دانلود و خرید کتاب قمارباز فئودور داستایوفسکی ترجمه جلال آل احمد
تصویر جلد کتاب قمارباز

کتاب قمارباز

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۱۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قمارباز

کتاب قمارباز نوشتهٔ فئودور داستایوفسکی و ترجمهٔ جلال آل احمد است. انتشارات آستان مهر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان مشهور روسی حکایت عشق حریصانهٔ مردی به قمار است؛ مردی که با هر برد حرصش بیشتر می‌شود و پشیمانی در کارش نیست.

درباره کتاب قمارباز

کتاب قمارباز درباره‌ٔ قمار است و درباره‌ٔ آدم‌هایی که هر چقدر می‌‎برند، حریص‌‎تر می‌‎شوند و هرچه می‌بازند، پشیمان نمی‌شوند؛ درباره‌ٔ آدم‌هایی که همهٔ زندگی خود را به پای شانس می‌گذارند. شخصیت اصلی رمان قمارباز، «الکسی ایوانویچ» است. الکسی معلم‌سرخانه‌ای است که وارد خانواده‌‌ای اشرافی می‌شود. خانواده ثروت خود را از دست داده و تنها به امید ارثی زندگی می‌کنند که قرار است پس از مرگ عمهٔ ژنرال به آن‌ها برسد. الکسی ندانسته عاشق «پولینا»، خواهر زن ژنرال می‌‎شود، اما پولینا با سنگدلی و بی‌‎اعتنایی با او رفتار می‌‎کند؛ بااین‌حال وقتی الکسی به پول نیاز دارد، پولینا به او پول برای قمار می‎‌دهد. بار اول شانس با او یار است. شهوت برد او را به‌سمت قمارهای دوباره و دوباره می‌‎کشاند؛ تاحدی‌که تمام پول خود را می‌‎بازد. هم‌زمان عمه هم که همه منتظر مرگ او هستند، می‌آید. عمه که انگار تازه با جذابیت قمار آشنا شده است، تمام ثروت خود را در قمار می‌‎گذارد. انگار همه سرنوشت خود را در قمار می‎‌بینند؛ حتی الکسی که حاضر است جانش را برای پولینا بدهد، تنها راهی که برای رسیدن به او می‎‌بیند، قمار است. فئودور داستایفسکی مانند همیشه چنان در تحلیل شخصیت‎‌ها خوب پیش می‎‌رود، که در پایان احساس می‎‌کنیم آن‌ها را می‎‌بینیم و درک می‌‎کنیم.

خواندن کتاب قمارباز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی کلاسیک روسیه و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره فئودور داستایفسکی

فیودور میخایلوویچ داستایوسکی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. او نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصربه‌فرد آثار او، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است. بسیاری او را بزرگ‌ترین نویسندۀ روان‌شناختی جهان به‌شمار می‌آورند. داستایوفسکی ابتدا برای امرار معاش به ترجمه پرداخت و آثاری چون «اوژنی گرانده» اثر بالزاک و «دون کارلوس» اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد؛ سپس به نگارش داستان و رمان پرداخت. اکثر داستان‌های داستایفسکی، همچون شخصیت خودش، سرگذشت مردمی عصیان‌زده، بیمار و روان‌پریش هستند. در بیشترِ داستان‌های او، مثلث عشقی دیده می‌شود؛ به این معنی که زنی در میان عشق ۲ مرد یا مردی در میان عشق ۲ زن قرار می‌گیرد. در این گره‌افکنی‌هاست که بسیاری از مسائل روان‌شناسانه (که امروز تحت‌عنوان روانکاوی معرفی می‌شوند) بیان می‌شوند. منتقدان، این شخصیت‌های زنده، طبیعی و برخوردهای کاملاً انسانی آن‌ها را ستایش کرده‌اند.

رمان‌ها و رمان‌های کوتاه این نویسنده عبارتند از:

(۱۸۴۶) بیچارگان، (۱۸۴۶) همزاد، (۱۸۴۷) خانم صاحبخانه/ بانوی میزبان، (۱۸۴۹) نیه توچکا (ناتمام)، (۱۸۵۹) رؤیای عمو، (۱۸۵۹) روستای استپان چیکو، (۱۸۶۱) آزردگان/ تحقیر/ توهین‌شدگان، (۱۸۶۲) خاطرات خانهٔ اموات، (۱۸۶۴) یادداشت‌های زیرزمینی، (۱۸۶۶) جنایت و مکافات، (۱۸۶۷) قمارباز، (۱۸۶۹) ابله، (۱۸۷۰) همیشه شوهر، (۱۸۷۲) جن‌زدگان، (۱۸۷۵) جوان خام، (۱۸۸۰) برادران کارامازوف.

داستان‌های کوتاه او نیز عبارتند از:

در پانسیون اعیان، (۱۸۴۶) آقای پروخارچین، (۱۸۴۷) رمان در نُه نامه، (۱۸۴۸) شوهر حسود، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر و شوهر زیر تخت (تلفیقی از ۲ داستان قبلی)، (۱۸۴۸) پولزونکوف، (۱۸۴۸) دزد شرافتمند، (۱۸۴۸) درخت کریسمس و ازدواج، (۱۸۴۸) شب‌های روشن، (۱۸۴۹) قهرمان کوچولو، (۱۸۶۲) یک داستان کثیف/ یک اتفاق مسخره، (۱۸۶۵) کروکدیل، (۱۸۷۳) بوبوک، (۱۸۷۶) درخت کریسمس بچه‌های فقیر، (۱۸۷۶) نازنین، (۱۸۷۶) ماریِ دهقان، (۱۸۷۷) رؤیای آدم مضحک، دلاور خردسال.

مقاله‌های او عبارتند از:

Winter Notes on Summer Impressions (۱۸۶۳) و یادداشت‌های روزانهٔ یک نویسنده (۱۸۷۳–۱۸۸۱)،

ترجمه‌های او عبارتند از:

(۱۸۴۳) اوژنی گرانده (انوره دو بالزاک)، (۱۸۴۳) La dernière Aldini (ژرژ ساند)، (۱۸۴۳) Mary Stuart (فریدریش شیلر) و (۱۸۴۳) Boris Godunov (الکساندر پوشکین)،

داستایوفسکی نامه‌های شخصی و نوشته‌هایی را که پس از مرگ او منتشر شده‌اند، در کارنامۀ نوشتاری خویش دارد.

فئودور داستایفسکی در ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱ درگذشت.

درباره جلال آل احمد

سید جلال‌الدین سادات آل‌احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانواده‌ای مذهبی و روحانی در محلهٔ سید نصرالدین شهر تهران به دنیا آمد. وی نویسنده، روشنفکر سوسیالیست، منتقد ادبی و مترجم ایرانی، پسرعموی سید محمود طالقانی و همسر سیمین دانشور بود. او در دههٔ ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بسزایی گذاشت. او دانش‌آموختهٔ رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانش‌سرای عالی تهران بود؛ تحصیل را تا دورهٔ دکترای ادبیات فارسی ادامه داد؛ اما سرانجام از ادامهٔ آن صرف‌نظر کرد.

آل‌احمد در جوانی (با حفظ گرایش‌های مذهبی)، به‌نوعی، به روحانیت پشت کرد و نیز به جریان توده پیوست. او تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت و افزون بر نگارش داستان، به نوشتن مقالات اجتماعی، پژوهش‌های مردم‌شناسی، سفرنامه‌ها و ترجمه‌های متعدد نیز می‌پرداخت. می‌توان مهم‌ترین ویژگی ادبی آل‌احمد را نثر او دانست؛ نثری فشرده، موجز و درعین‌حال عصبی و پرخاشگر که نمونه‌های خوب آن را در سفرنامه‌های «خسی در میقات» یا ناداستان «سنگی بر گوری» می‌توان دید و خواند.

نخستین مجموعهٔ داستان او «دیدوبازدید» نام داشت.

او در سال ۱۳۲۶، دومین کتابش، «از رنجی که می‌بریم» را هم‌زمان با کناره‌گیری از حزب توده چاپ کرد؛ کتابی که بیانگر داستان‌های شکست مبارزاتش در این حزب است.

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به‌عنوان ضربه‌ای سنگینی بر پیکر آزادی‌خواهان، آل‌احمد نیز افسرده شد. او در این سال‌ها، کتابی را تحت عنوان «سرگذشت کندوها» به چاپ رساند. کتاب‌های اورازان، تات‌نشین‌های بلوک زهرا و مدیر مدرسه در همین دوران نوشته شدند.

از میان خدمات این نویسنده و متفکر به ادبیات فارسی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

معرفی آلبر کامو به جامعه ادبی؛ با ترجمه‌هایی از آندره ژید، یونگر، اوژن یونسکو و داستایوسکی،

معرفی بیشتر شعر نو نیمایی و کمک به گسترش آن،

حمایت از شاعرانی چون احمد شاملو، نصرت رحمانی و حمایت از جوانان دیگر،

ایجادکردن جهشی بی‌سابقه در نثر فارسی با نثر خودش،

ایجاد تشکل‌های ادبی و صنفی، از جمله کانون نویسندگان ایران و انتشار مقالات گوناگون.

جلال آل‌احمد را ادامه‌دهندهٔ راهی می‌دانند که ویش از وی، محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت در ساده‌نویسی و استفاده از زبان و لحن عموم مردم در محاورات، آغاز کرده بودند؛ استفاده از زبان محاوره‌ای به‌وسیلهٔ جلال به اوج رسید و گسترش یافت.

برخی از داستان‌های آل احمد:

پنج داستان (۱۳۵۰)، نفرین زمین (۱۳۴۶)، سنگی بر گوری (نوشتهٔ ۱۳۴۲، چاپ ۱۳۶۰)، نون والقلم (۱۳۴۰)، مدیر مدرسه (۱۳۳۷)، سرگذشت کندوها (۱۳۳۷)، زن زیادی (۱۳۳۱)، سه تار (۱۳۲۷)، از رنجی که می‌بریم (۱۳۲۶)، دید و بازدید (۱۳۲۴) و...

مقاله‌ها:

«گزارش‌ها» (۱۳۲۵)، «حزب توده سر دو راه» (۱۳۲۶)، «هفت مقاله» (۱۳۳۲)، «غرب زدگی» (۱۳۴۱)، «کارنامه سه ساله» (۱۳۴۱)، «ارزیابی شتاب‌زده» (۱۳۴۳)، «یک چاه و دو چاله» (۱۳۵۶)، «در خدمت و خیانت روشنفکران» (۱۳۵۶)، «اسرائیل، عامل امپریالیسم» و...

مشاهدات و سفرنامه‌ها:

اورازان (۱۳۳۳)، تات‌نشین‌های بلوک زهرا (۱۳۳۷)، جزیرهٔ خارک درّ یتیم خلیج فارس (۱۳۳۹)، خسی در میقات (۱۳۴۵)، سفر به ولایت عزرائیل (۱۳۶۳)، سفر روس (۱۳۶۹) و...

ترجمه‌ها:

تشنگی و گشنگی اثر اوژن یونسکو (۱۳۵۱ - با همکاری منوچهر هزارخانی)، چهل طوطی، قصه‌های کهن هندوستان (با سیمین دانشور، ۱۳۵۱)، عبور از خط اثر ارنست یونگر (با محمود هومن، ۱۳۴۶)، مائده‌های زمینی اثر آندره ژید (با پرویز داریوش، ۱۳۴۳)، کرگدن اثر اوژن یونسکو (۱۳۴۵)، بازگشت از شوروی اثر آندره ژید (۱۳۳۳)، دست‌های آلوده اثر ژان پل سارتر (۱۳۳۱)، سوءتفاهم اثر آلبر کامو (۱۳۲۹)، بیگانه اثر آلبر کامو (با خبره‌زاده، ۱۳۲۸)، قمارباز اثر فئودور داستایوفسکی (۱۳۲۷)، محمد و آخرالزمان اثر پل کازانوا (۱۳۲۵) و...

جلال آل احمد ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ درگذشت.

بخشی از کتاب قمارباز

«مادربزرگ، در مهتابی وسیع جلوی ساختمان، روی صندلی راحتی گردانش باوقار نشسته بود. صندلی گردانش را به آن‌جا نقل کرده بودند. خدمتکاران خود او و پیشخدمت‌های مهمان خانه که در ادای احترامات افراط می‌کردند دور او را گرفته بودند. مهمان‌خانه دار هم حضور داشت و به خدمت این تازه وارد متشخص شتافته بود که با تمام آدم‌هایش و با توشه راه فراوانش، این قدر ناگهانی به مهمان خانه رسیده بود....

درست خودش بود. آنتونی واسیلیونا تاراسویچف، این زن ثروتمند و باوقار، همان مالک بزرگ و خانم مسکویی، همان «بابوشکا» که موضوع این همه تلگراف شده بود. این زن شصت و پنج ساله دم مرگ رفته که تصمیم نداشت بمیرد، و مثل این که از آسمان افتاده باشد، این‌طور ناگهانی بر ما وارد شده بود. مثل همیشه، در مدت پنج سال اخیر، با صندلی گردانش به آن‌جا برده شده بود و بنابر عادتش، چابک، زود خشم و از خود راضی، راست نشسته بود و گردنی افراشته داشت و نسبت به همه کس، متکبر بود و نق می‌زد. خلاصه درست همان‌طور بود که از ابتدای ورودم به سمت آموزگاری در خانواده ژنرال، دو بار افتخار دیدنش را داشتم. طبیعی بود که من در مقابل او از تعجب خشکم بزند. وقتی او را در صندلی راحتی‌اش توی مهتابی آورده بودند مرا از صد قدمی با چشم‌های تیزبین خود دیده بود. مرا شناخته بود و به کنیه‌ام صدایم کرده بود. چون از این نظر دارای نیروی حافظه عجیبی بود.»

علیِ‌دهقانِ‌فارسی
۱۴۰۱/۱۱/۱۹

درود خدمت کتاب‌باز های عزیز، ادبیات روس دیوونه کنندس، شاهکاره. عاشقشم. نسبت به سایر آثار کمی دلسرد کننده بود ولی به طور کلی واقعا جذاب بود. خوب تونست اثرات قمار رو نشون بده. | خوش بخوانید.

احمد کولی‌وندی
۱۴۰۱/۱۰/۲۳

اثر نسبتا جذاب است و بر خلاف سایر آثار داستایوفسکی از ریتم و ضرب آهنگ بالاتری برخوردار است. به نظر می‌رسد شاید مخاطبین و آشنایان با شاهکارهای ایشان را کمی دلسرد کند، اما در مجموع قابل تامل است. بخش ضعیف

- بیشتر
A
۱۴۰۲/۱۱/۰۶

مسخره‌ترین چیزی بود که تو عمرم خواندم. ترجمه به شدت ضعیف بود. اگر می‌خواهید از داستان لذت ببرید ترجمه‌ی دیگری بخوانید. البته اصل داستان هم چنگی به دل نمیزد.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان