کتاب آشنایی با بکت
معرفی کتاب آشنایی با بکت
کتاب آشنایی با بکت نوشتهٔ پل استراترن و ترجمهٔ امیر احمدی آریان است و این کتاب را نشر مرکز منتشر کرده است. آشنایی با بکت از مجموعهکتابهای «آشنایی با نویسندگانِ» نشر مرکز است. این کتاب به صورت خلاصه و داستانوار زندگی، آثار و افکار بکت را معرفی میکند.
درباره کتاب آشنایی با بکت
آشنایی با نویسندگان مجموعهای است برای آگاهی از اندیشه و زندگی نویسندگان بزرگ و تأثیری که بر جهان ادب و چالش آدمی برای درک جایگاه خود در جهان هستی گذاشتند. هر کتاب در کنار اطلاعات زندگینامهای، افکار و عقاید نویسنده را بهویژه در مواجهه با جریانها و تحولات ادبی و فرهنگی عصر او بازگو میکند. کتابهای مجموعه بدون ورود به حاشیه، به شیوهای روشن و سرراست، مستند و سنجیده به مهمترین نکتهها میپردازند. اساس کار را بر سادگی و اختصار میگذارند تا طیف هرچه گستردهتری از علاقهمندان بتوانند از آنها بهره بگیرند و چهبسا همین متن مختصر که با لحنی جذاب و زنده ارائه شده انگیزهای شود برای پیجویی تیزبینانهتر آثار نویسنده و نقدها و پژوهشهای مربوط به آن.
هر کتاب، علاوه بر مقدمه و مؤخرهای که موقعیت تاریخی و اجتماعی نویسنده و جایگاه او را در تاریخ ادبیات باز مینمایاند، شامل گاهشماری است که رخدادهای مهم زندگی و دوران نویسنده را نیز در بر دارد. گزیدهای از مهمترین نوشتهها و آثار نویسنده نکتههای اصلی اندیشهٔ او را از زبان خود او بیان میکنند. پل استراترن، مؤلف این مجموعه، در انتخاب این گزیدهها نیز تسلط خود را نشان داده و بر قطعههایی کلیدی و راهگشا انگشت گذاشته است. در شرح احوال و آثار نویسندگان به تحلیل روحیات و شخصیت آنان بسیار توجه کرده طوری که خواننده در پایان کتاب به راستی احساس میکند که نویسندهٔ مطرح شده برای او دیگر نه فقط یک نام مشهور که شخصیتی آشناست.
ساموئل بکت روز جمعهٔ نیک، سیزده آوریل ۱۹۰۶، در فاکسراک به دنیا آمد، حومهٔ طبقهٔ متوسطنشینی که در جنوب دابلین بین کوههای ویکلُو و دریای ایرلند قرار دارد. خانوادهٔ او از هوگنوها بودند، پروتستانهایی که مجبور شدند برای فرار از جور و جفای کاتولیکها در فرانسهٔ اواخر قرن هجده به آن منطقه بیایند. اما بکت هیچ تصور غیرایرلندیای از خانوادهٔ خود نداشت. خانواده جزء اقلیت مرفه پروتستانهای ایرلند بودند که در آن زمان هنوز بخشی از بریتانیای کبیر به شمار میرفت. نشانههای اندکی از خلاقیت در نیاکان بکت وجود داشت، شاید فقط به استثنای مادربزرگ پدریاش، فانی که در تحقق ذوقش کار او را به الکل کشاند. افسانهای خانوادگی میگفت او روزهای آخر زندگیاش خود را در اتاقش حبس کرده بود. در حکایتی دیگر او مدتی با طوطیای روی شانهاش زندگی میکرد، جانوری که وقتی کسی فانی را میبوسید از حسادت جیغ میکشید.
ویلیام بکت، پدر نویسنده، مرد بیفرهنگ سرخوشی بود که با بنگاهداری و پیمانکاری ساختمان به پول و پلهای رسیده بود. بکت خاطرات شیرینی از پدرش داشت؛ با او ساعتها در زمینهای خشک و بیدرخت نزدیک کوههای ویکلو قدم زده بود. اما مهمترین نقش را در زندگی او مادرش مِی ایفا کرد، زنی سختگیر و بلندقامت با صورتی دراز که از خانوادهٔ زمیندار مفلسی بود. تمام کسانی که او را میدیدند تصدیق میکردند که چیزی عجیب در وجود این زن بود، چیزی که با زندگی عادی حومهٔ شهر جور درنمیآمد. او بیخوابی داشت، و داد تمام فرشها را از طبقهٔ بالا جمع کردند تا شبها صدای پای هر جنبندهای را بشنود. با وجود این، در ظاهر چیز عجیب و غریبی در آن زن وجود نداشت، جز یکدندگیاش! به نظر میرسید در این مورد جفت پسر دومش ساموئل بود. پسر بزرگتر، فرانک، به پدرش رفت، اما مشخص بود که سام به لحاظ روانی شخصیت پیچیدهتری است، و این برای خود او هم مثل دیگران آزاردهنده بود. در نتیجه او کودک تنهایی شد، هم به علت گرایشهای درونیاش و هم به خاطر شرایط محیط.
اما در کمال تعجب، ساموئل بکت خردسال منزوی در مدرسه موفق بود؛ هم در درسها تشویق میشد و هم در ورزش، به رغم چشمهای ضعیفش، خودش را نشان میداد. از همان سالهای کودکی عینک قابفلزی گردی به چشم میزد که در تمام طول زندگیاش آن را عوض نکرد. سال ۱۹۲۰، در چهاردهسالگی، به مدرسهٔ شبانهروزی پورتورا رویال رفت، مدرسهٔ پروتستان خصوصیای در منطقهٔ آلستر که بعدها بخشی از ایرلند شمالی شد. در ۱۹۲۲ ایرلند اعلام استقلال کرد، ولی ایرلند شمالی بخشی از بریتانیا باقی ماند. سپس بین دو جناح کاتولیک ایرلند آزاد جنگ داخلی درگرفت. بکت جوان هرچند در این وقایع دخالت نداشت، مسلماً از آشوب جهان اطرافش بیخبر نبود. نمیشود دربارهٔ تأثیر این پیشزمینهٔ تاریخی ناگوار با دقت قضاوت کرد؛ به طور قطع تأثیر عمیقی بر پروتستانهای ایرلندی معاصر او، همچون فرانسیس بیکن نقاش، داشت.
خواندن کتاب آشنایی با بکت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند با بکت آشنا شوند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آشنایی با بکت
«ایرلند مستقل کشوری پر از مشکلات و بسیار فقیر بود. کلیسای کاتولیک با قدرت بر آن حکم میراند و پیشگیری از بارداری را منع میکرد. در نتیجه، خانوادههای بزرگ به فقر اکثریت کاتولیک جمعیت کشور دامن میزدند. بسیاری از سر بلندپروازی یا ناچاری به بریتانیا و آمریکا مهاجرت میکردند و خانوادههای خود را غمگین و تنها رها میکردند. اگرچه بکت در سرزمین مادریاش هیچگاه طعم فقر را نچشید، شخصیتهای درمانده و رنجکشیدهٔ داستانهای او را میتوان در هر خیابانی در دابلین پیدا کرد؛ هرچند بستری که بکت آنان را در آن قرار میداد بیشتر یادآور کوهستان ویکلو بود. شخصیتهای بیپناه بکت میتوانستند نیای ادبی خود را در آن «حیوان پرکندهٔ شکمدریده» بیابند که شاه لیر شکسپیر روی زغال گداخته دیده بودش. اما شخصیتهای بکت انسانهای واقعی را نیز نمایش میدادند، انسانهایی که طبع مستأصل و طنز سیاه آنها نتیجهٔ یأسی واقعی بود.
بکت در هفده سالگی به کالج ترینیتی دابلین رفت و درس زبانهای مدرن (انگلیسی، فرانسه، و ایتالیایی) خواند. آنجا میل شدید ظاهراً الزامآوری به پر کردن شکمش از آبجو سیاه گینس و همینطور اشتیاقی مهارناشدنی به ادبیات و فلسفه پیدا کرد. سال چهارم و آخر، عضو تیم کریکت دانشگاه شد، و در تور تابستانی کوتاهی مقابل تیمهای انگلیسی بازی کرد (آمار این مسابقات در ویزدن، کتاب بالینی کریکتبازان، ثبت شده و او تنها برندهٔ نوبلی است که نامش در این کتاب مستطاب آمده است).
بکت در امتحانات نهاییاش به عنوان شاگرد اول مدال طلا گرفت. از دانشگاه مرد جوان بیتجربهای بیرون آمد، از همانها که به قول دابلینیها «بیشتر از عقلش درس خوانده» بود. بکت مثل قهرمان فلسفیاش دکارت لنگ ظهر از خواب بیدار میشد و به همین دلیل نمیتوانست خود را با شغل تدریس در کالج کمپل در بلفاست، مدرسهٔ طبقهٔ متوسطی در آلستر که مشابه پورتورا بود، وفق دهد. او مثل هر دانشجوی باهوش دیگری به سرعت از پخمههای مهربانی که اولیا و شاگردان مدرسه را تشکیل میدادند زده شد؛ و او هم از دید آنان جوان مغرور و خودپسندی بود. ضربهٔ آخر زمانی بود که مدیر مدرسه با عصبانیت او را احضار کرد و با لحنی تند به او یادآوری کرد شاگردانی که بکت آنطور تحقیرآمیز با آنان رفتار میکند «گلهای سرسبد آلستر» اند. بکت جواب میدهد: «بله، خشک و پژمرده.» کمی بعد، او سوار قطاری به مقصد دابلین بود. همین که دو ترم در آن مدرسه دوام آورد عجیب بود.»
حجم
۷۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۷۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه