دافنه دوموریه
زندگینامه و معرفی کتابهای دافنه دوموریه
دافنه دوموریه (Daphne du Maurier)، نویسنده و نمایشنامهنویس معروف بریتانیایی است. او بهعنوان یکی از نویسندگان مهم قرن بیستم به شمار میرود که توانست با آثارش خوانندگان زیادی را به خود جذب کند و همچنین تبدیل به فردی الهامبخش برای نویسندگان پس از خود شود. آثار دافنه دوموریه معمولاً دارای عناصر گوتیک، فضاهای رازآلود و روابط پیچیدهی انسانی هستند و همین ویژگیها آنها را به آثاری منحصربهفرد و بهیادماندنی در دنیای ادبیات تبدیل کرده است.
بیوگرافی دافنه دوموریه
دافنه دوموریه در سال ۱۹۰۷ و در لندن به دنیا آمد. زندگی دافنه دوموریه از همان ابتدا با هنر و ادبیات پیوند محکمی خورده بود. تقریباً تمامی افراد خانوادهی او هنرمند بودند و به هنر خالصانه عشق میورزیدند. آنها همچنین از وضع مالی بسیار خوبی برخوردار بودند و از افراد ثروتمند زمان خود به حساب میآمدند. پدر دافنه دوموریه، سر جرالد دوموریه، بازیگری مشهور بود و مادرش موریل بیمونت، نیز در تئاتر بهعنوان بازیگر فعالیت میکرد. حتی پدربزرگ دافنه دوموریه نیز فردی هنرمند و خلاق بود. جرج دوموریه، پدربزرگ دافنه، نقاش و نویسندهای مشهور بود و تأثیر زیادی بر مسیر هنری زندگی دافنه گذاشت. خواهر بزرگتر دافنه، آنجلا، هنرپیشه و نویسنده بود و خواهر کوچکترش یعنی جین نیز نقاش بود. به لطف بزرگشدن در چنین خانوادهای، دافنه از همان کودکی ارتباط نزدیکی با هنر و ادبیات پیدا کرد.
دافنه دوموریه در کودکی بیشتر وقت خود را با پدرش میگذراند و از بین کل اعضای خانوادهاش نزدیکترین رابطه را با پدرش داشت و حتی او را صمیمیترین دوست خود بهحساب میآورد. بهقدری از مصاحبت با پدرش لذت میبرد که گاه آرزو میکرد بهعنوان پسر متولد میشد، چرا که آنوقت میتوانست زندگی آزادانهتری داشته باشد و با پدرش به سفرهای بیشتری برود. هرچقدر که پدرش را تحسین میکرد و به شخصیت او عشق میورزید، برعکس احساس میکرد که مادرش بیش از اندازه خود را در یک زندگی روزمرهی کسلکننده زندانی کرده است.
از بین اعضای خانوادهاش، او نسبت به دیگران درونگراتر بود و به سرگرمیهای کمتحرکی مثل کتابخواندن بیشتر توجه و علاقه نشان میداد. از کودکی کتابخوان قهاری بود و همیشه کوهی از کتاب در اتاقش نگه میداشت و تکتک آنها را تا آخر میخواند. او به آثار خواهران برونته و رابرت لویی استیونسن علاقهی بسیاری داشت و بعدها در نوشتن آثار خود از سبک نوشتاری خواهران برونته بسیار الهام گرفت. او همچنین در سال ۱۹۶۱ یک بیوگرافی از برادر آنها، یعنی برنول برونته نوشت.
آغاز نویسندگی
دافنه دوموریه تحصیلات ابتدایی خود را در شهرهایی چون پاریس و لندن گذراند. او در ابتدا برای تحصیل به مدارس خصوصی لندن رفت و سپس در سال ۱۹۲۳ تحصیلات خود را در پاریس به اتمام رساند. پیش از آن نیز، در خانه درس خوانده بود و خانوادهاش، معلمهای خصوصی مختلفی برای درسدادن به او استخدام کرده بودند. در طی همان سالها، دافنه دوموریه نوشتن را آغاز کرد و اولازهمه به سراغ نوشتن داستانهای کوتاه رفت. او بیش از همه، دوست داشت که دربارهی سه چیز بنویسد: تاریخچهی خانوادگیاش، دریا و یک خانهی رمزآلود قدیمی که همیشه توجه او را به خود جلب میکرد و کنجکاویاش را برمیانگیخت. او اولین داستان کوتاه خود را در نوجوانی نوشت و به اتمام رساند و مدتی بعد این داستان را در مجلهای به نام «بایستندر» منتشر کرد.
در سال ۱۹۲۶، خانوادهی او ویلایی برای گذراندن تعطیلات در کورنوال خریدند. دافنه دوموریه بهشدت به این خانه علاقهمند شد و بیشتر روزهای خود را آنجا میگذراند و وقت خود را با نوشتن و خواندن پر میکرد. خانوادهاش که متوجه علاقهی او به این خانه بودند، تصمیم گرفتند تا در صورت مستقل شدن دافنه، به او اجازه بدهند که در آن خانه زندگی کند.
در سال ۱۹۳۱، دافنه با نوشتن و انتشار اولین رمان خود این استقلال را به دست آورد. اولین داستان بلندی که دافنه دوموریه منتشر کرد «روح دوستداشتنی» نام داشت و آنقدر خوب نوشته شده بود که شهرت ادبی زیادی برای او به ارمغان آورد. علاوه بر شهرت ادبی، انتشار این کتاب باعث آشنایی دافنه دوموریه با سرهنگ فردریک براونینگ شد. براونینگ پس از خواندن کتاب او، عاشق قلم و توصیفهای دقیقش شد و تصمیم گرفت تا برای آشنایی بیشتر با این نویسندهی جوان و تازهکار به کورنوال سر بزند. آنها پس از دیدار اولیه، به یکدیگر دل باختند و دافنه خودش از براونینگ خواستگاری کرد. آنها تنها چند ماه پس از اولین ملاقاتشان با یکدیگر ازدواج کردند و ازدواج آنها ۳۳ سال به طول انجامید و حاصل آن سه فرزند بود.
دافنه دوموریه در سال ۱۹۴۳ و پس از ازدواجش، رؤیایی را محقق کرد که از کودکی آرزوی رسیدن به آن را در سر میپروراند. او و همسرش عمارت «مِنِبلی» را در کورنوال خریدند که خانهای بزرگ و اعیانی با ۷۲ اتاق بود. دافنه دوموریه بسیاری از داستانهای خود را در این خانه نوشت و از محیط و فضای عجیبوغریب آن برای نوشتن تعدادی از آثارش، بهخصوص کتاب «ربهکا» الهام گرفت. دافنه دوموریه همواره شخصیت درونگرا و توداری داشت و ترجیح میداد تا وقت خود را صرف کارهای موردعلاقهاش کند. او همیشه زندگی خصوصیاش را از عموم مردم دور نگه میداشت و کم پیش میآمد بهعنوان یک نویسنده با روزنامهها یا مجلات مصاحبهای انجام دهد. او فقط در کورنوال و عمارت عزیزش احساس راحتی میکرد و بسیاری از روزهای خود را صرف قدمزدن در جنگل میکرد و از طبیعت لذت میبرد.
مشکلات شخصی
دافنه دوموریه زندگی زناشویی بینقصی نداشت و با همسرش اغلب به مشکل برمیخورد. براونینگ پس از ازدواج درگیر مشکلات روحی و روانی و همچنین جسمی شد و به الکل اعتیاد پیدا کرد. از طرف دیگر، دافنه نیز بیشتر اوقات احساس افسردگی و ناراحتی میکرد. همیشه احساس میکرد که شخصیتش از یک بخش زنانه و یک بخش مردانه تشکیل شده است و ذهنش اغلب درگیر افکار و تمایلات مختلف بود.
او چند بار با افراد دیگر به همسرش خیانت کرد و با زنان و مردان دیگری رابطه برقرار کرد. برخی شایعه کرده بودند که دافنه دوموریه به پدرش نیز نگاهی عاشقانه دارد، نه نگاهی معصوم و دخترانه. مشخص نیست که این شایعات تا چه حد حقیقت دارند؛ ولی دافنه دوموریه همیشه در تلاش بود تا پدرش را از خودش راضی نگه دارد و ازآنجاییکه میدانست پدرش دوست داشت فرزند پسری داشته باشد، تمام تلاش خود را به کار میبست تا جای خالی آن پسر را بهتنهایی پر کند و رضایت پدرش را جلب کند.
او هنگامی که سرگرم نوشتن میشد، چنان در کار خود غرق میشد که دیگر رمقی برای رسیدگی به مسائل روزمره و پیشپاافتاده برایش باقی نمیماند. مسائل تکراری حوصلهاش را سر میبردند و وقتی که سرش شلوغ میشد بیشتر در خلوت خود فرومیرفت و از فرزندان و همسرش دوری میجست. باوجوداینکه برخی از افراد دافنه دوموریه را بهعنوان آدمی سرد و تندخو توصیف کردهاند، مهمانهایی که اغلب به خانهی او میرفتند خلاف این حرف را زدهاند و از او بهعنوان آدمی گرم و صمیمی یاد کردهاند. او همیشه در عمارت خود مهمانیهای بزرگی برگزار میکرد و به بهترین شکل ممکن از افراد مختلف پذیرایی میکرد و باوجود پرمشغله بودن، بسیار مهماننواز بود.
دافنه دوموریه دو بار در طول زندگی خود با اتهام سرقت ادبی روبهرو شد و مجبور شد برای رفع این اتهامات به دادگاه برود. برخی میگفتند که دوموریه بخش زیادی از کتاب «ربهکا» را از داستانی به نام «جانشین» به سرقت برده است. این داستان نوشتهی نویسندهای برزیلی به نام کارولینا نابوکو است و زمان انتشار آن به سال ۱۹۳۴ بازمیگردد. نابوکو و ویراستارش میگفتند که دافنه دوموریه نهتنها ایدهی اصلی کتاب بلکه حتی دیالوگها را نیز خطبهخط از آنها به سرقت برده است.
در سال ۱۹۴۷، دافنه دوموریه این بار از سوی نویسندهی دیگری به سرقت ادبی متهم شد. فرانک بیکر، نویسندهی کتاب «پرندگان»، دافنه دوموریه را به سرقت ادبی از این کتاب متهم کرد و گفت که ایدههای کتاب او و کتاب دوموریه که آن نیز «پرندگان» نام داشت بیش از اندازه به هم شباهت دارند. این در حالی بود که دوموریه میگفت هرگز کتاب فرانک بیکر را نخوانده است و از داستان آن بیخبر است. دوموریه از هر دو اتهام سرقت ادبی خود تبرئه شد؛ ولی تا مدتی طولانی مجبور بود شایعات و حرفهای زشتی که رسانهها راجع به او میزدند را تحمل کند و این موضوع بهشدت او را خسته و درمانده کرد.
درگذشت دافنه دوموریه
دافنه دوموریه در سال ۱۹۸۹ و در کورنوال درنتیجهی نارسایی قلبی درگذشت. جسد او به درخواست خودش در خلوت و بدون تشریفات سوزانده شد و سپس خاکسترش را در صخرههایی که در نزدیکی کورنوال قرار داشتند پخش کردند.
افتخارات
دافنه دوموریه در سال ۱۹۶۹ نشان امپراتوری بریتانیا را دریافت کرد و لقب «بانوی ادبیات انگلیس» به او داده شد. دوموریه، هرگز از عنوان «بانو» استفاده نکرد و به هیچکس، حتی به فرزندان خود، دربارهی این افتخار چیزی نگفت. او حتی قصد شرکت در مراسم دریافت این نشان را نداشت، ولی فرزندانش از طریق روزنامهها از این موضوع باخبر شدند و او را مجبور کردند که در این مراسم شرکت کند. گرچه دافنه دوموریه راضی شد که در مراسم شرکت کند؛ ولی زودتر از همه آنجا را ترک کرد و تمام تلاشش را کرد تا توجه کسی را به خود جلب نکند.
او در طول زندگی خود موفق به دریافت چندین جایزهی مهم شد. از جملهی این جوایز میتوان به جایزهی ملی کتاب آمریکا و جایزهی ادگار آلنپو اشاره کرد. کتاب «ربهکا» همچنین جایزهی آنتونی را بهعنوان بهترین کتاب قرن دریافت کرد. از روی بسیاری از آثار او، از جمله «ربهکا» و «پرندگان» اقتباس سینمایی انجام شد. اقتباسی که آلفرد هیچکاک از روی کتاب «ربهکا» انجام داد، برندهی جایزهی اسکار بهترین فیلم شد.
نگاهی به کتابها و آثار دافنه دوموریه
زنجیر عشق
دافنه دوموریه اولین کتاب خود یعنی «روح دوستداشتنی» را در سال ۱۹۳۱ به انتشار رسید. این کتاب که در ایران با نام «زنجیر عشق» نیز ترجمه شده است، داستان چهار نسل از یک خانواده را روایت میکند که در کورنوال زندگی میکنند و چالشها و اتفاقات زیادی را از سر میگذرانند. این کتاب فضایی عاشقانه و گوتیک دارد و به موضوعاتی چون عشق، حسادت و روابط پیچیدهی خانوادگی میپردازد. نام کتاب نیز برگرفته از شعری اثر امیلی برونته است.
مهمانسرای جامائیکا
دافنه دوموریه کتاب «مهمانسرای جامائیکا» را در سال ۱۹۳۶ به انتشار رساند. داستان این کتاب نیز در کورنوال اتفاق میافتد و دربارهی زنی به نام مری یِلن است که پس از مرگ مادرش، برای زندگی به مهمانسرای جامائیکا میآید. او پس از مدتی متوجه میشود که مهمانسرا مکان عجیبی است و به رازهای شوکهکنندهی آن مکان پی میبرد. آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۳۹، از روی این کتاب فیلمی با بازی چارلز لاتن و مورین اوهارا ساخت. هر چند، داستان این فیلم تا حدودی با داستان کتاب متفاوت است. در سال ۱۹۸۳ نیز یک سریال تلویزیونی کوتاه از روی این فیلم ساخته شد که بیشتر از فیلم هیچکاک به داستان اصلی کتاب شباهت داشت.
ربهکا
دافنه دوموریه مشهورترین کتاب خود یعنی «ربهکا» را در سال ۱۹۳۸ به انتشار رساند. این کتاب که یکی از شاهکارهای ادبی دنیا به شمار میرود، دربارهی دختر جوانی است که بهعنوان یک خدمتکار نزد بانویی ثروتمند کار میکند و با او به سفرهای مختلف میرود. در یکی از همین سفرها، او با مرد ثروتمندی با نام ماکسیم دووینتر آشنا میشود و آنها به یکدیگر دل میبازند و مدتی بعد با هم ازدواج میکنند. آنها سپس برای زندگی به عمارت ماندرلی میروند، جایی که این دختر جوان اتفاقات بسیار عجیبی را تجربه میکند متوجه میشود که سایهی همسر اول ماکسیم، هنوز از زندگی آنها ناپدید نشده است. این داستان فضایی گوتیک و رازآلود دارد و ماجرای عشقی عجیب و غیرمعمول را روایت میکند. مشهورترین اقتباس از این کتاب، فیلمی است که آلفرد هیچکاک از در سال ۱۹۴۰ ساخت و برندهی جایزهی اسکار شد. دافنه دوموریه نیز در سال ۱۹۳۹، از روی این کتاب یک نمایشنامه نوشت و در صحنههای تئاتر لندن موفقیت چشمگیری به دست آورد. انتشارات ماهآوا این کتاب را بهصورت صوتی نیز منتشر کرده است.
دخترعموی من راشل
کتاب «دخترعموی من راشل» در سال ۱۹۵۱ رسید. این کتاب بهعنوان دومین اثر بزرگ دافنه دوموریه بهحساب میآید و از لحاظ محتوا و فضا نیز شباهتهایی به کتاب «ربهکا» دارد. داستان این کتاب حول محور پسری به نام «فیلیپ» میگردد که خانوادهای ندارد و از کودکی نزد پسرعموی ثروتمند خود بزرگ شده است. وقتی که پسرعمویش بیمار میشود، برای درمان خود به فلورانس میرود و آنجا با زنی به نام «راشل» آشنا میشود و با او ازدواج میکند. مدتی بعد، پسرعموی فیلیپ به طرز عجیبی میمیرد و فیلیپ که احساس میکند مقصر مرگ او راشل است، تصمیم میگیرد برای دیدن او به فلورانس برود؛ ولی زنی که آنجا ملاقات میکند بسیار متفاوت با تصوراتش است. در سال ۱۹۵۲، فیلمی به کارگردانی هنری کاستر از روی این کتاب ساخته شد.
پرندگان
پرندگان، داستان کوتاه ترسناکی از دافنه دوموریه است که در سال ۱۹۵۲ به همراه چند داستان کوتاه دیگر در یک مجموعه به چاپ رسید. این کتاب ماجرای عجیب حملهی دستهجمعی گروهی از پرندگان به یک دهکده را تعریف میکند. آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۶۳ با الهام از داستان کوتاه پرندگان فیلمی با همین نام ساخت.
ژنرال شاه
رمان ژنرالِ شاه یا «تقدیر چنین بود» با نام اصلی The King's General نوشتهی دافنه دوموریه، در زمان جنگ داخلی انگلستان روایت میشود. داستان از زبان اونور هریس نقل شده که زندگیاش از دهسالگی تا میانسالی را بازگو میکند. او به ریچارد گرنویل، برادر گارترد، دل میبازد، اما تصادفی که منجر به فلج شدنش میشود، زندگی او را دگرگون میکند. باوجود عشق، اونور تصمیم میگیرد از ازدواج با ریچارد خودداری کند. داستان بر پیچیدگی روابط و سرنوشت انسانها تأکید دارد. این کتاب توسط ایرانصدا بهصورت صوتی منتشر شده است.
پرواز شاهین
کتاب پرواز شاهین، داستانی متفاوت از دافنه دوموریه است که اولینبار در سال ۱۹۶۴ منتشر شد. این رمان در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و در شهری خیالی به نام روفانو در ایتالیا رخ میدهد. داستان از بازگشت جوانی به زادگاهش آغاز میشود، جایی که با وقایعی غیرمنتظره و تلخوشیرین مواجه میشود. عنوان اولیهی کتاب، «روزی که شاهین سقوط کرد»، پیش از انتشار به «پرواز شاهین» تغییر یافت و روایتگر سفری نمادین میان گذشته، حال و آینده است.
جوانی ازدسترفته
کتاب جوانی ازدسترفته نوشتهی دافنه دوموریه داستان ریچارد، پسر نویسندهای مشهور است که از نظر پدرش، هیچ آیندهای ندارد. ریچارد تصمیم میگیرد سرنوشت خود را تغییر دهد و همراه با جیک که او را از تلف کردن زندگیاش بازمیدارد، به اروپا میرود. او در پاریس، با یک دانشجوی موسیقی، آشنا میشود. این رمان که روایتی مردانه است، یکی از آثار قابلتوجه دوموریه به شمار میرود.
دونا
کتاب دونا با نام اصلی Frenchman’s Creek، اثر دافنه دوموریه، داستان زنی به نام دونا است که از زندگی اشرافی و خستهکنندهی خود فرار میکند و به ویلایی دورافتاده پناه میبرد. او در آنجا با یک دزد دریایی به نام فرنچمن آشنا میشود و ماجراجوییهای عاشقانه و هیجانانگیزی را تجربه میکند. داستان با زبانی طنزآمیز در دوران سلطنت چارلز دوم روایت شده و از تضاد میان عشق، آزادی و مسئولیتهای اجتماعی سخن میگوید. این اثر توسط ایرانصدا بهصورت صوتی نیز منتشر شده است.
دافنه دوموریه همچنین چندین زندگینامه از افرادی مثل برنول برونته و فرانسیس بیکن نوشته است. او خاطرات سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۲ زندگیاش را بهصورت یک کتاب منتشر کرد. از دیگر آثار دافنه دوموریه میتوان به این موارد اشاره کرد: خانهای در ساحل و حالا نگاه نکن.