کتاب خدایان تشنه اند
معرفی کتاب خدایان تشنه اند
کتاب خدایان تشنه اند نوشتهٔ آناتول فرانس و ترجمهٔ کاظم عمادی است. انتشارات علمی و فرهنگی این رمان فرانسوی را منتشر کرده است. این اثر یکی از مهمترین آثار این نویسنده و داستانی دربارهٔ بخشی از وقایعی است که بعداز انقلاب فرانسه رخ میدهد.
دربارهی کتاب خدایان تشنه اند
رمان خدایان تشنه اند، داستانی است که بخشی از تاریخ انقلاب فرانسه را روایت میکند. آناتول فرانس در قالب یک داستان ماجراهایی را روایت کرده است که نمونههای فراوانش را میتوان در هر جامعهای به چشم دید. «اواریست گاملن»، شخصیت اصلی این داستان، یک انقلابی است. او به اصطلاح یک همشهری پاک است که احکام سران انقلاب برایش حکم وحی منزل را دارند. اواریست گاملن بعد از مدتی به عضویت هیئتمنصفهٔ دادگاه درمیآید و از همینجا است که سیر نزولی او آغاز میشود. او به موجودی خونخوار تبدیل میشود و تا جایی پیش میرود که از صدور حکم اعدام حتی برای خواهرش هم ابایی ندارد. این اثر در ۲۹ فصل به رشتهٔ تحریر درآمده است.
کتاب خدایان تشنه اند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی کلاسیک فرانسه و علاقهمندان به رمانهای تاریخی پیشنهاد میکنیم.
درباره آناتول فرانس
ژاک آناتول فرانسوا تیبو ۱۶ آوریل ۱۸۴۴ در پاریس، فرانسه چشم به جهان گشود. آناتول فرانس پسر مرد کتابفروشی به نام «فرانسوا» بود و نام مستعار خود را از او گرفت. آناتول فرانس یکی از نویسندگان پرکار فرانسوی است. او اشعار، داستانها و نمایشنامههای بسیاری دارد. از همین رو لقب «پادشاه نثر فرانسه» را نیز به او دادهاند. آناتول فرانس در آثار خود سنتهای کلاسیک را رعایت میکرد. با اینحال در دههٔ ۱۹۲۰ برخی از آثار فرانس در فهرست کتابهای ممنوع فرانسه بودند. فرانس تحصیلات دانشگاهی نداشت و خودش شخصا مطالعه میکرد. او داستان «خدایان تشنهاند» را در سال ۱۹۱۲ نوشت، اما قبل از آن در سال ۱۹۰۸ کتاب زندگی ژاندارک را منتشر کرده بود که از لحاظ تاریخی، یک شاهکار به حساب میآید. در نهایت او در ۱۲ اکتبر ۱۹۲۴ در ۸۰ سالگی درتور، فرانسه از دنیا رفت.
بخشی از کتاب خدایان تشنه اند
«محاکمۀ توطئهکنندگان زندانها تمامی نداشت. باز چهلونه نفر از متهمان، جایگاهها را اشغال کردند. موریس بروتو سمت راست بالاترین پله، یعنی جایگاه افتخاری را اشغال کرد. وی ملبس به همان ردنکت عنابیاش بود که روز پیش، آن را به دقت ماهوتپاککن زده و جیبی را وصله و رفو کرده بود که کتاب لوکرسش آن را پاره کرده بود. در کنار او بانو دو روشمور بزک کرده و با شکوه خاصی نشسته بود.
پرلونگمار را هم میان او و آتنائیس که در زندان «مادلونت» شادابی جوانی را بازیافته بود، نشاندند. ژاندارمها روی پلهها، اشخاص دیگری را نشانده بودند که اینان آنها را نمیشناختند و بااینکه شاید هیچیک همدیگر را نمیشناختند، همه همدست در جنایات یکدیگر به شمار میرفتند. همشهری روشمور، گاملن را در کرسی هیئت منصفه دید. گاملن به نامههای تضرعآمیز و به پیغامهای مکررش پاسخ نداده بود، بااینهمه به او امیدوار بود و نگاه ملتمسانهای به سویش فرستاد و سعی کرد در نظر او زیبا و طناز جلوه کند. اما نگاه سرد قاضی جوان، هرگونه اشتباهی را از خاطرش مرتفع کرد.
تقریرنویس، ادعانامه را قرائت کرد که راجع به هریک از متهمان به اختصار بحث میکرد. اما به سبب بسیاری عدهشان طولانی بود. ادعانامه از توطئهای در زندانها حکایت میکرد که بایستی جمهوری را در خون نمایندگان ملت و مردم پاریس غوطهور کند و وقتی به نام هریک از متهمان رسید، تقریرنویس چنین خواند:
یکی از عمال بسیار خطرناک این توطئۀ پلید به نام بروتو (دزیلت سابق) و وصولکنندۀ مالیاتها در عهد پادشاه غاصب است. این شخص که حتی در زمان استبداد هم به سوءاخلاق مشهور بود، گواه بارزی است بر اینکه فساد اخلاق و رسوم و عادات مضر، از دشمنان بسیار بزرگ آزادی و خوشبختی ملل است. درحقیقت پس از اتلاف مالیۀ عمومی و مصرف قسمت معتنابهی از دارایی ملت در راه هرزگی با دستیاری معشوقۀ سابقش، زن روشمور، با مهاجران باب نامهنگاری را باز کرده و بیگانگان را خائنانه از اوضاع مالی و حرکات سپاهیان ما و جریان افکار عمومی آگاه کرد.
بروتو در این دوره از حیات فضاحتبارش با فاحشهای به نام آتنائیس زندگی میکرد که او را از منجلاب کوچۀ فرومانتو بیرون کشیده بود. همچنین به آسانی او را شریک نقشههایش کرده و از وی برای ایجاد ضدانقلاب به وسیلۀ فریادهای بیشرمانه و تحریکات خلاف قانون استفاده میکرد. هر چند جمله از این مرد منحوس، افکار عنیف و مقاصد خطرناک او را در نظر شما آشکار میسازد. وی راجع به دادگاه میهنپرستی که امروز برای کیفریافتن خود در پیشگاه آن حضور یافته، بیشرمانه چنین گفته است: «دادگاه انقلابی شبیه نمایشنامههای گیوم شکسپیر است که در مناظر بسیار خونین، مسخرگیهای مبتذلی داخل میکند.» دائماً کفر و بیدینی را مؤثرترین وسیلۀ ذلیلکردن ملت و سقوط او در پرتگاه سوءاخلاق و فساد تبلیغ کرده است. وقتی در زندان کونسیرژری بود، پیروزیهای ارتشهای دلاور ما را به منزلۀ بزرگترین مصیبت تلقی کرده و میکوشیده است با اسناددادن مقاصد جابرانه به سرداران بسیار میهنپرست ما، اذهان را دربارۀ آنان آشفته کند. او با لحن بیشرفانهای که قلم از ذکر آن شرم دارد، گفته است: «صبر کنید تا روزی یکی از همین قدارهبندها که شما نجات خود را مرهون او میدانید، همۀ شما را ببلعد. مثل درنای افسانهای که غوکان را میبلعید.» »
حجم
۲۵۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۸ صفحه
حجم
۲۵۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۸ صفحه