دانلود و خرید کتاب نامه اداری واتسلاو هاول ترجمه زهرا آقاعباسی
تصویر جلد کتاب نامه اداری

کتاب نامه اداری

معرفی کتاب نامه اداری

کتاب نامه اداری نمایشنامه‌ای نوشتهٔ واتسلاو هاول و ترجمهٔ زهرا آقاعباسی است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب نامه اداری

واتسلاو هاول در نمایشنامه‌ٔ نامه‌ اداری نیز همچون در نمایشنامه‌ٔ گاردن پارتی موقعیتی ابزورد می‌آفریند. در اینجا، برای از بین بردن تنوع و رنگارنگی زبان طبیعی، زبانی ساختگی به کار می‌برند تا مناسبات انسانی را به مناسبات مکانیکی تقلیل دهند. چیزی که «گراس»، شخصیت نخست نمایشنامه، در موقعیتی که دارد، نمی‌پذیرد و به شیوه‌ٔ خود واکنش نشان می‌دهد.

خواندن کتاب نامه اداری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران نمایشنامه‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره واتسلاو هاوِل

واتسلاو هاوِل (۵ اکتبر ۱۹۳۶ ـ ۱۸ دسامبر ۲۰۱۱) در پراگ به دنیا آمد. هاول که به یک خانوادهٔ میلیونر پیشین تعلق داشت در دورهٔ استالین واجد شرایط هیچ‌گونه تحصیلات عالی رسمی نبود. بااین‌حال، درحالی‌که در یک آزمایشگاه شیمی مشغول به کار بود، به کلاس‌های شبانه رفت و در سال ۱۹۵۴ وارد دانشگاه شد. او پس از پایان خدمت سربازی، مشاغل مختلفی در تئاتر پراگ داشت  ابتدا در تئاتر ABC و پس از ۱۹۶۰ در تئاتر نا زابرادلی. او سرانجام به‌عنوان دانشجوی دراماتورژی در آکادمی هنرهای دراماتیک پذیرفته شد، اما تنها پس از آنکه پیش‌تر دراماتورژ (مدیر ادبی) تمام‌وقت در نا زابرادلی شده بود، شغلی که تا سال ۱۹۶۶ به آن مشغول بود.

هاول در سال ۱۹۵۶ با مقالاتی دربارهٔ شعر و تئاتر شروع به کار نشر کرد. اولین نمایشنامه‌اش، گاردن پارتی، در سال ۱۹۶۳ در نا زابرادلی به‌روی صحنه رفت و نامهٔ اداری در سال ۱۹۶۵ اجرا شد هاول در هر دوی این نمایشنامه‌ها از سبک ابزورد استفاده کرده است. آثار منتخب هاول (شامل دو مقالهٔ مهم او در مورد تئاتر، اشعار و دو نمایشنامه‌اش) تحتِ عنوان تشریفات در سال ۱۹۶۶ منتشر شد. نمایشنامهٔ گاردن پارتی جداگانه در سال ۱۹۶۴ منتشر شد و از آن زمان به بسیاری از زبان‌های مهم اروپایی ترجمه شده است. این نمایشنامه در بسیاری از کشورهای خارج از چکسلواکی منتشر و / یا اجرا شده است.

در سال ۱۹۸۹ با سرنگونی نظام کمونیستی چکسلواکی، هاول به ریاست جمهوری رسید. سال بعد و پس از استقلال اسلواکی او مجدداً و با قاطعیت انتخاب شد. هاول در پایان دورهٔ ریاست جمهوری خود به‌عنوان روشنفکری مردمی زندگی خود را ادامه داد. فلسفهٔ سیاسی او ضدمصرف‌گرایی، انسان‌دوستانه، طرفداری از محیط‌زیست، کنشگری مدنی و دموکراسی بود. او در طول زندگی خود جوایز متعددی ازجمله مدال آزادی ریاست جمهوری، جایزهٔ صلح گاندی، مدال آزادی فیلادلفیا، نشان کانادا، جایزهٔ چهار آزادی، جایزهٔ سفیر وجدان و جایزهٔ شهروندی هانو آر النبوگن را دریافت کرد. هاول یکی از مهم‌ترین روشنفکران قرن بیستم بود.

بخشی از کتاب نامه اداری

«دفتر مدیرعامل. میز اداری بزرگ، میز ماشین‌تحریر کوچک، یک کپسول آتش‌نشانی روی دیوار، یک رخت‌آویز ایستاده در پس‌زمینه. صحنه خالی است. سپس گراس از د.پ. وارد می‌شود، کتش را درمی‌آورد، آن را روی رخت‌آویز آویزان می‌کند، پشت میزش می‌نشیند و شروع به مرور نامه‌های صبحگاهی خود می‌کند. به هر نامه نگاهی سرسری می‌اندازد، سپس آن را یا در سبد کاغذ باطله یا داخل کازیهٔ نامه‌های خروجی می‌گذارد. ناگهان نامه‌ای توجه او را جلب می‌کند. به آن خیره می‌شود و سپس شروع به خواندن آن با صدای بلند می‌کند.

گراس: (می‌خواند.) را کُ هوتو د دِکُتو اِلی ترِبُمو اِموسُهه، ودِگار اید، سترُ رِنی اِر گریک کِندی، آلیو زویدِ دِزو، کویندال فِر تِکینو سِلی. دِگتُ ایل ترِ اِنتوِستِر کیلِگ گه: اُرکا اِپیل ای بُدور دِپتی ـ دِپِه اِمِته. گرُژتُ آف خِدُب اید، کیزِم نِر اُسُنفتِرتِ ایلِم کهُ دِنت دِ دِت دِتریم گینفِر برُ اِنُموز فِشتال آگنی لاژ کیس دِفیژ رُکورُش بازوک سوهِلِن. گاکوُم ش ش لُپوِ رِکتُ اِلکوِستِرِتِ. دیهاپ زوژ باک دیگالِخ ایبِم نیدِریخ تُواه گیپ. ایِکتِ ژوه گِبُژ. فیخ دِپ بوترُپ گْهْ...

گراس متوجه نمی‌شود که در همین حین بالاس و پیلار بی‌سروصدا از د.ج. داخل شده‌اند. بالاس بااحتیاط سرفه می‌کند.

گراس: شمایین؟

بالاس: آره، ماییم.

گراس: نشنیدم اومدین تو.

بالاس: آروم اومدیم تو.

گراس: خیلی وقته اینجایین؟

بالاس: نه، خیلی وقت نیست.

گراس: چه خبر؟

بالاس: اومدیم از شما راهنمایی بخوایم، آقای گراس.

گراس: خب.

بالاس: آقای پیلار نامه‌های دریافتی رو کجا باید ثبت کنه؟

گراس: واضح‌تر از این نمی‌شه گفت، آقای بالاس. تو دفتر نامه‌های دریافتی.

بالاس: دفتر پُره، مگه نه، آقای پی؟

پیلار سر تکان می‌دهد.

گراس: به این زودی پُر شده؟

بالاس: متأسفانه بله.

گراس: خدای من! خب، باید یه دفتر جدید بگیره.

بالاس: ما هیچ بودجه‌ای برای خرید دفتر جدید نداریم، درسته، آقای پی؟

پیلار سرش را تکان می‌دهد.

گراس: منظورت چیه هیچ بودجه‌ای نداریم؟ تا جایی که من یادمه مبلغی برای خرید دو دفترِ نامه‌های دریافتی برای این فصل در نظر گرفته شده بود.

بالاس: گرفته شده بود. اما مطابق با بودجهٔ جدیدْ تمام هزینه‌ها به نصف کاهش یافته، نتیجه اینکه ما تونستیم فقط یک جلد دفتر نامه‌های دریافتی بخریم که، همون‌طور که قبلاً ذکر کردم، پُره. مگه نه، آقای پی؟

پیلار سر تکان می‌دهد.

گراس: (مقداری پول به دست پیلار می‌دهد.) بگیر. برای خودت یه دفترِ جدید بخر.

پیلار پول را در جیبش می‌گذارد. هردو با احترام تعظیم می‌کنند.

بالاس: از شما تشکر می‌کنیم، آقای گراس. بسیار سپاسگزاریم.

آن‌ها از د.ج. خارج می‌شوند. گراس نامه‌اش را برمی‌دارد و با کنجکاوی آن را بررسی می‌کند. هانا از د.پ. داخل می‌شود، کتی پوشیده و در حال حمل ساک خرید بزرگی است.

هانا: صبح‌به‌خیر.

گراس: (بدون اینکه به بالا نگاه کند) صبح‌به‌خیر.

هانا کتش را به رخت‌آویز آویزان می‌کند، پشت میز ماشین‌تحریر می‌نشیند، آینه و شانه‌ای را از کیفش بیرون می‌آورد، آینه را به ماشین‌تحریر تکیه می‌دهد و شروع به شانه‌زدن موهایش می‌کند. شانه‌زدن موهایش مشغلهٔ اصلی او در طول نمایش خواهد بود. فقط در صورت لزوم او این کار را قطع می‌کند. گراس برای لحظه‌ای زیرچشمی او را تماشا می‌کند و سپس به‌سمت او برمی‌گردد.»


نظری برای کتاب ثبت نشده است
گراس: ماریای عزیز! ما تو یه عصر عجیب و پیچیده زندگی می‌کنیم. همون‌طور که هملت می‌گه، «زمانهٔ ما درهم‌وبرهمه». فقط فکر کن، ما در حالِ رسیدن به ماه هستیم و بااین‌حال رسیدنِ به خودمون برامون روزبه‌روز سخت‌تر می‌شه؛ ما قادر به شکافتنِ اتم هستیم، ولی نمی‌تونیم از شکافتنِ شخصیتمون جلوگیری کنیم؛ ما ارتباطات عالی بین قاره‌ها ایجاد می‌کنیم، ولی ارتباط بین انسان و انسان به‌طور فزاینده‌ای دشوار می‌شه.
کاربر ۴۸۴۲۵۹۰
انسانِ دستکاری‌شده، مکانیزه‌شده و طلسم‌شده تجربهٔ کلیت خودش رو از دست می‌ده؛ وحشت‌زده، مثل غریبه‌ای به خودش خیره می‌شه، نه می‌تونه چیزی باشه که نیست و نه چیزی که هست.
کاربر ۴۸۴۲۵۹۰
ما فریب خوردیم و حق داریم بدانیم چه‌کسی ما را فریب داده است.
کاربر ۴۸۴۲۵۹۰
گراس: ممکنه تا حدی به این دلیل باشه که من به یه نسل ازدست‌رفته و عجیب تعلق دارم. ما به تغییرای کوچیک راضی شدیم، بهترین سالای زندگی‌مون رو روی چیزایی سرمایه‌گذاری کردیم که معلوم شد ارزشش رو نداشتن. ما اون‌قدر مشغول صحبتای طولانی در موردِ رسالت بزرگمون بودیم که کاملاً فراموش کردیم کارای بزرگی انجام بدیم. خلاصه، گند زدیم!
کاربر ۴۸۴۲۵۹۰
گراس: وقتی به گذشته فکر می‌کنم، می‌بینم که خودم خیلی چیزا رو تو زندگیم خراب کردم. اغلب خیلی زود وادادم، تسلیمِ تهدید شدم و بیش‌ازحد به مردم اعتماد کردم.
کاربر ۴۸۴۲۵۹۰
من یاد گرفته‌م که همیشه منتظر بدترینا باشم.
کاربر ۴۸۴۲۵۹۰

حجم

۹۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۹۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۷۰%
تومان