کتاب دیوانگی در بروکلین
معرفی کتاب دیوانگی در بروکلین
کتاب دیوانگی در بروکلین نوشتهٔ پل آستر و ترجمهٔ خجسته کیهان است. نشر افق این رمان معاصر آمریکایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب دیوانگی در بروکلین
کتاب دیوانگی در بروکلین دربردارندهٔ یک رمان معاصر و آمریکایی است که از بحرانهای روحی انسانی گفته که خیال میکند در مرحلهٔ گنگی در زندگی به سر میبرد. این رمان، پیچیدگی ذهنی شخصیتهای داستانش را واکاوی کرده است. مرگ روابط انسانی و نگاه فلسفی به آن در داستانپردازیهای پل آستر اهمیت بسیاری دارد. داستان این رمان چیست؟ «ناتان گلس» تصمیم میگیرد جایی را انتخاب کند و همانجا در آرامش بمیرد. او مردی است در آستانهٔ میانسالی که بهتعبیر خودش چیزهای بسیاری را در زندگیاش باخته و به بنبست رسیده است. این مرد بروکلین را انتخاب میکند؛ شهری عجیب که شلوغیهایش گویی برایش معنای دیگری دارد. بروکلین شهری زنده است، اما شخصیت اصلی رمان با اندیشیدن به مرگی بدون دغدغه گاهی جریان بیوقفهٔ زندگی را پس میزند و روایتهای کوچک و بزرگ زندگی گذشتهاش را از ابتدا به یاد میآورد. ناتان گلس تلاش میکند بهشیوهای جدید جهان پیرامون خود را رصد کند و از رخدادها داستانی ساده بنویسد. او سرانجام با جوانی به نام «تام» آشنا میشود که در او شباهتهایی بسیار با خودش میبیند. تام او را هم امیدوار و هم ناامید میکند. آنها ساعتهای بسیار و روزهایی متوالی درمورد احساساتشان و مفاهیمی که زندگی هر دو را تکان داده، حرف میزنند و قدم بر جهان ناگفتهها میگذارند. با این دو شخصیت همراه میشوید؟
خواندن کتاب دیوانگی در بروکلین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره پل آستر
پل بنجامین آستر متولد نیوآرک در نیوجرزی است. او رماننویس، فیلمنامهنویس، شاعر و مترجمی آمریکایی است. دلیل شهرت او بیشتر بهخاطر مجموعه کتابهای سهگانهٔ «نیویورک» است؛ همچنین از فیلمنامههای او میتوان به «لولو روی پل» اشاره کرد. کتابهای او تا به امروز به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شده است. پل آستر ابتدا با نویسندهای به نام «لیدیا دیویس» ازدواج کرد و از او پسری به نام «دنیل استر» دارد. استر در سال ۱۹۸۱ میلادی با همسر دوم خود به نام «سیری هوست وت» که نویسنده بود، ازدواج کرد و حاصل آن دختری به نام «سوفی استر» است. کتاب «دفترچه سرخ» داستانهایی از این نویسنده و گفتوشنودی با او را در بر گرفته است و «دیوانگی در بروکلین» رمانی از اوست.
بخشی از کتاب دیوانگی در بروکلین
«روز بعد وقتی من و تام برای صرف ناهار دیدار کردیم، متوجه شدیم که رسم کوچکی را ایجاد میکنیم. بیآنکه به وضوح چیزی گفته باشیم، اگر کار واجبی پیش نمیآمد، طوری ترتیب میدادیم که روزها با هم ناهار بخوریم. من دو برابر سن او را داشتم و در گذشته مرا دایی نات صدا میکرد. خب که چه؟ همانطور که اسکار وایلد روزی گفته است، از بیست و پنج سالگی همهٔ مردم همسناند، از این گذشته شرایط فعلی ما تقریبا مشابه بود. هر دو تنها زندگی میکردیم، در زندگی هیچیک از ما زنی نبود و هیچیک دوستان زیادی نداشتیم (من که اصلاً دوستی نداشتم). برای شکستن یکنواختی و ملالِ تنهایی چه چیز بهتر از غذا خوردن با آدمی شبیه به خودم، با یک برادر، با تامیای که عاقبت پیدایش کرده بودم، یافت میشد؟
آن روز نوبت کار مارینا در رستوران بود. به زیبایی یک روز بهاری بودو جین چسب بدن و بلوز نارنجی به تن داشت. ترکیبی خوشایند که وقتی از رو به رو به میز ما نزدیک میشد تصویر بالاتنهٔ خوشتراشش را در دل ستودم. در واکنش به خیالات عاشقانه چند شب پیش، با او بیش از حد معمول جدی رفتار میکردم، اما خاطرهٔ انعام جانانهٔ دفعهٔ قبل پابرجا بود و مارینا وقتی دستور غذا را میگرفت پر از لبخند بود. به نظرم فهمیده بود که دل مرا برای همیشه ربوده است. اینکه با هم چه گفتیم را اصلاً به خاطر ندارم، اما انگار وقتی مارینا به سوی آشپزخانه بازگشت لبخند احمقانهای زدم، زیرا تام گفت به نظر ناخوش میآیم و پرسید چه شده. گفتم حالم خوب است و بعد بلافاصله به خاطرخواهی یک طرفهام اعتراف کردم. گفتم: «حاضرم همه چیزم را به پای این زن بریزم، ولی میدانم که بیهوده است. او شوهر دارد و از این گذشته صددرصد کاتولیک است. با وجود این به من مجال خیالبافی میدهد.»»
حجم
۲۶۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۶۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه