کتاب ماشین زمان
معرفی کتاب ماشین زمان
کتاب ماشین زمان نوشتهٔ هربرت جورج ولز و ترجمهٔ فرید جواهرکلام است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک رمان علمی - تخیلی انگلیسی.
درباره کتاب ماشین زمان
کتاب ماشین زمان دربردارندهٔ داستانی در سبک علمی - تخیلی نوشتهٔ هربرت جورج ولز است. این داستان دربارهٔ مردی است که موفق میشود تا به آینده دور و نامعلومی سفر کند و از آیندهٔ انسانها اطلاعاتی کسب کند. این کتاب در سال ۱۸۹۵ منتشر شد و شهرت بسیاری برای نویسندهاش به ارمغان آورد.
سفر در زمان، بازگشت به گذشته یا رفتن به آینده یکی از آرزوهای انسانها است که البته هرگز امکان تحقق ندارد. اما دستمایهٔ نوشته شدن داستانهای بسیار و ساخته شدن فیلمهای زیادی قرار میگیرد. هربرت جورج ولز هم در این داستان، قهرمانش را به زمانی نامعلوم در آینده برده است. او در این کتاب علاوهبر استفاده از عناصر داستانی تلاش کرده تا آیندهٔ جوامع سرمایهداری را هم نشان دهد. شخصیت اصلی داستان با یک وسیلهٔ مکانیکی به آینده سفر میکند و در آنجا میفهمد مردم به دو دسته تقسیم شدهاند؛ دستهٔ اول «الوئی»ها هستند؛ اشراف ترسویی که در باغهایشان زندگی میکنند و از میوهٔ درختان تغذیه میکنند. دستهٔ دوم «مورلاک»ها هستند؛ کارگرانی نابینا و زحمت کش که در زیر زمین زندگی میکنند. آنها با کمک نیروی گذشته به کار خود بر روی وسیلهٔ مکانیکی پیچیده و زنگزدهای که هیچ چیز تولید نمیکند، ادامه میدهند.
خواندن کتاب ماشین زمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات علمی - تخیلی انگلستان و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره هربرت جورج ولز
اچ. جی. ولز با نام کامل هربرت جورج ولز (Herbert George Wells) در ۲۱ سپتامبر ۱۸۶۶ به دنیا آمد و در ۱۳ اوت ۱۹۴۶ میلادی در گذشت. او روزنامه نگار، جامعهشناس، تاریخنگار و نویسندهای سوسیالیست و انگلیسی بود. از آثار علمی - تخیلی او میتوان به «ماشین زمان» و «جزیره دکتر مورو» و «انسان شبیه خدایان» و «جنگ دنیاها» اشاره کرد. اثر تاریخی او در ایران با نام «کلیات تاریخ» انتشار یافته است.
بخشی از کتاب ماشین زمان
«به حرکت خود به سوی آینده ادامه دادم. پس از چندی متوجه شدم که تغییراتی در اطرافم ظاهر شده است. به نظرم آمد که محیط من تاریکتر شده است، بدین معنی که کم و زیادشدن روشنایی که نشانهٔ شب و روز بود، با کندی بیشتری انجام میگرفت و درعینحال روشنی آن، یعنی روزها ضعیفتر از سابق بود، ولی نکتهٔ جالب آنکه ماشین من با همان سرعت سابق به طرف آینده حرکت میکرد. پس از چندی، تاریکی و روشنایی متناوبی که در ابتدای حرکت ماشین به خوبی مشخص بود و شب و روز را نشان میداد، بار دیگر ظاهر شد و این مسئله باز تعجب مرا زیادتر کرد. رفتهرفته تناوب شب و روز آهستهتر و مشخصتر شد و به همین ترتیب، حرکت آفتاب در آسمان هم به همان نسبت آهسته و کند شد. تا آنکه مطابق حرکت عقربههای ماشین، طلوع و غروب آفتاب هر نوبت در یک قرن انجام میگرفت. بالأخره این وضع به حالت ثابتی تبدیل شد، بدین معنی که یک وضع سایهروشن ثابتی بر محیط حکمفرما شد. این سایهروشن فقط گاهوبیگاه بر اثر عبور شهاب آسمانی که با نور قرمز شدید خود آسمان تیره را اندکی روشن میکرد، تغییر مینمود. حالا دیگر آن رشتهٔ نورانی که در آسمان معرف حرکت خورشید بود، دیده نمیشد، زیرا دیگر آفتاب طلوع و غروب نمیکرد و خورشید در مغرب آسمان حرکت مختصری داشت. بدین ترتیب که اندکی بالا و پایین میآمد و رفتهرفته بزرگتر میشد و رنگ آن نیز به سرخی میگرایید و هر لحظه این سرخی بیشتر میشد. دیگر نشانی از ماه در آسمان دیده نمیشد. حرکت دایرهای ستارگان بسیار آهسته بود و رفتهرفته این حرکت به نقطههای روشنی تبدیل شد. سرانجام اندکی قبلازاینکه من ماشین را از حرکت بازدارم، قرص خورشید که بسیار بزرگ شده و به رنگ قرمز درآمده بود، درگوشهای از افق از حرکت بازایستاد. هالهٔ قرمزرنگ غلیظی در اطراف آن قرار داشت و گرمی ضعیفی با خود به زمین میآورد. گاهوبیگاه نیز برای یک لحظه بسیار کوتاه خاموش میشد. ناگهان برای مدت کوتاهی بار دیگر خورشید با شدت درخشید و نور شفافی از خود منتشر کرد. ولی این وضع چند لحظه بیشتر نپایید و دومرتبه به همان رنگ قرمز و گرمی ضعیف خود بازگشت. من پیش خود حدس زدم که این وضع خورشید نشانهٔ آن است که زمین حرکت وضعی خود را از دست داده است. حتی در همین عصر، مشاهده میکنیم که کرهٔ ماه به این سرنوشت دچار شده و همواره یک سویش متوجه زمین است، زیرا حرکت وضعی ندارد.»
حجم
۱۴۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۷ صفحه
حجم
۱۴۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۷ صفحه