کتاب سه سال
معرفی کتاب سه سال
«سه سال» نوشته آنتون چخوف(۱۹۰۴-۱۸۶۰)، نویسنده و نمایشنامهنویس روس است.
رمان سه سال در اوج توانایی و خلاقیت چخوف نوشته شده است. در این کتاب که از طولانیترین رمانهای کوتاه چخوف است، به عمیقترین شکل ممکن عشق واخلاق و روابط خانوادگی در آن عصر به چالش کشیده شده است.
عصری که بیانگر فروپاشیِ ارزشهای سنّتی و درعینحال رویش تجددی است که هنوز بهثمر نرسیده است و این برزخ فضای حاکم بر روابط انسانی در آثار آنتوان چخوف است.
چخوف در این رمان به گونهای نبوغ آمیز آشکار میسازد که تنهایی، یأس و فروپاشیِ باورها و اعتقاداتِ دیرینهی شخصیّتهای این داستان نیز همگی برآمده از زیستن در چنین برزخی است.
در بریدهای از این کتاب میخوانیم:
«هوا تاریک شده بود؛ در برخی خانهها چراغ روشن کرده بودند و در انتهای خیابان، پشت سربازخانه، ماهِ رنگپریده در آسمان بالا میرفت. لاپتف بر نیمکتی کنار دروازه در انتظار پایان مراسم دعای شبِ کلیسای پیتر و پاول نشسته بود، امیدوار به آنکه یولیا سرگیونا در راه بازگشت از مراسم از آنجا گذر کند و آنوقت بتواند سر صحبت را با او باز کند و چه دیدی، شاید تمام عصر را هم با او بگذراند.
یک ساعت و نیمی میشد که آنجا نشسته بود و در تمام طول این مدّت خانهاش در مُسکو پیش چشمش بود، دوستان مُسکوییاش، خدمتکارش پیتر، و میز تحریرش. متحیر به درختانِ تیره و بیحرکت مینگریست و بهنظرش عجیب میآمد که حالا بهجای آنکه در خانهی ییلاقیاش در سوکولنیکی باشد، در خانهای روستایی است که هر صبح و شب از جلویش گلهی گاو و گوسفند رد میشود که گذشته از صدای کُرنای چوپان گرد و خاک عظیمی هم بهپا میکند.»
حجم
۱۲۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۲۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
نظرات کاربران
چخوف دوست داشتنی من😊 نسخه ی چاپی را خریدم و یک نفس خواندم. داستان در مورد لاپتف است. کارمند ساده ای که در زندگی به دنبال عشق واقعی است. این کتاب بلند ترین داستان کوتاه نویسنده محسوب میشود. و در نظر اول با بقیه
(۳-۲۸-[۳۶]) داستان به صورت خیلی واقع گرایانه پیش میره و یک سری دگرگونی های شخصیتی و عاطفی رو نشون میده. در کل میشه گفت به مرور تمامِ عشق ها، ثروت های هنگفت و همه و همه تبدیل به عادت میشن؛ یکنواخت
به نظر من یه کتاب رمان متوسط رو به بالا بود و حس میکنم یکم مطالب متفرقه داشت و از محور داستان خارج شد در کل این سبک رمان رو دوست ندارم یه جورایی انتهایش منو خیلی جذب نکرد در
یکی از طولانی ترین رمان های کوتاه چخوف . در این رمان چخوف به شیوه ای نبوغ آمیز مناسبات خانوادگی و اجتماعی و همچنین تأثیرات محیط و نوع پرورش رو در آینده فکری و روانی هر فرد نشون میده .
کتابی بسیار دوست داشتنی از چخوف عزیز، اگه به داستانهای کلاسیک روسی علاقه مندید حتما بخونیدش،ترجمه هم روان و عالی من که کاملا پسندیدم و همش رو یک نفس خوندم
چرا نمیتونم درکش کنم؟!😑کلا بعد از هر جملش با خودم گفتم خب که چی😐البته من یه ترجمه ی دیگرو خوندم✋
من خیلی جذبش نشدم البته من یه ترجمه دیگه رو خوندم و خب ادبیات روس کلا فضای مختص ب خودش رو داره و همینطور طرفدارای مخصوصش.. اما برای من طوری بود که انگار یه فضای سیاه و دلمرده و کاملا یکنواخت رو
جذاب نیست ولی ادبیات روسه دیگه و اون حال و هوای مخصوص خودش رو داره.... پشیمون نشدم از خوندنش...
مثل همیشه عالی