کتاب وقتی خال خالی و راه راه زبانشان بهم گره خورد

کتاب «وقتی خال خالی و راه راه زبانشان بهم گره خورد» نوشتۀ عادله خلیفی است و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. کتاب وقتی خال‌خالی و راه‌راه زبانشان به هم گره خورد نه‌تنها داستانی دربارهٔ اشتباه و خیال است، بلکه نگاهی لطیف به رابطهٔ انسان و طبیعت دارد. 

درباره کتاب وقتی خال خالی و راه راه زبانشان بهم گره خورد

کتاب وقتی خال‌خالی و راه‌راه زبانشان به هم گره خورد داستانی تصویری، طنزآمیز و خیال‌انگیز برای کودکان است که با نگاهی هوشمندانه، موضوعی ساده و بامزه را به قصه‌ای پرمعنا و چندلایه تبدیل می‌کند. ماجرا از یک صبح آرام در برکه‌ای کوچک آغاز می‌شود؛ جایی که ۲ قورباغه به نام‌های خال‌خالی و راه‌راه مثل همیشه از خواب بیدار می‌شوند؛ اما اتفاقی ساده، ماجرایی عجیب را رقم می‌زند. 

همه چیز ابتدا با یک تلاش برای شکار پروانه شروع می‌شود؛ تلاشی که با گره‌خوردن زبان ۲ قورباغه به یکدیگر پایان می‌یابد؛ اما همین اتفاق بامزه، بهانه‌ای می‌شود برای ورود به دنیای خیال و پرسش. حالا که زبان‌ها گره‌ خورده است، چه می‌توان کرد؟ این پرسش، خط اصلی داستان را می‌سازد. قورباغه‌ها به همراه آدم کوچولوها، شخصیت‌هایی مرموز و کنجکاو که لباس پروانه‌ای پوشیده‌اند، وارد دنیای خیال می‌شوند؛ دنیایی که در آن می‌توان از زبان‌های گره‌خورده به‌عنوان پل، ابزار اندازه‌گیری یا حتی راهی برای اتصال زمین به آسمان استفاده کرد.

زبان داستان وقتی خال‌خالی و راه‌راه زبانشان به هم گره خورد ساده و روان است؛ اما لایه‌هایی از طنز و استعاره در خود دارد. طنزی که از موقعیت‌های خنده‌دار ناشی می‌شود و استعاره‌ای که به کمک تصویرها، مخاطب را با پرسش‌هایی جدی‌تر روبه‌رو می‌کند: وقتی درگیر مشکلی هستیم، آیا راه‌حل فقط باز کردن گره است؟ یا می‌شود از همان گره، استفاده‌ای تازه کرد؟ وقتی چیزی از دست می‌رود، مثل درخت‌های بریده‌شدهٔ برکه، آیا خیال‌پردازی‌های ما می‌تواند آن را جبران کند؟

تصویرگری کتاب وقتی خال‌خالی و راه‌راه زبانشان به هم گره خورد نقشی کلیدی در روایت دارد؛ از همان تصویر آغازین که آرامش صبحگاهی را نشان می‌دهد، تا جزئیاتی مثل نگاه‌های قورباغه‌ها، فعالیت آدم کوچولوها، یا حتی چمدان بستن حلزون و سنجاقک در پایان. همهٔ این عناصر تصویری به‌خوبی با متن همراه شده‌اند تا قصه‌ای چندبعدی شکل بگیرد؛ قصه‌ای که هم برای کودک جذاب است و هم برای والدین و مربیان، فرصتی برای تأمل فراهم می‌کند. آدم کوچولوها در طول داستان، در ظاهر به قورباغه‌ها کمک می‌کنند؛ اما در نهایت همهٔ عناصر طبیعی برکه را با خود می‌برند. این تضاد میان خیال‌پردازی شاد و پایان تلخ‌وشیرین داستان، کتاب را به اثری قابل‌تأمل بدل می‌کند.

خواندن کتاب وقتی خال خالی و راه راه زبانشان بهم گره خورد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب وقتی خال خالی و راه راه زبانشان بهم گره خورد

«صبح بود. برکه زیر نور خورشید می‌درخشید. خال‌خالی و راه‌راه از خواب بیدار شدند. همه چیز مثل همیشه آرام بود. ولی نه... صبر کنید! آن طرف چه خبر است؟»