کتاب در باب حکمت زندگی
معرفی کتاب در باب حکمت زندگی
کتاب در باب حکمت زندگی نوشتهٔ آرتور شوپنهاور و ترجمهٔ پروانه طاهری است. انتشارات عطر کاج این کتاب فلسفی را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی پندها و رهنمودها.
درباره کتاب در باب حکمت زندگی
کتاب در باب حکمت زندگی که اولینبار در سال ۱۸۵۱ میلادی انتشار یافت، جزو فهرست برترین آثار فلسفی گودریدز است. آرتور شوپنهاور، یکی از برترین فیلسوفان قرن نوزدهم عقیده داشت که کارهای انسان نه از منطق بلکه از اراده یا میل کور و غیرمنطقی آدمی به بقا ناشی میشود. این مجموعه از جملات ژرف آرتور شوپنهاور دربارهٔ مذهب، اخلاق، سیاست، زنان و بسیاری از موضوعات دیگر، بهطور کلی به حکمت زندگی میپردازد و درسهایی آموزنده به مخاطبان ارائه میدهد. این فیلسوف، انسانیت را محصور در کشاکشی میان خوبی و بدی به تصویر میکشد و بر آزادی کامل انسان در جهانی تأکید میکند که در آنْ هنر، اخلاق و خودآگاهی تنها راه نجات به حساب میآید. این نگرش مبتکرانه، تأثیر چشمگیری بر فلسفه و هنر گذاشت و الهامبخش پارهای از اندیشههای نیچه و ویتگنشتاین شد؛ پس کتاب «در باب حکمت زندگی» موضوعات مختلفی مثل قدرت ارادهٔ فردی، استقلال، تمایل به کارهای غیرمنطقی، مذهب، اخلاقیات، زنان، زندگی و ارتباط ما با خودمان و دیگران را بررسی میکند؛ همچنین شیوههای مختلف برای دستیابی به بالاترین میزان لذت و موفقیت بررسی میشود. وجه تمایز کتاب «در باب حکمت زندگی» نسبت به سایر آثار فلسفی، نثر روان آن است. آرتور شوپنهاور در این کتاب از مثالهای عینی و ساده استفاده میکند؛ همچنین شوخطبعی که در لحن کتاب گنجانده شده، خواندن آن را لذتبخش کرده است.
خواندن کتاب در باب حکمت زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علم فلسفه و قالب پند و رهنمود درمورد موضوعات گوناگون پیشنهاد میکنیم.
درباره آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور در سال ۱۷۸۸ میلادی به دنیا آمد و در سال ۱۸۶۰ است. او یکی از مطرحترین و بزرگترین فیلسوفان آلمان و جهان است. نظریات او در حوزهٔ اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روانشناسی تاریخساز بوده است. کتابهای او عبارتند از «در باب حکمت زندگی»، «جهان و تأملات فیلسوف»، «متعلقات و ملحقات»، «مرگ» (مجموعه مقالات از متفکران معروف)، «جهان همچون اراده و تصور»، «جهان بهمثابهٔ اراده و برابرنهاد»، «هنر و زیباییشناسی؛ شاهکار فلسفی»، «دو مسئلهٔ بنیادین اخلاق»، «در باب اراده در طبیعت»، «هنر همیشه برحقبودن» (۳۸ راه برای پیروزی در هنگامی که شکست خوردهاید)، «در باب بینایی و رنگها»، «ریشهٔ چهارگان اصل دلیل کافی» (رسالهٔ دکتری شوپنهاور در دانشگاه ینا)، «در باب طبیعت انسان»، «اخلاق، قانون، سیاست»، «زندگی اینجوری است»، «هنر زندهماندن»، «هنر حفظ آبرو»، «هنر رفتار با زنان»، «هنر خودشناسی»، «هنر خوشبختی»، «هنر رنجاندن» و «هنر پیرشدن».
بخشی از کتاب در باب حکمت زندگی
«به دلیل ضعف خاصی که در نهاد بشر وجود دارد، همه انسانها اهمیت بسیار زیادی به نظر دیگران درمورد خود میدهند؛ اما اندکی تفکر نشان میدهد که این نظر، چه خوب و چه بد، تأثیری در سعادت ما ندارد. بنابراین درک این نکته سخت است که چرا همه آدمها در مقابل نظر مساعد دیگران و یا تملقگوییهایشان مست غرور میشوند. اگر از کسی تعریف و تمجید کنید، شادی در چهرهاش نمایان میگردد و حتی اگر این تعریف دروغی بیش نباشد، چون باعث میشود او به خود افتخار کند، برایش رضایتبخش است. هنگامی که دچار بدبیاری واقعی یا کمبودهای مربوط به دو منبع دیگر سعادت بشر که قبلا گفتیم میشود، فقط تشویق دیگران او را تسلی میدهد و برعکس، در کمال شگفتی، اگر کوچکترین صدمهای به احساس خودبزرگبینی او وارد گردد، اعم از تحقیر یا بیاعتنایی، به هر شکل و میزان و شرایطی که باشد، به شدت آزرده میشود و عمیقآ احساس درد میکند. اگر این خصلت طبیعی بشری باعث حس عزت و افتخار شود، ممکن است تأثیر بسیار مفیدی بر رفاه بسیاری از آدمها بگذارد و جایگزینی برای اخلاق باشد. اما تأثیر آن بر سعادت، به خصوص بر آرامش و استقلال فکری که از ضروریات سعادت هستند، بیشتر زیانبار و آزاردهنده است تا مفید. بنابراین از دیدگاه ما، باید این ضعف را مهار کرد، ارزش نسبی مزایا و موهبتها را به درستی مورد توجه قرار داد و تا حد ممکن، حساسیت بیش از حد خود نسبت به نظر دیگران را تعدیل کرد؛ چه تملقگویی باشد و چه باعث رنج و درد شود، زیرا در هر دو حالت، حسی مشابه دارد. در غیر اینصورت، انسان بندهٔ افکار دیگران خواهد بود. و به قول هوراس: «چه راحت میتوان ذهنی را که تشنهٔ ستایش است، پریشان یا آرام کرد.» بنابراین، مقایسهٔ درست بین ارزش چیزی که در خود داریم و برای خود هستیم، با ارزش چیزی که دیگران دربارهٔ ما فکر میکنند، کمک بسیار بزرگی به سعادت ما خواهد کرد. هر چیزی که گسترهٔ وجود ما را پر میکند و آن را همان که هست میسازد، در یک کلام، محتوای عمر، یعنی تمام امتیازاتی که قبلا تحت عنوان شخصیت و دارایی گفتیم، در محدودهٔ اول خلاصه میشود زیرا همه اینها در حوزهٔ آگاهی و شعور خود انسان اتفاق میافتد. اما از سوی دیگر، آنچه دیگران دربارهٔ ما فکر میکنند، در حیطهٔ شعور آنهاست نه ما. این همان چهرهای است که ما در چشم دیگران میسازیم؛ همراه با افکاری که این چهره ایجاد میکند. اما این، امری است که مستقیم و بیواسطه برای ما اتفاق نمیافتد، بلکه فقط غیرمستقیم و باواسطه است؛ یعنی، همانطور که رفتار دیگران را نسبت به ما هدایت میکند، بر ما نیز اثر میگذارد؛ و حتی این تأثیر، فقط تا جایی اهمیت دارد که باعث تغییر شود و بتواند چیزی که در خود و برای خود هستیم را اصلاح کند. گذشته از این، آنچه در ذهن دیگران میگذرد، برای ما اهمیتی ندارد و وقتی به این نکته پی میبریم که اغلب مردم چقدر سطحی و پوچ فکر میکنند، ایدههایشان چقدر محدود، احساساتشان تا چه حد حقیر، نظراتشان تا چه اندازه بیاساس است و اکثر آنها چقدر خطا دارند، وقتی به تجربه میآموزیم که چقدر تحقیرآمیز دربارهٔ همنوع خود حرف میزنند، وقتی از کسی نمیترسند یا فکر میکنند آنچه میگویند به گوش او نمیرسد، به مرور زمان نسبت به نظر آنها بیتفاوت میشویم. و وقتی میبینیم بزرگترین انسانها با یک عده آدم ابله و نادان روبهرو هستند، میفهمیم که ارزش بسیار برای حرف و نظر مردم، ارج نهادن بیش از حد به آنهاست.»
حجم
۲۲۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۷۷ صفحه
حجم
۲۲۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۷۷ صفحه
نظرات کاربران
برای این کتاب دو مترجم وجود داره که من پیشنهاد میکنم حتما اون یکی رو مطالعه کنید توی این کتاب مترجم زحمت کشیده و هرچی که خودش دوست داشته اضافه و یا عوض کرده اصلا امانت دار خوبی نبوده واقعا
با مطالعهی نمونهی کتاب، به ضعف ترجمه و اغلاط فاحش اون پی بردم فلذا مطالعهی ترجمهی جناب مبشری رو بشدت توصیه میکنم.
زندگی در حرکت است... از هر زاویه یک حکمت خیلی عالی مفید به عنوان نمونه گاهی برای حفظ آرامش باید از چیزهایی که از دیدگاه خودمان دوست داریم کناره رویم تا در گذر زمان به چیزهای بهتر دست یابیم حفظ آرامش
به نظرم کتاب خوبی بود شاید در ابتدا که شروع میکنید به خواندن به خودتون بگید که من همه اینارو میدونم و ... ولی رفته رفته با پیام هایی که شوپنهاور میخاد برسونه اشنایی بیشتری حس میکنین . در بعضی قسمت ها ممکنه