کتاب دزد و نگهبان
معرفی کتاب دزد و نگهبان
کتاب دزد و نگهبان نوشتهٔ جمعی از نویسندگان و ترجمهٔ محمدعلی مهمان نوازان است. انتشارات علمی و فرهنگی این مجموعه داستان کوتاه جهان را منتشر کرده است.
درباره کتاب دزد و نگهبان
کتاب دزد و نگهبان مجموعه داستان کوتاهی نوشتهٔ سلیمان فیّاد، سوزانا تامارو، شرمن الکسی، نادیا خوست، لئون روک، لنکستون هیوز، سیگرید نونز، ویکتور اروفیف و دورانگو مندوزا است. عنوان برخی از داستانهای این مجموعه عبارت است از «خانهٔ بزرگِ سفید»، «سفر به فینیکس، مرکز ایالت آریزونا»، «زوجِ پیر»، «عجب، اینطور فکر میکنی؟» و «طوطیِ دُمدراز».
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب دزد و نگهبان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای خارجی و علاقهمندان به قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دزد و نگهبان
«آن معدود حقایق غیرقابلتحملی که پیشتر گفتم، اینها هستند. پدرم به سال ۱۹۱۱ در کولونِ پاناما به دنیا آمد. پدرش اهل شانگهای بود. با توجه به آنچه توانستهام بهدست بیاورم، پدربزرگْ چانگ تاجری بوده که به خرید و فروش تنباکو و چای مشغول بوده. بهسبب این کسبوکار، که او با یکی از برادرانش در آن فعالیت میکرده، مجبور بوده مرتب بین شانگهای و کولون در سفر باشد. او دو زن داشته، در هر کدام از این شهرها یک زن، و ظاهراً بهسبب علاقهاش به حفظ توازن، از هر زن صاحب دو پسر شده بوده. بلافاصله بعد از آنکه پدر من، کارلوس، بهدنیا میآید، پدرش او را به شانگهای میبرد تا همسر چینیاش او را بزرگ کند. ده سال بعد پدرم را به کولون برمیگردانند. من هیچوقت دلیل این کار را نفهمیدم. آنطور که این ماجرا را برای من تعریف کردند، گمان میکنم خطری وجود داشته که باعث شده ترتیب عزیمت او را از آنجا بدهند. البته این مقارن با آشوب و اغتشاشی در چین بوده، دههٔ متعاقب شکلگیری حکومت جمهوری، عصر جنگسالاران. اگر تاریخش درست باشد، پدر من همان سالی شانگهای را ترک میکند که حزب کمونیست چین آنجا تأسیس میشود. بااینحال، معلوم نیست وقایع سیاسی اصلاً ارتباطی با خروج او از چین داشته باشد.
یک سال بعد از آنکه پدرم به کولون برمیگردد، مادرش میمیرد. یادم میآید وقتی بچه بودم شنیده بودم که او بر اثر سکته مرده است. سالها بعد که متوجه شدم او زمان مرگش فقط بیستوشش سال داشته، خیلی متعجب شدم. از آن عجیبتر تصور تجدید دیدار مادر و پسری است که سالها از هم دور بودهاند؛ به احتمال زیاد آنها به زبان مشترکی حرف نمیزدهاند. پسر نیمهپانامایی دیگر، یعنی آلفونسو را هم احتمالاً همراه پدرم از چین برمیگردانند، شاید هم او هرگز کولون را ترک نکرده بوده. آن دو پسر بعد از مرگ مادرشان تحت سرپرستی برادر پدرشان که شریک تجاری او هم بوده قرار میگیرند؛ عمو می، که ظاهراً در کولون زندگی میکرده و برای خودش خانوادهٔ پرجمعیتی داشته.»
حجم
۱۵۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۵۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه