کتاب آشنایی با دکارت
معرفی کتاب آشنایی با دکارت
کتاب آشنایی با دکارت نوشتهٔ پل استراترن و ترجمهٔ هومن اعرابی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. آشنایی با دکارت از مجموعهکتابهای «آشنایی با فیلسوفانِ» نشر مرکز است. این کتاب به صورت خلاصه و داستانوار زندگی، آثار و افکار دکارت را معرفی میکند.
درباره کتاب آشنایی با دکارت
آشنایی با فیلسوفان مجموعهای از زندگینامههای فیلسوفان مشهور است که برای گشودن باب آشنایی با اندیشهها و دیدگاههای آنان مدخل مناسب و مغتنمی بهنظر میرسد. در هر کتاب گذشته از ارائهٔ اطلاعات زندگینامهای، افکار هر فیلسوف در رابطه با تاریخ فلسفه بهطـور کلی و نیز در رابطه با جریانها و تحولات فکری و اجتماعی و فرهنگی عصـر او بازگو میشود و بدون ورود به جزئیات نظریات و عقاید او، مهمترین نکتههای آنها با بیانی ساده و روشن و در عین حال موثق و سنجیده بیان میشود. اساس کار در این کتابها سادگی و اختصار بوده اسـت تـا جوانان و نیز همهٔ خوانندگان علاقهمندی که از پیش مطالعات فلسفی زیادی نداشتهاند بتوانند به آسانی از آنها بـهره بگیرند و چهبسا همین صفحات اندک انگیزهٔ پیجویی بیشتر و دنبالکردن مطالعه و پژوهش در این زمینه شود.
دکارت در طول زندگی هرگز حرفه ثابتی را پیشه خود نساخت. او به مناسبتهای مختلف خود را سرباز، ریاضیدان، متفکر، و نجیبزاده معرفی میکرد. البته آخری بیش از همه با روش زندگی و موقعیت اجتماعی وی مناسبت داشت. تمایل وی به زندگی راحت و آسوده در دوران جوانی بهزودی تبدیل به یک عادت شد. او از محل درآمد خصوصی خود زندگی را میگذراند، هنگام ظهر از خواب بیدار میشد و هر گاه میل داشت به سفر میرفت و تمام زندگی او در همین خلاصه میشد، نه ماجرای مهمی، نه همسری و نه موفقیت (یا شکست) اجتماعی بزرگی. با این حال، بدون شک دکارت خلاقترین فیلسوفی است که تا پانزده قرن پس از مرگ ارسطو پا به عرصهٔ وجود گذاشت.
رنه دکارت در ۳۱ مارس ۱۵۹۶ میلادی در شهر کوچک لاهه، سی مایلی جنوب شهر تور متولد شد. این محل امروزه به اسم دکارت نامیده میشود.
رنه چهارمین فرزند خانواده بود، مادرش یک سال بعد از تولد او به هنگام بهدنیاآوردن پنجمین فرزند از دنیا رفت. پدرش ژواکیم در دیوان عالی بریتانی قاضی بود. محل دادگاه در شهر رن در ۱۴۰ کیلومتری زادگاه دکارت قرار داشت و بدین ترتیب ژواکیم کمتر از نیمی از سال را در منزل میگذراند. ژواکیم مدتی پس از مرگ همسرش دوباره ازدواج کرد و رنه در منزل مادربزرگ خود پرورش یافت. در این دوران، او بیش از همه به پرستار خود علاقه داشت و این محبت را به بهترین وجه حفظ کرد و تا روزی که او از دنیا رفت، دکارت هزینهٔ زندگی او را میپرداخت.
کودکی دکارت در انزوا سپری شد، مزاج ضعیف وی نیز این انزوا را تشدید کرد و بدین ترتیب او بهزودی آموخت که چگونه در تنهایی زندگی کند. به نظر میرسد که او در سالهای اولیهٔ زندگی درونگرا و کمحرف بوده است: کودکی رنگپریده با موهای سیاه مجعد و چشمانی درشت و گود رفته که با کت مشکی و شلوارک و کلاه لبهدار پهنی بر سر و شال گردن بلند پشمی به دور گردن در باغها پرسه میزد. و اینگونه زندگی عجیب دکارت آغاز میشود.
