دانلود و خرید کتاب صوتی آلیس پای آتش
معرفی کتاب صوتی آلیس پای آتش
کتاب صوتی آلیس پای آتش نوشتهٔ یون فوسه و ترجمهٔ حسام امامی و گویندگی شیوا ابراهیمی است و رادیو گوشه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی آلیس پای آتش
اگر بخواهیم ساده و خلاصه درخصوص این کتاب صحبت کنیم باید بگوییم کتاب صوتی آلیس پای آتش دربارهٔ عشق است. این داستان در مورد خانواده، فداکاری و شکست است و درست به همین دلیل هر کسی میتواند با آن همذاتپنداری کند.
سیگنه، قهرمان داستان ما، زنی پراحساس است. او یک خانهٔ قدیمی دارد که در نزدیکی آن درهای وجود دارد. روزها برای او همانطور تکراری رد میشوند و میگذرند. حتی تاریخ را هم فراموش کرده است. یادش میافتد که چقدر ناگهانی آسله، همسرش، غیب شد. سیگنه شروع میکند به خیالپردازی و میخواهد بعضی چیزها را به یاد آورد. روی نیمکت خودش لم میدهد و به رویاپردازی میپردازد؛ چنانکه خودش را در بیست و چند سال پیش تصور میکند که گویا یکی از روزهای آخر نوامبر است و کنار پنجره ایستاده و منتظر شوهرش است که با قایق ماهیگیریاش به آب میزند ولی هرگز به خانه برنمیگردد. خاطرات او را تا جایی دورتر میبرد که عشق و فاجعه در هم میآمیزد. در این یادآوریها او با آسله مدام صحبت میکند و از احساسات و ترسهایش میگوید.
این نویسنده و نمایشنامهنویس نروژی، جزو مشهورترین و محبوبترین نویسندههای معاصر دنیا محسوب میشود. او در سال ۲۰۱۴ کاندیدای جایزهٔ نوبل شد.
شنیدن کتاب صوتی آلیس پای آتش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به کسانی که دچار فقدان شدند یا افرادی که داستانهای کوتاه خارجی با بنمایهٔ غم دوست دارند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی آلیس پای آتش
در عمارت قدیمیِ مشرف به آبدرهها، سیگنه دراز کشیده روی راحتی و یاد بیستوسه سال قبلتر را میکند. یاد همان شب توفانیِ اواخر نوامبر که ایستاده بود منتظر پشت پنجره تا آسله برگردد، شوهرش، که قایق را برداشته بود و به آب زده بود و دیگر برنگشته بود. هیچوقت. حالا او گرفتار امواج تیرهی خاطرات اجدادی است. گرفتار گردابِ هایل یادها و تلاطم و تناسخ جانها و مرگها. مرگها در آبها.
زمان
۳ ساعت و ۲۱ دقیقه
حجم
۳۸۴٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳ ساعت و ۲۱ دقیقه
حجم
۳۸۴٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
نظر #بانوی_کتابخوان بر داستان #آلیس_پای_اتش نوشتهٔ #یون_فوسه ترجمهٔ #حسام_امامی و گویندگی #شیوا_ابراهیمی داستان زنی به نام سیگنه که در سال 2002 هست. شوهرش توی سال 1975 فوت کرده. این با خیالپردازیهای خودش شوهرش دو تو ذهنش زنده نگه داشته. زن
داستان به مرور خاطره غرق شدن شوهر سیگنه و رابطه عاشقانه لونا میپردازه. نثر ادبی قپی داره و تکرار جملات زیاد و کمی خسته کننده ولی از نظر خواننده عام داستان چشمگیر و جذابی نداره واقعا فقط نوع نثر نویسنده