کتاب برای یک شب عشق
معرفی کتاب برای یک شب عشق
کتاب برای یک شب عشق نوشتهٔ امیل زولا و ترجمهٔ محمود گودرزی است. نشر افق این کتاب رمان کلاسیک فرانسوی را منتشر کرده است. این رمان جزو مجموعههای «ادبیات امروز» و «شاهکارهای پنجمیلیمتری» است.
درباره کتاب برای یک شب عشق
داستان رمان برای یک شب عشق (Pour une nuit d'amour) دربارهٔ مرد جوانی بهنام «ژولین میشون» است که در خردسالی پدر و مادر خود را از دست داده و در منزل مردی باغبان در شهر کوچک «پ» زندگی میکند. شخصیت مهم دیگر اینداستان دختر جوانی به نام «تزر دو مارسن» است که در صومعه زندگی میکند و در ابتدای داستان، صومعه را ترک میکند. ماجرا از عشقی که ژولین به ترز پیدا میکند شروع میشود، چه ماجراهایی پیش روی این دو است؟ این رمان کلاسیک را بخوانید تا بدانید.
درباره شاهکارهای پنج میلیمتری
نشر افق در سال ۱۳۹۳ با تهیهٔ آثار مطرح، کوتاه و اصیل دست به انتشار کتابهایی در قطع کوچک و جیبی زد که همهٔ این آثار از بزرگترین نویسندگان جهان انتخاب شده است. این مجموعه، با نام «شاهکارهای پنج میلیمتری»، آثاری را در بر میگیرد که سریع خوانده میشود و بهدلیل حجم اندک، برای خوانندگانی که فرصت اندکی برای مطالعه دارند مناسب است. این مجموعه را نشر افق به چاپ رسانده است.
خواندن کتاب برای یک شب عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران داستانهای کلاسیک و عاشقانه و علاقهمندان به رمانهای کوتاه فرانسوی پیشنهاد میکنیم.
درباره امیل زولا
امیل زولا با نام کامل «امیل ادوار شارل آنتوان زولا» در ۲ آوریل ۱۸۴۰ به دنیا آمد و در ۲۹ سپتامبر ۱۹۰۲ درگذشت. او رماننویس، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار فرانسوی و مهمترین نمایندهٔ مکتب ادبی ناتورالیسم و عامل مهمی در گسترش تئاتر ناتورالیستی بود. او یکی از معروفترین نویسندگان فرانسوی است که کتابهایش در سطح وسیع در جهان ترجمه، چاپ، تحلیل و تفسیر شده است. از کتابهای او در سینما و تلویزیون فراوان اقتباس شده است. زندگی و آثار زولا هم موضوع پژوهشهای تاریخی بسیار بوده است. او را در زمینهٔ ادبیات، عمدتاً با مجموعهٔ ۲۰جلدی «روگن ماکار» میشناسند که جامعهٔ فرانسه را در دوران امپراتوری دوم فرانسه به تصویر میکشد. این مجموعه دربارهٔ سرگذشت خانوادهٔ روگن ماکار طی نسلهای مختلف است و شخصیتهای هر دوره و نسل خاص، موضوع هر رمان هستند. سالهای آخر زندگی امیل زولا بابت انتشار مقالهاش با عنوان «من متهم میکنم» در روزنامهٔ سپیدهدم که پایش را به ماجرای دریفوس باز کرد، شاخص است. این مقاله موجب محکومیت او و تبعید یکسالهاش به لندن شد. زولا که از چهرههای برجسته در آزادی سیاسی فرانسه بود، در تبرئهٔ «آلفرد دریفوس» (افسر ارتش فرانسه) از اتهام خیانت نقشی اساسی داشت. زولا برای اولین و دومین جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۰۱ و ۱۹۰۲ میلادی نامزد شد، اما این جایزه به او تعلق نگرفت. «ژرمینال» و مجموعه داستان «مرگ الیویه بکای و داستان های دیگر» عنوان آثاری از امیل زولا است.
بخشی از کتاب برای یک شب عشق
«ترز پردههای تخت را دوباره کشیده بود. خود را روی مبلی انداخت و آنجا غرق در تاریکی، بالاخره استراحت کرد. ژولین لحظهای ایستاده ماند و بعد او نیز روی یکی از صندلیها نشست. فرانسواز دیگر در اتاق مجاور نبود، از داخل خانه فقط صداهایی گرفته بلند میشد، اتاق که کمکم در تاریکی محو شده بود به نظر میرسید در خواب فرو رفته باشد.
تا حدود یک ساعت چیزی جم نخورد. ژولین صدای ضرباتی را میشنید که به جمجمهاش زده میشد و نمیگذاشت استدلالش را دنبال کند. او در اتاق ترز بود و همین وجودش را از شادی مملو میکرد. ناگهان وقتی فکر میکرد که جسد مردی در شاهنشین است که تماس پردههایش لرزه به اندامش میانداخت، حالت غش به او دست داد. ترز به این کوتوله عشق ورزیده بود، ای خدای عادل! آیا ممکن بود؟ ژولین به ترز حق میداد که او را بکشد؛ چیزی که آتش به جانش میانداخت، پاهای برهنهٔ کولومبل بود، پاهای برهنهٔ این مرد که بین تورهای تخت افتاده بود. با چه شور و علاقهای او را در شانتکلر میانداخت، در انتهای پُل، جایی عمیق و تیره که او خوب میشناخت! هر دو از شرش راحت میشدند و بعد میتوانستند از آنِ هم شوند. سپس وقتی به سعادتی فکر میکرد که صبح آن روز نمیتوانست رؤیایش را در سر بپروراند، یکباره خود را روی تخت میدید، درست همانجایی که جنازه افتاده بود و آنجا سرد بود، بعد انزجاری توأم با وحشت به او دست میداد.
ترز که روی مبل ولو شده بود، از جایش تکان نمیخورد. ژولین در روشنایی ماتی که از پنجره میآمد فقط لکهٔ دراز شینیونش را میدید. صورتش را میان دستهایش گرفته بود و نمیشد تشخیص داد چه احساسی او را اینچنین در هم شکسته است. پس از بحران هولانگیزی که پشتسر گذاشته بود، آیا این نوعی استراحت جسمانی ساده بود؟ آیا ندامتی سرکوبشده بود، حسرت فقدان عاشقی که در خواب ابدی فرو رفته بود؟ آیا خونسرد و آرام نقشهٔ نجات خود را میچید، یا اثر ویرانگر ترس را در چهرهای پنهان میکرد که غرق تاریکی بود؟ ژولین نمیتوانست حدس بزند.»
حجم
۵۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
حجم
۵۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه