کتاب آلیس آدامز

کتاب آلیس آدامز نوشته‌ی بوث تارکینگتون با ترجمه‌ی معصومه قدرتی، اثری داستانی و کلاسیک است که نشر افکار آن را منتشر کرده است. این رمان به زندگی خانواده‌ای طبقه متوسط در شهری کوچک در غرب میانه‌ی آمریکا می‌پردازد و محوریت آن بر شخصیت آلیس آدامز، دختری جوان با آرزوهای بزرگ و دغدغه‌های اجتماعی، قرار دارد. داستان با نگاهی موشکافانه به روابط خانوادگی، تلاش برای ارتقای اجتماعی و چالش‌های زنان جوان در جامعه‌ای سنتی و طبقاتی می‌پردازد. تارکینگتون با خلق شخصیت‌هایی ملموس و فضایی واقع‌گرایانه، تصویری از کشمکش‌های درونی و بیرونی یک خانواده را در بستر تغییرات اجتماعی و اقتصادی به تصویر کشیده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب آلیس آدامز

آلیس آدامز، رمانی از بوث تارکینگتون، داستانی است درباره‌ی خانواده‌ای در شهری کوچک در ایالت ایندیانا که با مشکلات مالی، آرزوهای طبقاتی و کشمکش‌های درونی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. محوریت داستان بر آلیس، دختر خانواده، است که در تلاش برای یافتن جایگاهی بهتر در جامعه و تحقق رویاهایش با محدودیت‌های اجتماعی و اقتصادی روبه‌رو می‌شود. مادر خانواده، زنی جاه‌طلب است که آرزو دارد دخترش با فردی از طبقه‌ی بالاتر ازدواج کند، در حالی که پدر خانواده مردی ساده و قانع است که به زندگی آرام و بی‌دغدغه رضایت داده است. برادر آلیس نیز با مشکلات شخصی و شغلی خود درگیر است و هر یک از اعضای خانواده به نوعی با ناکامی‌ها و امیدهای خود مواجه‌اند. رمان با نگاهی انتقادی و در عین حال همدلانه، ساختار طبقاتی و فشارهای اجتماعی را به تصویر می‌کشد و به ویژه بر نقش زنان و انتظارات جامعه از آن‌ها تمرکز دارد. تارکینگتون با جزئیات دقیق، فضای خانه، روابط خانوادگی و دغدغه‌های روزمره را روایت کرده است. این اثر نه‌تنها داستانی درباره‌ی تلاش برای پیشرفت و پذیرش اجتماعی است، بلکه تصویری از آرزوها، شکست‌ها و امیدهای طبقه‌ی متوسط آمریکایی در اوایل قرن بیستم ارائه می‌دهد.

خلاصه داستان آلیس آدامز

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان آلیس آدامز با توصیف زندگی روزمره‌ی خانواده‌ی آدامز آغاز می‌شود؛ خانواده‌ای که در خانه‌ای نسبتاً قدیمی و ساده زندگی می‌کنند و هر یک از اعضا با دغدغه‌های خاص خود روبه‌رو هستند. پدر خانواده، مردی بیمار و خسته از کار، با فشارهای همسرش برای تغییر شغل و بهبود وضعیت مالی مواجه است. مادر خانواده، زنی بلندپرواز، مدام تلاش می‌کند شوهرش را به ترک شغل فعلی و جست‌وجوی فرصت‌های بهتر ترغیب کند تا شاید بتواند آینده‌ی بهتری برای فرزندانش رقم بزند. آلیس، دختر جوان خانواده، با زیبایی و سرزندگی‌اش، در آرزوی ارتقای اجتماعی و ازدواج با مردی از طبقه‌ی بالاتر است. او با تقلید از رفتار و ظاهر دختران ثروتمند، سعی می‌کند خود را به سطح آن‌ها نزدیک کند، اما محدودیت‌های مالی و اجتماعی خانواده‌اش مانع بزرگی در این راه است. برادرش والتر نیز با مشکلات شغلی و اعتیاد به قمار دست‌وپنجه نرم می‌کند و اغلب باعث نگرانی خانواده می‌شود. در جریان داستان، آلیس به مهمانی‌ای دعوت می‌شود که نقطه‌ی عطفی در زندگی اوست. او با آرتور راسل، مردی جوان و خوش‌تیپ از طبقه‌ی بالاتر، آشنا می‌شود و این آشنایی امیدهای تازه‌ای در دلش زنده می‌کند. با این حال، تفاوت‌های طبقاتی، مشکلات مالی خانواده و رفتارهای مادرش، موانعی جدی بر سر راه آلیس و رویاهایش ایجاد می‌کنند. روایت با نمایش تلاش‌های آلیس برای حفظ ظاهر، مدیریت احساسات و مواجهه با واقعیت‌های تلخ زندگی، تصویری از کشمکش‌های درونی و بیرونی یک دختر جوان در جامعه‌ای سنتی و طبقاتی ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب آلیس آدامز را بخوانیم؟

این کتاب با پرداختن به موضوعاتی مانند آرزوهای طبقاتی، فشارهای اجتماعی و نقش زنان در جامعه، تصویری ملموس و واقع‌گرایانه از زندگی طبقه‌ی متوسط در اوایل قرن بیستم ارائه می‌دهد. شخصیت‌پردازی دقیق و روایت جزئیات زندگی روزمره، خواننده را با دغدغه‌ها و امیدهای شخصیت‌ها همراه می‌کند. آلیس آدامز نه‌تنها داستانی درباره‌ی تلاش برای پیشرفت و پذیرش اجتماعی است، بلکه فرصتی برای تأمل درباره‌ی ارزش‌ها، محدودیت‌ها و انتخاب‌های فردی در بستر جامعه‌ای سنتی فراهم می‌کند. این اثر برای کسانی که به رمان‌های اجتماعی و خانوادگی علاقه دارند، تجربه‌ای متفاوت و آموزنده خواهد بود.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان رمان‌های اجتماعی، کسانی که دغدغه‌ی مسائل طبقاتی و جایگاه زنان در جامعه را دارند، و افرادی که به داستان‌های خانوادگی با محوریت روابط و کشمکش‌های درونی علاقه‌مندند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب آلیس آدامز

«دست‌های زیبایی داشت که نرم، ظریف و خوش‌فرم بودند. یکی از دوست‌های بی‌احساسِ دختر دربارهٔ آن‌ها گفته بود: «بهترین چیزی است که دارد!» منظورش این بود که در لیست داشته‌های آلیس، دست‌هایش بالاتر از شعور و شخصیتِ او قرار می‌گرفتند. با وجود این، بقیهٔ چیزها به اندازهٔ کافی خوب بودند. همیشه به عنوانِ «دختری زیبا و شایسته» از او یاد می‌شد... تحسین ملایمی که بیش‌تر روی زیبایی تاکید داشت تا چیزی دیگر، و ناگفته نماند که شایستگی‌اش هم در همین حد بود. حتا در استراحت‌کردن هم سزاوارش بود، البته استراحت‌کردن عادتش بود، او را به ندرت جایی به‌جز خانه می‌شد دید. در ظاهر زندگی‌یی پر از ژست و نمایش داشت، حرفِ دختر نامهربان باعث شد دست‌هایش بیش‌تر در ذهن‌ها بماند؛ اما تمام حرکاتش نیز با ژست دست‌هایش همراه بود، مثلا حرکات شانه‌هایش، حتا حرکاتِ پاهایش زمانی که کسی او را صدا می‌زد، و همین‌طور هنگامِ خوش‌زبانی‌کردن. سرزندگی‌بیش‌از حد تنها زینت‌آن چهره بود، طوری‌که خوش‌مشربی‌اش را به بالاترین حد رسانده بود؛ و این از بختِ بدِ مردِ جوانِ بی‌استعدادِ تازه‌واردی بود که با سخاوت تمام سعی بر تحت‌تاثیر قراردادن او داشت. مرد جوان می‌گفت: «طوری‌که او چشم‌های فندقی‌اش را به کار می‌برد، درخشش شگفت‌انگیز حالت چهره‌اش به او ویژگی معنوی قدرتمندی می‌دهد.» تفسیر واقعی او از کلمهٔ معنوی، «معنایی» بود؛ اما شیوهٔ بیان او نبود که باعث فورانِ خندهٔ دوستان دختر آلیس می‌شد؛ آن‌ها ایراد را بیش‌تر در آلیس می‌دیدند تا مرد جوان.»