کتاب سه زن
معرفی کتاب سه زن
کتاب سه زن نوشتهٔ روبرت موزیل با ترجمهٔ علی عبداللهی در نشر مرکز چاپ شده است. روبرت موزیل، یکی از بزرگترین نویسندگان اتریشی و آلمانیزبانِ قرن بیستم است. منتقدان، او را همطراز نویسندگان بزرگی چون مارسل پروست و جیمز جویس می دانند.
درباره کتاب سه زن
مجموعهٔ حاضر ۴ داستان معروف و شاخص روبرت موزیل است. داستانهای کتاب سه زن، نثری درخشان، پرکشش و کاونده دارند که افزون بر کارکرد قصهای، به اعماق روان شخصیتها نقب میزند. موزیل در نوشتههایش با خلق شخصیتهای پیچیده هم به روانکاوی فروید جان تازهای میبخشد، و هم نمونهٔ زنده و متجسم دریافت نیچهای از هستی است و هم میکوشد برای بیان احساسات آدمی به دقتی ریاضیوار دست یابد.
روبرت موزیل، نویسندهٔ اتریشی، در ۱۸۸۰ میلادی به دنیا آمد و در ۱۹۴۲ درگذشت. او داستانِ کوتاه، داستانواره و طرح، چندین جستار عمیق، ۵ قصهٔ بلند و مشهور، رمان روانشناختی آشفتگیهای تورلِس جوان و نیز شاهکار کمنظیر مرد بیخاصیت را نوشته است.
کتاب سه زن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران رمانهایی با شخصیتپردازیهای روانشناسانه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب سه زن
«هومو، پسرِ خردسالِ بیماری داشت. در طول یک سال بیماریاش اوضاع بر همین منوال گذشت، بیآنکه در حال وی بهبود حاصل شود یا بیماریاش رو به وخامت نهد. پزشک برای درماناش، اقامت درازمدت در نقاهتسرایی خوش آب و هوا را تجویز کرده بود، ولی هومو نتوانست عزم خود را جَزم کند و با پسرک راهی سفر شود. به نظرش رسید چهبسا چنین سفری مدتها او را از خودش جدا کند، از کتابها، از نقشهها و از زندگیاش. چنین مقاومتی در برابر آن را نهایت خودخواهی تلقی میکرد، ولی شاید پیش از هر چیز، این امتناع نشانی از فروپاشی وجود خودش بود، چون پیش از آن هرگز حتی یک روز جدا از همسرش به سر نبرده بود. مرد او را بیاندازه دوست میداشت و هنوز هم بسیار عاشقاش بود، ولی با به دنیا آمدن بچه، گویی یکپارچگی این عشق، تَرَک برداشته بود، همانند تختهسنگی که آب در آن رخنه میکند و رفته رفته آن را به دو نیم میسازد. بیآنکه آگاهی و ارادهٔ هومو ذرهای در کاستن از عشق دخیل باشد، خودِ هومو از این دوپارگی و خصلت تازهٔ آن، سخت شگفتزده بود، و در تمام مدتی که آمادهٔ سفر میشد، هیچ فکری به ذهناش نرسید که تابستان پیشِ رو را چگونه یکه و تنها سر کند. فقط در خود بیزاری شدیدی نسبت به نقاهتگاههای کوهستانی و دریایی احساس میکرد. این بود که تک و تنها در خانه ماند و در دومین روز تنهایی، نامهای به نشانیاش رسید. در آن نامه از وی دعوت شده بود در شرکتی سهیم شود که قرار بود معادن قدیمی درهٔ فرسنای ونیز را از نو بازگشایی کنند. نامه را مردی به نام موتسارت آمادئو هوفینگوت فرستاده بود که هومو چند سال پیش حین سفری با وی آشنا شده بود و آن دو در عرض همان چند روز با هم دوستانی صمیمی شده بودند.
با این همه هومو نسبت به جدیت نگارنده و صادقانه بودن موضوع نامه ذرهای تردید به دل راه نداد. بیمعطلی دو تلگرام فرستاد؛ در یکی به همسرش خبر داد که عازم سفر میشود و محل اقامتاش را متعاقباً به وی اطلاع خواهد داد، در دومی نیز پیشنهاد مشارکت خودش در مقام زمینشناس و احیاناً سرمایهگذار با مبلغی هنگفت در روند کاوشها را پذیرفت.»
حجم
۱۹۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۹۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه