الیاس کانه تی
درباره الیاس کانه تی
الیاس کانه تی در ۲۵ ژوئیهٔ ۱۹۰۵ به دنیا آمد و در ۱۴ اوت ۱۹۹۴ درگذشت. او رماننویس بلغاری - بریتانیایی بود که در سال ۱۹۸۱ برندهٔ جایزهٔ ادبی نوبل شد. خانوادهاش از یهودیان اسپانیا بودند و به زبان اسپانیایی قرن پانزدهم سخن می گفتند. زمانی که ۶ساله بود، همراه با خانواده به منچستر انگلستان مهاجرت کرد و آنجا پدر به کمک کتابهای سفرهای گالیور و رابینسون کروزوئه، او را با زبان انگلیسی آشنا کرد. در سال ۱۹۱۳ پدر درگذشت و الیاس همراه با مادرش مجبور به ترک انگلستان و رفتن به اتریش و اقامت در این کشور شد. دوران جنگ جهانی اول را در وین و زوریخ سپری کرد. الیاس کانهتی در سال ۱۹۲۸ در رشتهٔ شیمی از دانشگاه وین دکترا گرفت، اما زندگیش را یکسره صرف نوشتن کرد و هرگز به کار علمی نپرداخت. در ۱۹۳۸ پس از الحاق اتریش به آلمان نازی، راهی انگلستان شد و تا زمان مرگش در ۱۹۹۴ آنجا زندگی کرد.
کانهتی به تمهیدات معمولی که نویسندگان پیش از او و همعصرش، مثل فرانتس کافکا، روبرت موزیل، روبرت والزر در متون کوتاه اتخاذ میکردند، بسنده نکرد و تا حد ممکن از پایانبندیهای آشنای متون موسوم به داستانک، داستان کوتاهکوتاه، داستان مینیمال یا افسانهٔ نو دوری گزید. او، در عین در پیشگرفتن شیوهای بدیع در بیان، شیوهای مبتنی بر توصیف دقیق و گاه سرد و مهآلود، از تمهیدات دیگری چون طنز تلخ و پنهان، عناصر گروتسک، اغراقهای خاص و همانندسازیهای غیرمعمول نیز استفاده کرد. کتاب «شاهد گوشی» که یکی از آثار الیاس کانتی است، هم در رویهٔ زبان (یعنی در عناوین شخصیتها) و هم در طرز بیان، ایدههای نویی پیش روی خواننده گذاشته است که نشان میدهد بدون توجه به داستانپردازی معمول و با گریز از وسوسهٔ گفتنِ چیزی به مفهوم سنتی کلمه، میتوان در عرصهای سراسر تازه قلم زد و شیوهٔ تازهای از نگریستن به خواننده پیشنهاد داد.
گفته شده است که تا پیش از کتاب «شاهد گوشی»، هنوز بهدرستی در ذهن خوانندگان آلمانی جا نیفتاده بود که الیاس کانهتی، در کنار خصلتهای ویژهٔ دیگری که در سایر آثارش دارد، طنزنویس و گزینهگویهپرداز قهاری هم هست؛ نویسندهای خندهپرداز و بازیگوش. او در «شاهد گوشی» همان روش توصیفی را اتخاذ میکند که فیلسوف یونانی عهد عتیق، تئوفراست، آن را بنیان گذاشت. هرچند کانهتی از کافکا با عنوان «بزرگترین درونکاوِ قدرت» و از کارل کرواس با عنوان «طنزپرداز بزرگ روزگار خود» نام میبرد و بهطور ضمنی این ۲ را استادان خود میداند، منتقدان آلمانی در کتاب یادشده، در جستوجوی سرچشمهٔ الهام او به هیچکدام از این ۲ اشاره نکرده و در عوض، فقط به ذکر نام «تئوفراست» بسنده کردهاند.