کتاب دکان نانوایی
معرفی کتاب دکان نانوایی
کتاب الکترونیکی «دکان نانوایی» نوشتهٔ برتولت برشت با ترجمهٔ مهدی زمانیان در نشر افکار چاپ شده است.
درباره کتاب دکان نانوایی
این نمایشنامه انتقادی است به فاصلهٔ طبقاتی در جوامع و رنجی که طبقهٔ فرودست میبرد. داستان بر سیری اعتراضی نسبت به بیعدالتیها پیش میرود. عناوین بخشهای این نمایشنامه به این شرح است:
نقشآفرینان
پیشدرآمد
یک. جدال بر سر شندرغاز
دو. هیزمهای نیوبه کووک بیوهزن
سه. بازگشت واشنگتن مایر
چهار. شبهنگام
پنج. یک گرده نان
شش، الف. نانوایی ملکوتی
شش، ب. نبرد بر سر نان
کتاب دکان نانوایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به نمایشنامه پیشنهاد میشود.
درباره برتولد برشت
برتولد برشت (۱۹۵۶-۱۸۹۸)، شاعر، نویسنده، کارگردان تئاتر و نمایشنامهنویس آلمانی، در شهر آسبورگ در ایالت باواریا زاده شد. او بهوسیله مادرش با انجیل آشنا شد و این آشنایی در آثار بعدی او بازتاب یافت. برشت در خانوادهای از طبقه متوسط آلمان رشد یافت که پدرش کاتولیک و مادرش پروتستان بود. او ۱۶ساله بود که جنگ جهانی اول آغاز شد. یک سال بعد برشت بهخاطر نوشتن مقالهای سیاسی از مدرسه اخراج شد.
پدر برشت که مدیر یک کارخانه بود، توانست او را در دانشگاه مونیخ ثبتنام کند. او با تحصیل در رشته تئاتر نوشتن و چاپ نقدهای تئاتر خود در نشریات را آغاز کرد. برتولد برشت در واپسین سال جنگ به خدمت نظامی فراخوانده شد و تنها یک ماه پس از اعزام وی، جنگ به پایان رسید.
برشت اولین نمایشنامه بلند خود را به نام «بعل» (نام یکی از خدایان میانرودانی) در سال ۱۹۱۸ نوشت و پس از آن نگارش نمایشنامه و کارگردانی تئاتر را با جدیت دنبال کرد و یک شرکت تولید آثار نمایشی تأسیس کرد.
او در سال ۱۹۲۲ با ماریان زوف، خواننده اپرا ازدواج کرد؛ هرچند خیلی زود به شکست انجامید. برشت کمی بعد با هلن ویگل ازدواج کرد و تا زمان مرگش با او زندگی کرد.
با قدرتگرفتن هیتلر در سال ۱۹۳۳ در آلمان، برشت و همسرش از آلمان خارج شدند و در کشورهای گوناگون اروپایی از جمله دانمارک اقامت گزیدند. با اشغال پیوسته کشورها توسط قوای نازی، برشت نیز مجبور به مهاجرت شد و مدتی را در سوئد سپری کرد و سرانجام خود را به آمریکا رساند و در سانتامونیکا، ساکن شد.
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و آغاز دوران جنگ سرد، با وجودی که به طور رسمی عضو حزب کمونیست نبود، اما به سبب نگاه نهفته در آثارش، یک نویسنده مارکسیست تلقی شد. از همین رو مورد بازپرسی «کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی» قرار گرفت و چند روز پس از آن به آلمان شرقی سفر کرد.
او سالهای پایانی زندگیاش را در آلمان شرقی گذراند و وقت خود را بیشتر صرف تربیت نسل جدیدی از کارگردانان جوان تئاتر این کشور کرد. برشت به این دلیل به سرزمین مادریاش بازگشته بود تا آرمانهای خود را محقق کند اما حاکمانی که بر سر کار بودند را بسیار دورتر از آنچه میپنداشت دید.
برشت سالهای پایانی عمرش را با بیماری قلبی سختی سپری کرد که از دوران کودکی در وی ریشه گرفته بود. برشت سرانجام در سال ۱۹۵۶ در اثر همین بیماری دیده از جهان فروبست و در قبرستانی در نزدیکی برلین دفن شد. همسرش هلن ویگل نیز در حدود ۱۵ سال بعد دیده از جهان فروبست و در کنار قبر او جای گرفت.
از مهمترین نمایشنامههای برتولد برشت میتوان به «ننه دلاور»، «اپرای سهپولی»، «دایره گچی قفقازی»، «زندگی گالیله» و «مادر» اشاره کرد.
بخشی از کتاب دکان نانوایی
«مایر: ای پیرسگ! حالا میدانم چهکار کنم. باید حقه سوار کنم. آنجا یک سطل آشغال میبینم. راه نجات همین است. جای امید، طناب، جزیره و لنگرگاه. آنجا دشمنم ایستاده، دشمنی که قصد هلاک مرا دارد. نشانش میدهم هر کس جای من بود، روزنامهها را در دیدرس این پیرزن میگذاشت. اما من پیکر خود را جلو چشمانش به نمایش خواهم گذاشت، چون که میدانم من از عهدهٔ قبولاندن این امر به او برنخواهم آمد، حتی اگر به چشم خودش هم ببیند که پسرش پول روزنامهٔ مرا نپرداخته است. او به این چیزها توجه نمیکند. برایش چه اهمیتی دارد که یک قروش از کف من برود. مجبورم سرشکستهام را نشانش بدهم.
(با چاقوی جیبیاش کف سطل را از آن جدا میکند.)
گروه همسرایان: اکنون واشنگتن مایر، این رجل سیاسی، به شیوهٔ سیاستمداران عمل میکند و از قانونی پیروی میکند که در ژرفا حکمفرماست: در برابر قدرت میدان را خالی کن زیرا هر گاه قدرتمند در خلأ مشت بزند خود را تضعیف میکند. از این رو، اکنون قصد دارد حیله به کار برد آنهم با این سطل آشغال.
(آژاکس یانوشک برمیگردد و میخواهد روزنامهٔ دیگری هم بردارد. واشنگتن مایر با او درگیر میشود.)
او هنوز ناتوان است، چون میجنگد تا زمانی که شخص درمانده میجنگد، یعنی ناتوان است. ولی بهمحض آنکه شکست خورد، قدرت پیدا میکند و حیله به کار میبرد. درحالیکه زیر ضربههای دشمن به درون سطل زباله میافتد چنین وانمود میکند که سرش در اثر ضربه محکم از میان کف فلزی و لحیمشدهٔ سطل عبور کرده است که در نتیجه میبایست آن فرد جان سپرده باشد.
اما نقشهاش را طوری طرحریزی میکند که این عمل در برابر چشمان ما صورت گیرد. به این ترتیب، ضارب را آنچنان به وحشت میاندازد که طرف حاضر میشود هر مبلغی بپردازد.
مایر: خانم یانوشک! نگاهی به بیرون بیندازید! خانم یانوشک!
خانم یانوشک: آژاکس!»
حجم
۴۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
حجم
۴۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
نظرات کاربران
این نمایشنامه جزو نمایشنامه های سیاسی برشت هست که در حمایت از ایده های سوسیالیسم نوشته شده ولی از نظر من هم چنان جذابیت دارد. تلاش برای به دست آوردن نان و حضور چهره های مانند بانو هیپلر که از