دانلود و خرید کتاب آشنایی با نیچه پل استراترن ترجمه مهرداد جامعی ندوشن
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب آشنایی با نیچه

کتاب آشنایی با نیچه

معرفی کتاب آشنایی با نیچه

کتاب آشنایی با نیچه نوشتهٔ پل استراترن و ترجمهٔ مهرداد جامعی ندوشن است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. آشنایی با نیچه از مجموعه‌کتاب‌های «آشنایی با فیلسوفانِ» نشر مرکز است. این کتاب به صورت خلاصه و داستان‌وار زندگی، آثار و افکار نیچه را معرفی می‌کند.

درباره کتاب آشنایی با نیچه

آشنایی با فیلسوفان مجموعه‌ای از زندگی‌نامه‌های فیلسوفان مشهور است که برای گشودن باب آشنایی با اندیشه‌ها و دیدگاه‌های آنان مدخل مناسب و مغتنمی به‌نظر می‌رسد. در هر کتاب گذشته از ارائهٔ اطلاعات زندگی‌نامه‌ای، افکار هر فیلسوف در رابطه با تاریخ فلسفه به‌طـور کلی و نیز در رابطه با جریان‌ها و تحولات فکری و اجتماعی و فرهنگی عصـر او بازگو می‌شود و بدون ورود به جزئیات نظریات و عقاید او، مهم‌ترین نکته‌های آن‌ها بـا بیانی ساده و روشن و در عین حال موثق و سنجیده بیان می‌شود. اساس کار در این کتاب‌ها سادگی و اختصار بوده اسـت تـا جوانان و نیز همهٔ خوانندگان علاقه‌مندی که از پیش مطالعات فلسفی زیادی نداشته‌اند بتوانند به آسانـی از آن‌ها بـهره بگیرند و چه‌بسا همین صفحات اندک انگیزه‌ٔ پی‌جویی بیشتر و دنبال‌کردن مطالعه و پژوهش در این زمینه شود.

با ظهور نیچه فلسفه برّندگی و صلابت خود را بازیافت، اما این بار با یک تفاوت. در قرون گذشته، فلسفه منحصر به فیلسوفان بود؛ اما با نیچه فلسفه برای همگان طرح شد. نیچه سرانجام دچار جنون شد، جنونی که تأثیر آن را در آثار متأخر وی می‌توان دید. اما آرای تکان‌دهنده او مدت‌ها قبل از دیوانگی‌اش طرح شده بود و طبعاً هیچ ارتباطی با مشکلات روانی بعدی‌اش نداشت. این آرا خبر از یک جنون همگانی می‌دادند که می‌رفت تا در نیمهٔ اول قرن بیستم تأثیرات فاجعه‌باری بر اروپا بگذارد و اینک هم علائم خطرناک بروز مجدد آن دیده می‌شود.

فردریک ویلهلم نیچه در ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ در ساکسون متولد شد. نیچه از نوادگان خانواده‌ای پیشه‌ور بود که در میان آن‌ها قصاب و کلاه‌دوز دیده می‌شد. اما پدربزرگ و پدرش هر دو از روحانیان پروتستان بودند. پدر نیچه یک پروسی وطن‌پرست بود و برای پادشاه کشورش مرتبه‌ای والا قائل بود. هنگامی که پسر اول لودویگ نیچه در روز تولد پادشاه چشم به جهان گشود، واضح بود که کمتر احتمال این هست که به نام دیگری جز فردریک ویلهلم نامیده شود. قابل ذکر است که هر سهٔ آن‌ها سرانجام دچار جنون شدند! نیچه در نیومبرگ در خانه‌ای پر از زنان متدین بزرگ شد، شامل مادر، خواهری جوان، مادربزرگ مادری و دو خالهٔ بی‌شوهر و کمی خل وضع. و اینگونه زندگی نیچه آغاز شد.

خواندن کتاب آشنایی با نیچه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند با نیچه آشنا شوند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آشنایی با نیچه

«نیچه در نوزده سالگی به دانشگاه بن رفت تا در رشته علوم دینی و فقه‌اللغه (فیلولوژی) مشغول به تحصیل و سپس وارد شغل روحانی شود. «زنان متدین» سرنوشت او را از مدتها قبل رقم زده بودند. اما او از پیشتر در ضمیر ناخودآگاه خود تمایل به طغیان را تجربه می‌کرد که نتیجه آن دگرگونی شخصیت‌اش بود. در بدو ورودش به بن، این دانشجوی گوشه‌گیر به طور غیرمنتظره‌ای مردم‌دوست و اجتماعی شد. بلافاصله به انجمن دانشجویان تیزهوش پیوست و به تفریح و خوشگذرانی با دوستانش پرداخت و حتی وادار به دوئل شد (اقدامی ساختگی و معمول که به زودی ممنوع شد، هنگامی که او تازه صاحب یک زخم شرافتمندانه شده بود، شکافی جزئی روی بینی، که متأسفانه بعداً با عینک پوشیده شد). اما این مرحله‌ای ضروری در زندگی او بود. اکنون نیچه به این نتیجه رسیده بود که «خدا مرده است!» (این نکته را که اکنون با نیچه و فلسفه‌اش پیوند تنگاتنگی دارد، بیست سال قبل از تولد او، هگل هم اعلام کرده بود.) او در طول تعطیلات که به خانه آمده بود، از شرکت در نیایش خودداری و اعلام کرد که وارد کلیسا نخواهد شد. یک سال پس از این تصمیم گرفت که به دانشگاه دیگری در لایپزیگ برود، و آنجا علوم دینی را رهاوتنها به تحصیل و تحقیق در فقه‌اللغه (فیلولوژی) کلاسیک می‌پرداخت.

در اکتبر ۱۸۶۵، همان ماهی که بیست و یکمین سال تولدش را جشن گرفته بود، وارد لایپزیگ شد. در این ایام دو حادثه که در آینده زندگی او را به کلی دگرگون ساخت برایش رخ داد. هنگامی که برای سیاحت به کلن مسافرت کرده بود گذرش به روسپی‌خانه‌ای افتاد که به گفته خودش کاملا تصادفی بود. به این ترتیب که در بدو ورود به کلن باربری خیابانی خواست که او را به رستورانی هدایت کند اما باربر او را به فاحشه‌خانه راهنمایی کرد. چنانکه او بعدها برای دوست خود تعریف کرد: «ناگهان خود را در محاصره نگاه زنان منتظر دیدم. برای یک لحظه نمی‌توانستم صحبت کنم. سپس بطور غریزی به سمت پیانو که تنها وسیله با روح آنجا بود رفتم. کمی نواختم که این مرا از ضعف و بی‌حرکتی نجات داد و سپس از آنجا گریختم.»

درباره این اتفاق نامعمول تنها شهادت خود نیچه را داریم. ممکن نیست با اطمینان گفت رفتن او به آنجا کاملا تصادفی بوده یا نه و آیا او فقط سراغ کلاویه‌های پیانو رفته یا نه. نیچه آن موقع به احتمال قریب به یقین دست نخورده و شدیداً احساساتی و در امور زندگی بی‌تجربه و بی‌دست و پا بود. به نظر می‌رسد نیچه آنجا به چیزی جز پیانو نیز جلب شده باشد چه، او دوباره به آنجا سرکشی کرد و زمانی که به لایپزیگ بازگشت مطمئناً چندین دیدار دیگر هم از چنین مکانهایی داشت. پس از مدت کوتاهی نیچه متوجه شد که دچار بیماری مقاربتی شده است، لیکن پزشک معالجش چیزی در مورد سیفلیس به او نگفت. (در آن زمان به علت لاعلاج بودن این بیماری، موضوع را به بیمار نمی‌گفتند). شاید به این دلیل بود که نیچه بعدها از رابطه جنسی با زنان اجتناب می‌کرد. به رغم این امر، در آثار خود اشاره‌های افشاکننده‌ای علیه زنان دارد. چنانکه در چنین گفت زرتشت می‌گوید: «به سراغ زنان می‌روی؟ تازیانه را فراموش مکن». (گرچه این امکان وجود دارد به دلیل نوع روسپی‌خانه‌ای که او در لایپزیگ دید، فکر کرد تنها راه مناسب برای برابری در نزاع، تازیانه باشد).»



نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۶۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۲۶۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان