دانلود و خرید کتاب تاریخ مختصر اسطوره کارن آرمسترانگ ترجمه عباس مخبر
تصویر جلد کتاب تاریخ مختصر اسطوره

کتاب تاریخ مختصر اسطوره

معرفی کتاب تاریخ مختصر اسطوره

کتاب تاریخ مختصر اسطوره نوشتهٔ کارن آرمسترانگ و ترجمهٔ عباس مخبر است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب تاریخ مختصر اسطوره

هیچ‌گاه روایت واحد و اصیلی از یک اسطوره وجود ندارد. با تغییر شرایطمان نیاز داریم که داستان‌هایمان را به گونه‌ای متفاوت بازگو کنیم تا حقیقت بی‌زمانـی را که در دل آن‌ها است بیـرون بکشیم. در ایـن تاریخ مختصر اسطوره‌شناسی، خواهیم دید که هر زمان مردان و زنان گامی به پیش برداشته‌اند، اسطوره‌های خود را بازبینی کرده و آن‌ها را در شرایط جدید به سخن درآورده‌اند. اما این را نیز خواهیم دید که ماهیت بشر تغییر زیادی نمی‌کند، و هر چند بسیـاری از این اسطوره‌هـا در جوامعی خلق شده‌اند که بیشترین تفـاوت را با جامعه‌ٔ کنونی ما داشته‌اند، هنوز هم با اساسی‌ترین ترس‌ها و آرزوهای ما مرتبط‌اند.

خواندن کتاب تاریخ مختصر اسطوره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به اسطوره پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تاریخ مختصر اسطوره

«دورانی که در آن انسان‌ها تحول زیست‌شناختی خود را به کمال رساندند، یکی از طولانی‌ترین و سازنده‌ترین دوران‌های تاریخ آنها است. این مردمان اولیه هنوز به کشاورزی دست نیافته بودند. آنها نمی‌توانستند غذای خود را بکارند و پرورش دهند و کاملاً به شکار و گردآوری وابسته بودند. اسطوره برای بقای آنها همان‌قدر ضرورت داشت که سلاح‌هایی که ساخته و مهارت‌هایی که کسب کرده بودند تا شکار خود را بکشند و تا حدی بر محیط خود کنترل داشته باشند. مردان و زنان دوران کهن‌سنگی نیز مانند نئاندرتال‌ها نمی‌توانستند اسطوره‌های خود را مکتوب کنند، اما این داستان‌ها در درک انسان‌ها از خودشان وگرفتاری‌های‌شان آن‌قدر اهمیت داشتند که به صورت تکه‌پاره در اسطوره‌های فرهنگ‌های باسواد بعدی برجای ماندند. همچنین می‌توانیم دربارهٔ تجربه و دل‌مشغولی‌های این انسان‌های اولیه، از بومیانی از قبیل پیگمی‌ها، یا بومیان استرالیا مطالب زیادی بیاموزیم؛ اقوامی که مانند مردمان دوران کهن‌سنگی در اجتماعات شکارگر زندگی می‌کنند و هنوز به انقلاب کشاورزی نرسیده‌اند.

برای این مردمان بومی طبیعی است که با اسطوره و نماد بیندیشند، زیرا قوم‌شناسان و انسان‌شناسان بر این نظرند که آنها بر حضور یک بعد معنوی در زندگی روزمرهٔ خود کاملاً آگاهی دارند. تجربه‌ای که آن را قدسی یا آسمانی می‌نامیم، برای مردان و زنان ساکن در جوامع شهری و صنعتی، در بهترین حالت، واقعیتی دور از دسترس است، اما به‌عنوان مثال برای استرالیایی ها، نه تنها امری بدیهی، بلکه واقعی‌تر از دنیای مادی است. «زمان رویا» که استرالیایی‌ها آن را در خواب و لحظات مکاشفه تجربه می‌کنند، پدیده‌ای بی‌زمان و «هر زمان» است. زمینه‌ای پایدار بر زندگی معمولی است که زیر سیطرهٔ مرگ، ناپایداری، توالی بی‌پایان رویدادها، و چرخهٔ فصول قرار دارد. زمان رویا، میراث اجداد است؛ موجوداتی نیرومند و کهن‌الگویی که مهارت‌های لازم برای زندگی از قبیل شکار، جنگ، سکس، بافندگی و سبدسازی را به انسان‌ها آموختند. بنابراین، آنچه مردان و زنان فانی را در پیوند با زمان رویا قرار می‌دهد، فعالیت‌های قدسی است و نه عرفی. به‌عنوان مثال هنگامی که یک استرالیایی به شکار می‌رود، رفتاری چنان نزدیک به نخستین شکارچی در پیش می‌گیرد که حس می‌کند کاملاً با او یگانه شده، و در آن دنیای کهن‌الگویی نیرومندتر قرار گرفته است. تنها هنگامی که این وحدت عرفانی با زمان رویا را تجربه می‌کند، زندگی‌اش معنادار می‌شود. پس از مدتی از این غنای اولیه فاصله می‌گیرد و وارد دنیای زمان می‌شود. دنیایی که در آن می‌ترسد بلعیده شود و همهٔ کارهایی که انجام می‌دهد در سراب نیستی مدفون گردد.»

پیام
۱۴۰۲/۰۴/۰۹

بهترین کتاب برای شروع اسطوره‌شناسی.

omidY
۱۴۰۳/۰۸/۳۰

بحر در کوزه به معنای واقعی.حجم عظیمی از مطالب در صد صفحه

تخیل، قوه‌ای است که دین و اسطوره را پدید می‌آورد.
پارسا
ما موجوداتی در جستجوی معنائیم. تا جایی که می‌دانیم سگ‌ها از بابت شرایط سگی زندگی رنج نمی‌کشند و در مورد بی‌خانمانی سگ‌ها در بخش‌های دیگر جهان نگران نیستند، و یا سعی نمی‌کنند زندگی خود را از چشم‌انداز دیگری ببینند. چون ما انسان‌ها به آسانی دچار نومیدی می‌شویم از همان آغاز داستان‌هایی ابداع کرده‌ایم که به ما امکان می‌دهد زندگی خود را در چارچوب بزرگ‌تری بگذاریم. داستان‌هایی با یک انگارهٔ شالوده‌ای که این حس را در ما ایجاد می‌کند که به رغم همهٔ شواهد افسرده‌کننده و پرآشوب، زندگی دارای معنا و ارزش است.
پارسا
گورهای نئاندرتال نشان می‌دهند که وقتی این انسان‌های اولیه بر میرا بودن خود آگاه شدند، نوعی ضد روایت آفریدند که به آنها امکان داد با این مسئله کنار بیایند.
پارسا
به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند خود را نه با قبیلهٔ قومی، ملی یا ایدئولوژیک‌مان، بلکه با همهٔ همنوعان‌مان همذات کنیم. به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند اهمیت همدردی را دریابیم؛ عنصری که در دنیای عقلانی و عمل‌گرای ما به قدر کافی بارور یا کارآمد نیست.
Azadehana
یک رمان مانند یک اسطوره به ما می‌آموزد که دنیا را متفاوت ببینیم؛ به ما نشان می‌دهد که چگونه به دل‌های خود رجوع کنیم و از چشم‌اندازی فراتر از منافع شخصی به دنیای‌مان نگاه کنیم.
Azadehana
یک رمان چنانچه با توجه جدی نوشته و خوانده شود، مانند یک اسطوره یا هر اثر هنری بزرگ دیگر، می‌تواند به نوعی پاگشایی تبدیل شود و به ما کمک کند که آئین دردناک گذر از یک مرحلهٔ زندگی به مرحله‌ای دیگر، و یا گذر از یک وضعیت ذهنی به وضعیتی دیگر، را پشت سر بگذاریم.
Azadehana
منتقد بریتانیایی جورج استاینر مدعی است که هنر، مانند انواع معینی از تجربیات دینی و ماوراءطبیعی، «نافذترین و تحول بخش‌ترین فراخوان موجود در مقابل تجربهٔ بشری است. نوعی بی‌پروایی نافذ و اشغال‌گر که آخرین محدوده‌های حریم خصوصی وجود ما را می‌کاود»؛ بیانیه‌ای که «وارد خانهٔ کوچک هستی محتاط ما می‌شود، به گونه‌ای که دیگر نمی‌توان به شیوهٔ گذشته در آن ساکن بود.» برخوردی تعالی بخش که به ما می‌گوید: «زندگی‌ات را تغییر بده.»(۱۰۸)
Azadehana
دیدیم که هرگز نمی‌توان به یک اسطوره از زاویهٔ نظامی صرفاً غیرقدسی نزدیک شد. اسطوره تنها در یک بستر آئینی قابل درک بود که آن را از زندگی روزمره جدا می‌کرد. اسطوره را باید به‌عنوان بخشی از یک فرایند تحول شخصی تجربه کرد. هیچ‌یک از اینها در مورد رمان مصداق ندارد، زیرا می‌توان آن را همه‌جا و برکنار از دام‌های آئینی قرائت کرد، واگر بخواهد خوب باشد باید از هرگونه نصیحت‌گری آشکار بپرهیزد.
Azadehana
در اسطوره‌شناسی سنتی، قهرمان امنیت دنیای اجتماعی را پشت سر می‌گذاشت. غالباً ناگزیر بود به اعماق زمین برود و در آن‌جا با جنبهٔ نامتصوری از خودش روبه‌رو می‌شد. تجربهٔ جدایی و محرومیت می‌توانست به نوعی فروپاشی روان‌شناختی منجر شود که یک بینش حیاتی و تازه را در پی داشت. قهرمان در صورتی که موفق‌می‌شد با چیزی تازه و ارزشمند نزد مردم‌اش بازمی‌گشت.
Azadehana
در دوران کهن‌سنگی انسان‌ها با حیواناتی که شکار می‌کردند و به قتل می‌رساندند، احساس خویشاوندی آزارنده‌ای می‌کردند. آنها این تنش آغازین را در آئین‌های قربانی بیان می‌کردند.
Azadehana
به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند نگرشی معنوی بیافرینیم، فراتر از نیازهای فوری و فوتی خود را ببینیم، و بتوانیم ارزشی متعالی را تجربه کنیم که منیت خودخواهانهٔ ما را به چالش بکشد. به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند بار دیگر به زمین همچون موجودیتی مقدس احترام بگذاریم، و از بهره‌گیری صرف از آن به‌عنوان یک «منبع» بپرهیزیم. این موضوع بسیار مهم است، چون اگر دست به نوعی انقلاب معنوی نزنیم که بتواند همپای نبوغ فناوری ما حرکت کند، سیاره‌مان را حفظ نخواهیم کرد.
Azadehana
به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند خود را نه با قبیلهٔ قومی، ملی یا ایدئولوژیک‌مان، بلکه با همهٔ همنوعان‌مان همذات کنیم. به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند اهمیت همدردی را دریابیم؛ عنصری که در دنیای عقلانی و عمل‌گرای ما به قدر کافی بارور یا کارآمد نیست.
Azadehana
ما هنوز هم در آرزوی «فراتر رفتن» از محیط بلاواسطهٔ خود و ورود به یک ساحت وجودی «تمام وقت» و فشرده‌تر به سر می‌بریم. ما سعی می‌کنیم با استفاده از هنر، موسیقی راک، مواد مخدر و یا چشم‌انداز بزرگ‌تری از زندگی در فیلم‌ها به این بعد وارد شویم. ما هنوز در جستجوی قهرمانان هستیم. الویس پریسلی و پرنسس دایانا، هر دو، به موجودات اسطوره‌ای فوری و حتی به موضوع‌هایی برای آئین‌های دینی تبدیل شدند. اما در این مداهنه نوعی عدم توازن وجود دارد. هدف اسطورهٔ قهرمان این نبود که شمایلی پدید آورد تا آن را ستایش کنیم، بلکه قصد آن بود که به رگ قهرمانی درون ما جاری شود.
Azadehana
ما سعی می‌کنیم با استفاده از هنر، موسیقی راک، مواد مخدر و یا چشم‌انداز بزرگ‌تری از زندگی در فیلم‌ها به این بعد وارد شویم. ما هنوز در جستجوی قهرمانان هستیم. الویس پریسلی و پرنسس دایانا، هر دو، به موجودات اسطوره‌ای فوری و حتی به موضوع‌هایی برای آئین‌های دینی تبدیل شدند. اما در این مداهنه نوعی عدم توازن وجود دارد. هدف اسطورهٔ قهرمان این نبود که شمایلی پدید آورد تا آن را ستایش کنیم، بلکه قصد آن بود که به رگ قهرمانی درون ما جاری شود.
Azadehana
در هیچ فرهنگ دیگری افراد با این ترس‌های حل نشده، در میانهٔ یک مناسک گذر یا تشرف آرام نمی‌نشستند. اما این کاری است که ما در غیبت یک اسطوره‌شناسی معتبر ناگزیر از انجام آن هستیم. در نفی جاری اسطوره نوعی ریاضت‌کشی تکان دهنده و حتی قهرمانانه وجود دارد. اما شیوه‌های تفکر کاملاً خطی، منطقی و تاریخی ما را از درمان‌ها و تمهیداتی محروم می‌کند که به زنان و مردان امکان می‌داد به منظور زیستن با رویدادهای غیر قابل قبول، به طور کامل به منابع انسانی خود متکی باشند.
Azadehana
اضطراب مدرن صرفاً نتیجهٔ روان‌پریشی‌های هوس‌بازانه نیست. ما با چیزی بی‌سابقه مواجهیم. جوامع دیگر، مرگ را نوعی گذار به شیوه‌های دیگری از هستی می‌دیدند. آنها مدافع دیدگاه ساده‌انگارانه و تصورات عامیانه از زندگی پس از مرگ نبودند، بلکه مناسک و اسطوره‌هایی به وجود آورده بودند که به مردم کمک می‌کرد با ناگفتنی روبه‌رو شوند.
Azadehana
اضطراب مدرن صرفاً نتیجهٔ روان‌پریشی‌های هوس‌بازانه نیست. ما با چیزی بی‌سابقه مواجهیم. جوامع دیگر، مرگ را نوعی گذار به شیوه‌های دیگری از هستی می‌دیدند. آنها مدافع دیدگاه ساده‌انگارانه و تصورات عامیانه از زندگی پس از مرگ نبودند، بلکه مناسک و اسطوره‌هایی به وجود آورده بودند که به مردم کمک می‌کرد با ناگفتنی روبه‌رو شوند.
Azadehana
آشوویتس، گولاک و بوسنی، آنچه را که می‌توانست در فقدان همهٔ مفاهیم مقدس اتفاق بیفتد آشکار ساخت. ما یاد گرفتیم که آموزش عقلانی بشر را از بربریت نجات نخواهد داد، و اردوگاه مرگ می‌تواند در نزدیکی یک دانشگاه بزرگ بر پا شود.
Azadehana
اندیشه و عمل اسطوره‌ای به مردم کمک می‌کرد که با چشم‌انداز خاموشی و نیستی روبه‌رو و با مراتبی از پذیرش در آن وارد شوند. بدون این رشته، برای بسیاری از مردم پرهیز از نومیدی دشوار بود.
Azadehana
دیوانهٔ تمثیل نیچه در علم شاد، عقیده دارد که مرگ خدا بشریت را از ریشه‌های خود جدا کرده است.
Azadehana

حجم

۱۰۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۱۰۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰
۵۰%
تومان