خواندن کتاب آشنایی با دکارت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند با دکارت آشنا شوند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آشنایی با دکارت
«اگرچه دکارت در دوران مدرسه شاگرد ممتازی بود، اما به نظر میرسد همواره از تحصیلات خود ناراضی بوده است. آموختههای دوران مدرسه در نظرش عمدتآ بیارزش جلوه میکرد: تعلیمات ارسطو که حجم صدها سال تفسیر مفسران گوناگون نیز بدان اضافه شده بود و الهیات آکوئیناس که بوی کهنگی میداد و برای هر سؤالی پاسخ داشت اما به هیچ سؤالی هم پاسخ نمیداد ــ به عبارت دیگر، باتلاقی از متافیزیک. از دیدگاه دکارت، هیچ یک از آموختههای وی، به غیر از ریاضیات، از یقین برخوردار نبود و دکارت در طول زندگی خود که خالی از تعلقات قطعی همچون خانه، خانواده، و روابط اجتماعی معنادار بود، کوشید قطعیت و یقین را در تنها زمینهای که با آن خو گرفته بود، یعنی در دنیای ذهن، جستوجو کند. مدرسه را با نارضایتی ترک گفت. همچون سقراط، به این نتیجه رسید که هیچ نمیداند. حتی ریاضیات نیز فقط میتواند یقینی جدای از وجود انسان فراهم آورد. تنها چیزی که به غیر از قضایای ریاضی به آن یقین داشت، وجود خداوند بود.
هنگامی که دکارت در شانزده سالگی مدرسه لافلش را ترک کرد پدرش وی را برای تحصیل حقوق به دانشگاه پواتیه فرستاد. ژواکیم دکارت مایل بود فرزندش، در حرفه قضاوت به مقامی معتبر برسد، چنانکه برادر بزرگتر رنه نیز به همین راه رفته بود. آن روزگار، مشاغل قضایی عمدتا از طریق روابط خانوادگی به دست میآمد ــ و این نظام انتصاب قضات، به همان اندازه که امروزه شاهد آن هستیم، قضات نالایق تربیت میکرد! اما او پس از دو سال تحصیل در رشته حقوق، به این نتیجه رسید که به اندازه کافی این علم را آموخته است. در این زمان، چند ملک روستایی کوچک از مادر به او به ارث رسید. او از این اموال درآمدی بدست میآورد که برای آن گونه زندگی که او دوست داشت کافی بود. بنابراین، تصمیم گرفت برای «دنبال کردن افکار خود» به پاریس نقل مکان کند. چون خانواده دکارت جزو نجیبزادگان محسوب میشدند انتظار نمیرفت وقت خود را به تفکر سپری کنند. اما دیگر کاری از دست ژواکیم ساخته نبود ــ پسرش دیگر یک انسان آزاد به حساب میآمد.
پس از گذشت دو سال، دکارت از زندگی مجردی و مرفه خود در پاریس خسته شد. علیرغم اشتغال به مطالعات وسیع و گوناگون، و نگارش چندین رساله تقریبا تفننی، تدریجاً درگیر زندگی اجتماعی پایتخت میشد که به نظرش، بسیار کسالتآور بود. البته به نظر نمیرسد این عقیده وی محدود به جامعه پر زرق و برق پاریس باشد بلکه چنین برمیآید که دکارت هرگونه زندگی اجتماعی را کسالتبار میدانسته است و لذا این کسالت صرفا به پاریس محدود نمیشد. دکارت زندگی آرامی را در فوربورگ سنژرمن در پیش گرفت، به دور از هیاهو، جایی که کسی برای کسی مزاحمتی نداشت. اینجا در انزوای کامل بسر میبرد و میتوانست همچنان به تعقیب افکار خویش در آرامش ادامه دهد.
احتمالا دکارت مایل بوده این شیوه زندگی را تا پایان عمر ادامه دهد. ولی پس از چند ماه سکونت در آنجا، ناگهان عزم سفر کرد. در حقیقت، زندگی دکارت تحت تأثیر دو گرایش قرار داشت: انزوا و سفر. گویا در تمام مدت عمرش تعادل ظریفی میان این دو گرایش برقرار بود. او هرگز با دوستان خود احساس نزدیکی نمیکرد، و تمایلی هم نداشت تا در کنار آنها باشد؛ هرگز تلاش نکرد یک خانه ثابت برای خود دست و پا کند. او تا پایان عمر، بیقرار و تنها بود.»
حجم
۱۹۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۱۹۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب به عنوان آشنایی ، کتابی مناسبِ و برای مطالعهی یک روزه محتوای خوبی برای شناخت رنه دکارت هستش . اگر کنجکاوی راجع به این شخص دارید ، میتونه کتاب کوتاه خوبی باشه