دانلود و خرید کتاب آشنایی با کافکا پل استراترن ترجمه احسان نوروزی
تصویر جلد کتاب آشنایی با کافکا

کتاب آشنایی با کافکا

معرفی کتاب آشنایی با کافکا

کتاب آشنایی با کافکا نوشتهٔ پل استراترن و ترجمهٔ احسان نوروزی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. آشنایی با کافکا از مجموعه‌کتاب‌های «آشنایی با نویسندگانِ» نشر مرکز است. این کتاب به صورت خلاصه و داستان‌وار زندگی، آثار و افکار کافکا را معرفی می‌کند.

درباره کتاب آشنایی با کافکا

آشنایی با نویسندگان مجموعه‌ای است برای آگاهی از اندیشه و زندگی نویسندگان بزرگ و تأثیری که بر جهان ادب و چالش آدمی برای درک جایگاه خود در جهان هستی گذاشتند. هر کتاب در کنار اطلاعات زندگی‌نامه‌ای، افکار و عقاید نویسنده را به‌ویژه در مواجهه با جریان‌ها و تحولات ادبی و فرهنگی عصر او بازگو می‌کند. کتاب‌های مجموعه بدون ورود به حاشیه، به شیوه‌ای روشن و سرراست، مستند و سنجیده به مهم‌ترین نکته‌ها می‌پردازند. اساس کار را بر سادگی و اختصار می‌گذارند تا طیف هرچه گسترده‌تری از علاقه‌مندان بتوانند از آن‌ها بهره بگیرند و چه‌بسا همین متن مختصر که با لحنی جذاب و زنده ارائه شده، انگیزه‌ای شود برای پی‌جویی تیزبینانه‌تر آثار نویسنده و نقدها و پژوهش‌های مربوط به آن.

هر کتاب، علاوه بر مقدمه و مؤخره‌ای که موقعیت تاریخی و اجتماعی نویسنده و جایگاه او را در تاریخ ادبیات باز می‌نمایاند، شامل گاه‌شماری است که رخدادهای مهم زندگی و دوران نویسنده را نیز در بر دارد. گزیده‌ای از مهم‌ترین نوشته‌ها و آثار نویسنده نکته‌های اصلی اندیشهٔ او را از زبان خود او بیان می‌کنند. پل استراترن، مؤلف این مجموعه، در انتخاب این گزیده نیز تسلط خود را نشان داده و بر قطعه‌هایی کلیدی و راهگشا انگشت گذاشته است. در شرح احوال و آثار نویسندگان به تحلیل روحیات و شخصیت آنان بسیار توجه کرده، طوری که خواننده در پایان کتاب به‌راستی احساس می‌کند که نویسندهٔ مطرح‌شده برای او دیگر نه فقط یک نام مشهور که شخصیتی آشناست.

فرانتس کافکا در سوم ژوئیهٔ ۱۸۸۳ در پراگ که آن زمان شهرستانی در امپراتوری اتریش ـ مجار بود، زاده شد.

پراگ، همچون دوبلین و اسکندریه، دو شهرستان دیگر در حاشیهٔ اروپا، شمار زیادی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم را پدید آورده است. پراگ، به جز کافکا، زادگاه شاعر آلمانی ریلکه، فرانتس وِرفِلبوده است. کافکا همیشه کاملا از نقشش به عنوان بزرگ‌ترین پسر خانواده آگاه بود، ولی هیچ‌گاه نمی‌توانست راحت آن را بپذیرد. برای کسی همچون هرمان، پدر کافکا، این جوانک کم‌بنیهٔ تکیده و اهل کتاب که قرار بود پسر ارشد و میراث‌بر او باشد همیشه مایهٔ دلخوری بود. هرمان از هر راهی که می‌دانست، با زبان خوش یا به‌زور، سعی کرد در دوران مدرسه فرانتس جوان را کمی بهنجارتر کند، ولی نتوانست. فرانتس بهنجار نمی‌شد. او حتی حساس‌تر شد و بیشتر در خود فرو رفت. در دوران کودکی، ذهن تیزبین او منابع درونی‌اش را به میزان خارق‌العاده‌ای بسط داد. او ضعیف نشان می‌داد و خود از این ضعیف نشان‌دادن آگاه بود، ولی این خودآگاهی شفاف و واضح برایش چیزی نبود مگر اسباب آزار و شکنجه. این استعداد بعدها کامل و ملکه شد و نوشته‌هایش از آن بهره گرفت. این استعداد تأثیر شگرف دوگانه‌ای بر او گذاشت: هم رنج آنی‌اش را تسکین می‌داد و هم خودآگاهی‌اش را دردناک‌تر می‌کرد.

