دانلود و خرید کتاب ادیسه هومر . ترجمه امیرحسین میرزائیان
تصویر جلد کتاب ادیسه

کتاب ادیسه

معرفی کتاب ادیسه

کتاب ادیسه نوشته هومر، شاعر و نویسنده نابینای یونانی، حماسه‌ای کهن از یونان است که با تاثیرپذیری از جنگ‌های داخلی یونان و تروا نوشته شده است. این کتاب را امیرحسین میرزائیان برای کودکان و نوجوانان بازنویسی کرده است. 

درباره کتاب ادیسه

نام اودیسه همواره در کنار ایلیاد می‌آید. این داستان یک شخصیت اسطوره‌ای دیگر را در ادامه داستان ایلیاد معرفی می‌کند. داستان ادیسه سرگذشت یکی از سران جنگ میان یونانیان و تروایی‌ها است. اودیسیوس که در سفری طولانی، ماجراهای مختلفی را پشت سر می‌گذارد. همه فکر می‌کنند او کشته شده است؛ اما به کشورش باز می‌گردد تا دست متجاوزان را از آن پاک کند.

اگر معنای واژه اودیسه را نگاه کنید به این کلمه برمی‌خورید: سرگردان و آواره. این داستان درباره دریا و خشکی است. وارد قلمرو افسانه‌ها، اساطیر و حماسه‌ها می‌شود و پیام صلح و آرامش را به مردم دنیا می‌رساند. این داستان امید را در دل خوانندگانش برمی‌انگیزاند و از وفاداری به وطن و سرزمین مادری حرف می‌زند.

کتاب ادیسه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

نوجوانان از خواندن ادیسه لذت می‌برند. اگر به خواندن داستان‌های حماسی و اسطوره‌ای علاقه دارید، این اثر را بخوانید. 

درباره هومر 

هومِر که در زبان یونانی همرس یا هُمِر خوانده می‌شود، شاعر و داستانسرا ز اهالی ناحیه اسمیرنا یونان است. درباره سال زندگی او دو روایت وجود دارد. برخی سال زندگی او را در حدود ۸۰۰ سال و بعضی این تاریخ را ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد می‌دانند. در پایان زندگی نابینا شده بود و از شهری به شهر دیگر می‌رفت و اشعار رزمی سروده خود را با نوای چنگ می‌خواند.

از او دو منظومه به نام‌های ادیسه و ایلیاد به جا مانده است. و بسیاری از اطلاعاتی که درباره یونان باستان می‌دانیم برگرفته از همین آثار است. هومر وقایع مربوط به جنگ تروا را جمع‌آوری کرده و با رنگی از افسانه و جنبه‌های مافوق انسانی اسطوره‌ای و حماسی آمیخته‌است.

هرودوت که یکی از مهم‌ترین مورخان دوران باستان است، وجود هومر را با قاطعیت باور دارد. 

 بخشی از کتاب اودیسه

آتنا گفت: «من هم به ایتاکا می‌روم، تا به تلماک، پسر اولیس، کمک کنم مردانی را که به خواستگاری مادرش آمده‌اند، پی کارشان بفرستد. همهٔ آن‌ها شاهزاده‌های پلیدی هستند که به طمع تاج‌وتخت اولیس، خواستگار همسر او شده‌اند.» سپس نیزه‌اش را برداشت و رهسپار زمین شد.

وقتی آتنا به ایتاکا رسید، دید که خواستگاران در انتظار پاسخ پنه‌لوپ هستند و روزهایشان را به عیاشی و خوش‌گذرانی و تباه کردن ثروت‌های سرزمین اولیس می‌گذرانند. از تلماک هم کاری ساخته نبود؛ جز این‌که با غصه این اوضاع را تماشا کند و به امید بازگشت پدرش منتظر بماند.

آتنا خودش را به شکل پیرمردی درآورد و به تلماک گفت که او دوست پدرش، مِنتِس است. منتس به حرف‌های تلماک گوش داد. تلماک با اندوه به او گفت که فکر می‌کند پدرش مرده است و آینده‌ای تاریک انتظار او و مادرش را می‌کشد.

ایزدبانو با اطمینان به تلماک گفت: «من مطمئنم که پدرت نمرده است. او هنوز در سفر است، اما به‌زودی به یاری زیرکی و قدرتش به خانه برمی‌گردد.»

تلماک، درحالی‌که سرش را تکان می‌داد، گفت: «من هم امیدوارم این‌طور باشد. این خواستگاران فکر می‌کنند ارباب این سرزمین هستند و از مادرم می‌خواهند که زودتر با یکی از آن‌ها ازدواج کند! آن‌ها می‌گویند که تخت پادشاهی اولیس مدت‌هاست خالی مانده، و آن‌ها می‌خواهند بر تخت او بنشینند. من نمی‌خواهم این‌طور شود، اما از دستم چه کاری برمی‌آید؟»

ایزدبانو گفت: «نصیحت مرا گوش کن، دوست جوان من. بزرگان سرزمین ایتاکا را جمع کن و به آن‌ها بگو که می‌روی تا از پدرت خبری بیابی. با تندروترین کشتی‌ات به‌سراغ نِستور، پادشاه فرزانهٔ پیلوس، و مِنِلائوس، پادشاه اِسپارت برو. آن‌ها همرزمان پدرت در جنگ تروا بودند. شاید از پدرت خبری به دست آوری. تلماک، تو دیگر بچه نیستی، پس دلیر باش و به اندرز من عمل کن.» آتنا این حرف‌ها را زد و دوباره به‌سوی المپ برگشت.

Mahshid.M
۱۴۰۲/۰۵/۲۵

بهترین خلاصه‌ی ممکن از کتاب سنگین و طولانی اودیسه💖

1 عدد خسته
۱۳۹۹/۱۱/۲۶

یه جنگجوی خفن که فقط یه قرن طول بکشه که برسه خونش آخرشم میرسه اونجا همه آدم بد هارو پرپر میکنه! خلاصه ادیسه

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان