان سرگئی‌یویچ تورگنیف» در ۹ نوامبر ۱۸۱۸ در استان اریول در روسیه به دنیا آمد و در ۳ سپتامبر ۱۸۸۳ در بوگیوال در حوالی پاریس درگذشت. او رمان‌نویس، شاعر و نمایشنامه‌نویسی روس بود که نخستین‌بار توسط او کشورهای غربی با ادبیات روسی آشنا شدند. آثار او تصویری واقع‌گرایانه و پرعطوفت از دهقانان روس و بررسی تیزبینانه‌ای از طبقهٔ روشنفکر جامعهٔ روسیه ارائه کرده است؛ جامعه‌ای که در تقلای سوق‌دادن کشور به عصری نوین بود. این نویسندهٔ مشهور در زمانی به دنیا آمد و بزرگ شد که رژیم مستبد نیکالای اول با ابزار پلیس، سانسور، دیوان‌سالاری گسترده و مرکزگرا و سیاست ملی‌گراییِ مبتنی بر بزرگداشت استبداد روسی که در شخص تزار مجسم شده بود، حکم می‌راند. تورگِنیِف پرچم سیاسی خود را در ملأعام برافراشت؛ سال پیش از آن «خُر و کالینیچ» را منتشر کرده بود که بعداً در ابتدای «بیست‌وپنج طرحواره از یادداشت‌های یک شکارچی» منتشر شد. گذار او از شعر به نثر نشان‌دهندهٔ حرکت از رمانتیسم به‌سوی رئالیسم در این دوره است، اما با وجود حقیقت‌نماییِ توصیفاتش، از شاعرانگی نوشته‌هایش کاسته نشد. همین طرحواره‌های بسیار تغزلی با جزئیات غنی از زندگی روستاهای روسیه بود که برای تورگِنیِف شهرت به ارمغان آورد. سخن‌گفتن از استبداد و ظلم به‌نفع مردم فرودست جامعه یکی از محورهای اصلی آثار این نویسنده است. رمان‌های «عشق اول» (First Love یا «نخستین عشق») [نوعی زندگی‌نامهٔ خودنوشت]، خاطرات یک شکارچی (A Sportsman's Sketches)، «آشیانهٔ اشراف» (Home of the Gentry)، «آسیا» (Asya)، «پدران و پسران» (Fathers and Sons) و «رودین» از کتاب‌های ایوان تورگنیف هستند.

بخشی از کتاب در آستانه فردا

«انصاراوف هشت روز تمام بین مرگ و زندگی دست و پا می‌زد. پزشک مرتباً می‌آمد و به حالش رسیدگی می‌کرد. از آن جایی که خودش جوان و خون‌گرم بود به این جوانک بیمار هم علاقه پیدا کرده بود. شوبین از وضع خطرناک انصاراوف باخبر شد و از او عیادت می‌کرد. هم‌میهنان انصاراوف هم مرتب می‌آمدند. آن دو نفری که آمدن ناگهانی‌شان در ییلاق موجب تحیر برسنو شده بود، پیوسته سر می‌زدند همه با هم، صمیمانه اظهار همدردی می‌کردند. عده‌ای به برسنو پیشنهاد می‌کردند که به جای او از بیمار پرستاری کنند، ولی برسنو موافقت نمی‌کرد. یادش بود که چه قولی به یلنا داده است. هر روز از یلنا دیدن می‌کرد، و دزدکی جریان مشروح حالت بیمار را گاهی شفاهی، گاهی به وسیلۀ یادداشت کوچک به او اطلاع می‌داد. خدا می‌داند که یلنا چه حالی داشت با چه تپش قلبی انتظار برسنو را می‌کشید و با چه اشتیاقی به حرف‌های او گوش می‌داد و سؤالاتی می‌کرد! دل یلنا برای دیدار انصاراوف یک ذره شده بود و سخت بی‌تابی نشان می‌داد، ولی برسنو با خواهش و تمنا او را از این کار منع می‌کرد و به او متذکر می‌شد که انصاراوف ندرتاً تنهاست. همان روزی که یلنا از بیماری او آگاه شد چیزی نمانده بود که خودش هم بیمار و بستری شود. به محض این‌که به منزل برگشت به اتاق خود رفت و در را به روی خودش بست. وقتی برای ناهار صدایش زدند طوری قیافه‌اش وحشتناک شده بود که آنا واسیلیونا سراسیمه و مضطرب شد و اصرار کرد که حتماً برود دراز بکشد و استراحت کند، ولی یلنا موفق شد اندکی بر خودش غلبه کند. با خود گفت: «اگر او بمیرد من هم خواهم مرد». این فکر او را تسکین می‌داد و به او نیرو می‌بخشید تا خود را بی‌اعتنا جلوه دهد. ضمناً کسی هم نبود که اضطراب و پریشانی او را زیادتر کند. آنا واسیلیونا گرفتار درد دندان خودش بود. شوبین دیوانه‌وار کار می‌کرد، زویا دچار مالیخولیای شدیدی شده و خود را آمادۀ خواندن کتاب ورتر می‌کرد. نیکلای آرتمیویچ از حضور مکرر برسنو خیلی ناراضی بود، مضاف بر آن‌که پیش‌بینی او دربارۀ کورناتوفسکی به کندی پیش می‌رفت. منشی اول که مرد عمل بود، تردید داشت و انتظار می‌کشید. یلنا از برسنو حتی تشکر هم نمی‌کرد. چون‌که خدمت‌هایی هست که با تشکر تنها ممکن نیست جبران کرد. فقط یک روز، چهارمین باری که برسنو از یلنا ملاقات کرد (شبش حال انصاراوف بسیار بد و به حدی خطرناک شده بود که پزشک مشاورۀ طبی را لازم و حتمی دانسته بود). در همان ملاقات، یلنا سوگند برسنو را به یادش آورد. برسنو گفت: «خوب، پس در این صورت برویم». یلنا بلند شد که برود لباس بپوشد، ولی برسنو دوباره گفت: «نه، خواهش می‌کنم تا فردا هم صبر کنید. سر شب حال انصاراوف بهتر شد».»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۹۹ صفحه

حجم

۱۹۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۹۹ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۷۰%
تومان