کافکا سه خواهر داشت ــ خواهر وسطی، اوتلا، محبوبش بود ــ و آن‌ها هم از توجهات پدر مستبدشان در امان نبودند، هرمان حتی در جمع هم دست از سرزنش فرزندانش برنمی‌داشت و ملامتشان می‌کرد که قرار بوده چه چیزی بشوند و نتوانسته‌اند. برای کافکا و خواهرانش، زندگی با پدرشان مثل محاکمه‌ای دائمی بود. مناسبتش که پیش می‌آمد، آن‌ها پنهانی در دست‌شویی جمع می‌شدند و در مورد دفاعیاتشان مذاکره می‌کردند. ولی چه فایده؛ در این محاکمه‌ها آن‌ها همیشه گناهکار شناخته می‌شدند. این فضای خانوادگی انبان عظیمی از گناه در او به وجود آورد. این، دست‌کم تا حدودی، منشأ از خودبیزاری آتی‌اش شد.

نمی‌توان انکار کرد که کودکی کافکا و ضعف ماندگارش باعث آشفتگی روانی او شد و مسبب همه نوع روان‌رنجوری. با این حال، باید همواره به خاطر داشت که او از بسیاری جهات در زندگی آتی‌اش بر این روان‌رنجوری‌ها فائق آمد و بهرهٔ مثبت زیادی از آن‌ها برد و در کنار واضح‌دیدن خویش، یاد گرفت به خود بخندد. 

خواندن کتاب آشنایی با کافکا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند با کافکا آشنا شوند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آشنایی با کافکا

«مادر کافکا، جولی (که نام دوشیزگی‌اش لووی بود)، در مقایسه با هرمان چهره‌ای تقریبآ رازگون باقی خواهد ماند. مسلمآ او هم ضعف‌های خاص خودش را داشت؛ همیشه در برابر شوهرش کوتاه می‌آمد و حتی برای مصون ماندن از پرخاشگری هرمان، به نفع او علیه بچه‌ها موضع می‌گرفت؛ ولی در خفا می‌توانست همدلی بیش‌تری با فرانتس و خواهرش نشان بدهد. جولی بیش‌تر وقتش را دور از آن‌ها در مغازهٔ خانوادگی به فروش دستکش، جوراب، و چتر به مشتریان طبقهٔ متوسط‌شان می‌گذراند. تا عصر که به خانه بیاید، خدمتکار از بچه‌ها مراقبت می‌کرد. کافکا با لذت به یاد می‌آورد که چطور آمدن مادر «باعث می‌شد روزی که دیری از آن گذشته بود از نو آغاز شود». کافکا می‌اندیشد «مادر چقدر می‌تواند آرامش‌بخش باشد»، اما مطابق معمول به یاد می‌آورد «من همیشه مادر را چنان که شاید و باید دوست نداشته‌ام، فقط به این خاطر که زبان آلمانی مانع شده است. مادرِ یهودی «موتر» مادر به زبان آلمانینیست... ما به زنی یهودی اسم مادری آلمانی می‌دهیم، ولی تناقضی را که با همهٔ وزنش در این احساس‌ها فرو می‌رود فراموش می‌کنیم». کافکا در این قطعه صادق نیست: علت احساسات نابسندهٔ او به مادرش مسلمآ چیزی بیش از زبان است. با این حال، حساسیت او در کنار جست‌وجوی دائمی‌اش در پی پرسش‌هایی برای مسائلش، یا اصلا هر جوابی، او را وامی‌داشت که همهٔ انواع بینش‌ها را پیدا و بررسی کند.

یهودی‌های آلمانی برای همسان شدن با اکثریتْ به زبان مردمی سخن می‌گفتند که اغلب با آن‌ها احساس بیگانگی می‌کردند، مردمانی که همواره از یهودیان بیزار بودند، کافکا یکی از نخستین کسانی بود که به این معضل لاینحل اشاره کرد، معضلی که نیروی تمام و کمالش پس از جنگ جهانی دوم در شعر شاعر بزرگ یهودی آلمانی‌زبان، پل سلان، عیان شد. کافکا به خوبی آگاه بود که خود این زبانی که بدان می‌نوشت به نوعی برایش «طبیعی» نبود. سبک تحلیلی بی‌پایان او با خونسردی به تحریر در می‌آمد و او هرگز خشم و سردرگمی‌اش در قبال وضعیت خودش را به شکلی احساساتی بیان نمی‌کرد. وقتی گرگور سامسا بیدار می‌شود و پی می‌برد که به حشره‌ای عظیم تبدیل شده، از اتفاقی که افتاده به خشم نمی‌آید، بلکه همهٔ وجوهش را بررسی می‌کند و برای این که چه کار کند چاره‌اندیشی می‌کند. وقتی مادرش در می‌زند تا او را بیدار کند، «گرگور می‌خواست به تفصیل جواب دهد و همه چیز را توضیح دهد، ولی با توجه به وضعیتش به گفتن این جمله بسنده کرد که بله، بله، ممنون مادر، دارم بیدار می‌شوم.» حتی در این وضعیت ناهنجار هیولاوار نیز او می‌خواهد عادی بماند و با فکر کردن به وضعیتش برای آن چاره‌اندیشی کند. قصد آنی‌اش این بود که بی‌سروصدا و با آرامش بلند شود، لباس بپوشد، و مهم‌تر از همه صبحانه بخورد، و بعد فکر کند باید چه کار کند؛ می‌دانست تا وقتی که در رختخواب بود تأملاتش به نتیجهٔ معقولی نمی‌رسید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۷۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان