کتاب دنیای بلور
معرفی کتاب دنیای بلور
کتاب دنیای بلور نوشتهٔ جی. جی. بالارد است و با ترجمه علیاصغر بهرامی در نشر چشمه منتشر شده است. این رمان سومین اثر بالارد است که فضای پسا آخرالزمانی متفاوتی را میسازد.
درباره کتاب دنیای بلور
قهرمان داستان ادوارد سندرز، یک پزشک انگلیسی است که به بندر رودخانه پورت ماتار در کامرون میرسد. او از آنجا سعی میکند به یک مرکز درمانی جذام برود که دوستانش، مکس و سوزان کلر، در آنجا زندگی میکنند. بهزودی متوجه میشود که یک پدیده مرموز جنگل را همراه با موجودات زنده آن تبدیل به بلور کرده است. در همین زمان گزارش شده است که همین پدیده در جنگلهای فلوریدا و در باتلاقهای پریپیات (اتحاد جماهیر شوروی) نیز وجود دارد.
سندرز در مسیر خود به سمت اعماق جنگل، درگیر دعوای شخصی بین ونترس، معمار بلژیکی، و تورنسن، مدیر یک معدن الماس میشود. یکی از این دو نفر تصمیم دیوانهواری میگیرد میخواهد به داخل جنگل بلور شده برود. دو تن از شخصیتهای دیگری که سندرز در سفرش با آنها ملاقات کرد، به طور خودجوش همین تصمیم را میگیرند: بالتوس، کشیش مرتد، و سوزان. نویسنده در داستان دلایل علمیای برای این تبلور مطرح میکند اما با پیشبردن روایت داستان نشان میدهد عمدتاً دیدگاهی درونی و روانشناختی درباره آن دارد.
خواندن کتاب دنیای بلور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
درباره جی. جی. بالارد
جیمز گراهام بالارد در ۱۵ نوامبر ۱۹۳۰ به دنیا آمد و در ۱۹ آوریل ۲۰۰۹ به دلیل متاستاز سرطان از دنیا رفت. او یک رماننویس، داستاننویس، طنزپرداز و مقالهنویس انگلیسی بود که برای اولینبار با موج جدید علمی - تخیلی رمانهای پسا آخرالزمانی نوشت.
امپراتوری خورشید (۱۹۸۴)، روایتی نیمه زندگینامهای از تجربیات یک پسر جوان انگلیسی در شانگهای در طی اشغال ژاپنیها است. روزنامه گاردین این کتاب را بهعنوان بهترین رمان انگلیس در مورد جنگ جهانی دوم معرفی کرده است و فیلم ۱۹۸۷ ساخته استیون اسپیلبرگ و بازی کریستین بیل اقتباسی از این کتاب است.
متمایز بودن ویژگیهای ادبی داستانهای بالارد باعث ایجاد صفت بالاردیان، شده است. فرهنگ لغت انگلیسی کالینز به عنوان شبیه و یا گویای شرایط توصیف شده در رمانها و داستانهای پسا آخرالزمانی او این کلمه را تعریف کرده است. کلمه Ballardian به معنی متروک است، منظور این لغت متروکهبودن مکانی است که قبلاً بسیار پررونق و صنعتی بوده.
بخشی از کتاب دنیای بلور
«دکتر ساندرز برای نخستینبار دهانهٔ پهناور مصب ماتاره را نگاه کرد، و چیزی که بیش از همه او را تحتتأثیر قرار داد تاریکی رود بود. بعد از تأخیرهای بسیار، سرانجام کشتی بخار کوچک مسافربری به ردیف باراندازها نزدیک شد، اما با آن که ساعت ده صبح بود سطح آب هنوز خاکستری و بیرمق بود، و پسماندههای تیرهٔ گیاهانی را که در درازای ساحل سرنگون شده بودند از جا میکند و با خود میبرد.
گهگاه وقتی آسمان گرفته بود، آب کاملاً سیاهی میزد، مثل لایهٔ رنگی بود که درحال گندیدن باشد. در عوض، مجموعهٔ پراکندهٔ انبارها و میهمانخانههای کوچکی که بندر ماتاره را تشکیل میدادند از آن سوی خیزابهای تاریک با نوری غیرزمینی میدرخشیدند، انگار نوعی فانوس درونی آنها را روشن کرده بود، نه نور خورشید، مثل غرفههای شهر مردگانِ متروکی بودند که بر مجموعهای از بارانداز در حاشیهٔ جنگل بنا شده باشند.
دکتر ساندرز در تمام آن مدتِ درازی که کنار نردهٔ عرشهٔ مسافران بهانتظار ایستاده بود متوجه این تیرگی فراگیر قطبی شده بود، تیرگییی که گهگاه با تغییر درونی و ناگهانی نور میشکست. کشتی بخار به مدت دو ساعت همانجا در مرکز مصب رود جا خوش کرده بود، و گهگاه سوت خود را بابیمیلی برای ساحل به صدا درآورده بود. اگر بهخاطر حس مبهم بلاتکلیفی نبود، بلاتکلیفییی که تاریکی فراز رود القا میکرد، همان چند مسافر معدود کشتی نیز تا بهحال از نگرانی دیوانه شده بودند. از یک ناوچهٔ آبی ـ خاکی نظامی فرانسوی که بگذریم، بهنظر نمیآمد کشتی دیگری چه بزرگ و چه کوچک جلوی باراندازها لنگر انداخته باشد. دکتر ساندرز که مشغول تماشای ساحل بود تقریباً حتم داشت که کشتی بخار را بهعمد معطل کردهاند، هر چند پیدا کردن دلیل آن آسان نبود. کشتی بخار کشتی پستی کوچکی بود که هر هفته بهطور منظم از لیبرویل میآمد، و بار آن محمولههای پستی، براندی و لوازم یدکی اتومبیل بود، حق نداشت ذرهای تأخیر کند مگر آن که دستکم حادثهای مثل شیوع طاعون پیش میآمد.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۳۳ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۳۳ صفحه