دانلود و خرید کتاب شیشه شکسته آرتور میلر ترجمه محمدرضا طیبی
تصویر جلد کتاب شیشه شکسته

کتاب شیشه شکسته

معرفی کتاب شیشه شکسته

کتاب شیشه شکسته نوشتهٔ آرتور میلر و ترجمهٔ محمدرضا طیبی است. نشر قطره این نمایشنامهٔ آمریکایی دوپرده‌ای را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب شیشه شکسته

کتاب شیشه شکسته (Broken Glass) حاوی یک نمایشنامهٔ آمریکایی است که آرتور میلر آن را در دو پرده نوشته است. وقایع این نمایشنامه در بروکلین اتفاق می‌افتد؛ در روزهای پایانی نوامبر ۱۹۳۸ میلادی. مطب دکتر «هری هیمان»، اتاق‌خواب خانهٔ «گلبورگ» و دفتر آقای «استانتون کِیس» از مکان‌های این اثر هستند. نام شخصیت‌های این متن نمایشی عبارت است از «فیلیپ گلبورگ»، «سیلویا گلبورگ»، «دکتر هری هیمان»، «مارگارت هیمان»، «هریت» و «استانتون کِیس». نخستین تصویری که مخاطب خواهد دید، یک نوازندهٔ ویولن‌سلِ تنها بر روی صحنه است که نوایی ساده را می‌نوازد. نوا که پایان می‌یابد، نور از روی نوازندهٔ ویولن‌سل می‌رود و شدت می‌گیرد. پس از این مطب دکتر هری هیمان در خانه‌اش آشکار می‌شود. داستان چیست؟ این نمایشنامه را بخوانید تا بدانید.

می‌دانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب شیشه شکسته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۲۰ آمریکا و قالب نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آرتور میلر

آرتور میلر با نام کامل «آرتور اشر میلر» در ۱۷ اکتبر ۱۹۱۵ و در نیویورک به دنیا آمد و در ۱۰ فوریهٔ ۲۰۰۵ درگذشت. او نمایشنامه‌نویس و مقاله‌نویسی آمریکایی بود که برای تحصیل به دانشگاه میشیگان رفت. ابتدا در رشتهٔ روزنامه‌نگاری مشغول به تحصیل شد. در ژورنالِ دانشگاه به نام «میشیگان دیلی» فعالیت کرد و در همین زمان، اولین نمایشنامهٔ خود را نوشت؛ سپس رشتهٔ تحصیلی خود را به زبان انگلیسی تغییر داد. اولین نمایشنامهٔ او، برندهٔ جایزهٔ «آوری هاپوود» شد که او را بیشتر ترغیب کرد تا کار خود را به‌عنوان نمایشنامه‌نویسی حرفه‌ای دنبال کند. در سال ۱۹۴۰ با «ماری گریس اسلتری» ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. در سال ۱۹۵۶ همسرش را ترک کرد و با ستارهٔ سینما، «مرلین مونرو» ازدواج کرد. آن‌ها در سال ۱۹۵۱ با هم آشنا شده بودند و پس از رابطه‌ای مخفیانه سرانجام ازدواج کردند. آرتور میلر بر اثر سرطان مثانه و ایست قلبی در خانه‌اش در کنتیکات چشم از جهان فرو بست. او برندهٔ جایزهٔ استوریاس در سال ۲۰۰۲ نیز بوده است. از میان آثار مکتوب او می‌توان به نمایشنامه‌های «مرگ فروشنده‌»، «چشم‌اندازی از پل»، «همهٔ پسران من»، «نوعی داستان عاشقانه» و «سقف کلیسای جامع» اشاره کرد.

بخشی از کتاب شیشه شکسته

«سیلویا در ویلچر نشسته. مارگارت و هریت، هرکدام در یک سمت او نشسته‌اند. سیلویا جرعه‌جرعه از یک لیوان، کاکائو می‌نوشد.

هریت: این واقعاً عالیه، مخصوصاً بعد از چنان حمله‌ای.

مارگارت: قلب یه ماهیچه است. ماهیچه گاهی اوقات می‌تونه بهبود پیدا کنه.

هریت: هنوزم نمی‌فهمم که اون‌ها چطور این‌قدر زود از بیمارستان مرخصش کردن.

مارگارت: اون ارادهٔ آهنینی داره. اما اینجا هم می‌تونه برای اون به‌خوبی بیمارستان باشه.

سیلویا: اون می‌خواد اینجا بمیره.

مارگارت: هیچ‌کس نمی‌تونه دقیق بدونه. اون می‌تونه سال‌های زیادی زندگی کنه.

سیلویا: (فنجان را به مارگارت می‌دهد.) متشکرم. سال‌ها بود که کاکائو نخورده بودم.

مارگارت: اعصابم رو نرم و آروم می‌کنه.

سیلویا: (آمیخته با کمی طعنه.) اون می‌خواد اینجا باشه تا بتونیم باهم دیگه صحبت کنیم. دلیلش اینه. (سر تکان می‌دهد.) تمام این اتفاقات چقدر احمقانه است. جوری همه‌چیز رو به آینده موکول می‌کنیم، انگار قراره هزار سال زندگی کنیم. غافل از اینکه ما مثل اون حشره‌ای هستیم که صبح به دنیا می‌آد، در طول روز پرواز می‌کنه و با تاریکی شب، خداحافظ...

هریت: خب، طول می‌کشه تا یاد بگیریم.

سیلویا: همهٔ چیزهایی که الان می‌دونم رو بیست‌سال پیش هم می‌دونستم. تمامشون رو. فقط نمی‌گفتمشون. (چرخ‌های ویلچر را می‌گیرد.) کمکم کن. می‌خوام برم پیشش.

مارگارت: تا وقتی که هری اجازه بده، صبر کن.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۸۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۷۰%
تومان