کتاب محبت و آگوستین قدیس
معرفی کتاب محبت و آگوستین قدیس
کتاب الکترونیکی «محبت و آگوستین قدیس» نوشتهٔ هانا آرنت با ترجمهٔ فرهنگ رجایی در بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده است. این کتاب را میتوانید از طاقچه دریافت کنید. این کتاب برگردان رسالهای بازبینیشده توسط خود آرنت است که وی بهعنوان «مفهوم عشق از نظر آگوستین؛ کوششی برای یک تفسیر فلسفی» زیر نظر کارل یاسپرس نوشت و در ۱۹۲۸ با موفقیت از آن دفاع کرد. یاسپرس برای رساله آرنت نمره ۲۱ (با تحسین) را ثبت کرد که در نظام نمرهگذاری آلمان «کمتر از عالی» است. هانا آرنت فیلسوف و اندیشمند برجستهٔ آلمانی در کتاب محبت و آگوستین قدیس، به توضیح و تفسیر معنا و مصداق فلسفی «محبت» از نوشتهها و خطابههای آگوستین میپردازد و بیان میکند که محبت چطور باید با دانش و تعقل همراه شود.
درباره کتاب محبت و آگوستین قدیس
کتاب محبت و آگوستین قدیس از جهاتی بسیار بالاتر از یک رساله دکتری است. این اثر بازتابی است از استقلال فکری و ذهن خلاق آرنت و نشاندهندهٔ این است که آرنت نه فقط از استاد راهنما و الگوی فکری خود کارل یاسپرس مستقل است بلکه از برخی جهات اندیشههایش از دیگر استادش، مارتین هایدگر نیز متمایز است.
اثر حاضر سه جنبه مهم فکری را با پیچیدگی خاص نشان میدهد. از یکسو، یکی از دو مقوله کلیدی در اندیشه آگوستین یعنی «محبت» بهویژه معنا و مصداق فلسفی آن را از نوشتههای خطابهای و موعظهای آگوستین بیرون کشیده و توضیح میدهد که چگونه محبت باید با دانش و خردورزی همراه و همزاد باشد. مقوله دیگر «زایش» یا تولد دوباره است که رد پای آن در این اثر وجود دارد، اما آرنت بعدتر در کتاب وضع بشر بیشتر به آن میپردازد.
از سوی دیگر، این کتاب سرنخهای برجستهای از چارچوب کلی بنای فکری آرنت را نشان می دهد که سه مفهوم اساسی زایش، محبت و نامیرندگی /جاودانگی پایههای آن است و وی جنبههای گوناگون هر یک را بعداً در دیگر آثارش، بهویژه دو اثر گرانسنگش، حیات ذهن و وضع بشر، تصویرسازی و تفصیل میکند و بالاخره، از سویی این اثر عرضه توضیح و تبیینی از مهمترین عامل و کمککننده به بازیگری انسان در روی زمین است، یعنی مقوله محبت.
این جمله از آگوستین، هر سه جنبه را خاطرنشان میکند: «کاریتاس میگوید: عشق به خداوند و عشق به همسایه؛ کاریتاس میگوید: عشق به دنیا و عشق به دوره حاضر».
نکوداشتهای کتاب محبت و آگوستین قدیس:
- یک مکاشفه
- قانعکننده و فوقالعاده
کتاب محبت و آگوستین قدیس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به تمام علاقهمندان فلسفه و علاقهمندان به آگوستین قدیس پیشنهاد میشود.
درباره هانا آرنت
او نظریهپردازی سیاسی بود که بسیاری از کتابها و مقالاتش تأثیری عمیق بر روی فلسفه سیاسی جهان گذاشت؛ از هانا آرنت (Hannah Arendt) به عنوان یکی از مهمترین اندیشمندان سیاسی قرن بیستم یاد میشود. بیشتر نوشتهها و سخنان او در مورد سیاست، ماهیت قدرت و شر در جهان هستی، دموکراسی، اقتدار و توتالیتاریسم است اما در اذهان عمومی به خاطر نظرات جنجالیاش پیرامون دادگاه آدولف آیشمن، افسر بلندپایه حزب نازی شهرت دارد.
هانا آرنت در سال 1906 در یک خانواده یهودی در منطقه هانوفر متولد شد با این حال خانواده او سیاسی و سکولار بودند و مادرش از هواداران سرسخت سوسیال دموکراتها بود. او پس از گذراندن تحصیلات متوسطه در برلین، در دانشگاه ماربورگ نزد مارتین هایدگر، فیلسوف برجسته آلمانی تحصیل کرد و مدتی نیز با او رابطهای عاطفی داشت.
او در سال 1929 ازدواج کرد اما با شروع جنگ جهانی و قدرتگیری آلمان نازی، زندگی آرنت نیز مانند دیگر یهودیان با مشکلات مختلفی روبهرو شد. حتی در سال 1933 با روی کار آمدن هیتلر به جرم انجام تحقیقات غیرقانونی در مورد یهودستیزی در آلمان نازی دستگیر و مدت کوتاهی در زندان گشتاپو زندانی شد. اما پس از آزادی به چکسلواکی و سوئیس فرار کرد.
آرنت در سال 1940 بار دیگر ازدواج کرد و با حمله آلمان به فرانسه بار دیگر دستگیر شد اما توانست فرار کند و برای همیشه به ایالات متحده برود. او از آن پس به عنوان نویسنده و ویراستار مشغول به فعالیت شد و با انتشار کتاب ریشههای توتالیتاریسم در سال 1951 خود را به عنوان یک متفکر جدی معرفی کرد و پس از آن بود که دیگر کتابهایش همچون «وضع بشر، بحرانهای جمهوریت و آیشمن در اورشلیم گزارشی در باب ابتذال شر» را نوشت.
سرانجام این متفکر برجسته آلمانی در سال 1975 بر اثر حمله قلبی درگذشت و آخرین کتاب خود را نیمهکاره گذاشت.
هانا آرنت (۱۹۰۶ـ ۱۹۷۵) نظریهپرداز امریکاییِ آلمانیتبار است که به بیان خودش در یک خانوادۀ «دموکرات» زاده شد و از کودکی مایل بود فلسفه بخواند؛ زیرا انسانورزی و انسانشدن را در تفکر و به تعبیر او در «گفتوگوی صامت انسان با خویشتن خویش» میدانست. در دانشگاه فلسفه، با دو رشتۀ فرعی «علم کلام» و «زبان یونانی» درس گرفت. ابتدا دانشجوی مارتین هایدگر (۱۸۸۹ ـ۱۹۷۶) شد، که به رابطۀ فکریِ عمرانه با وی، هرچند رقیبانه تبدیل شد. برای تحصیلات عالی خود در سال ۱۹۲۶ به دانشگاه هایدلبرگ رفت و رسالۀ دکتریاش را بر مفهوم محبت، حُب، دوستی، علاقه یا عشق در اندیشۀ آگوستین قدیس (۳۵۴ ـ۴۳۰) متمرکز کرد که با عنوان «مفهوم عشق در اندیشۀ آگوستین قدیس: کوششی در یک تفسیر فلسفی»، زیر نظر و در همسخنی با کارل یاسپرس (۱۸۸۳ـ ۱۹۶۹) در سال ۱۹۲۸به پایان رساند. یاسپرس نه فقط استاد وی که به مشوق و همدل عمرانه، بلکه بالاتر، به دوست خانوادگی نزدیک و پدری تبدیل شد، که آرنت در کودکی از دست داده بود.
بخشی از کتاب محبت و آگوستین قدیس
آگوستین مینویسد: «عشق درواقع چیزی جز هوس به چیزی بهطور فینفسه نیست» و بالاتر از آن خاطر نشان میکند که «عشق نوعی هوسکردن است». هر هوسی (اَپِتیتوس) به یک موضوع معین متصل است و این موضوع را از آن خود میکند تا اشتیاق را تحقق بخشد، و اینگونه هدفی برای آن عرضه کند. اشتیاق قطعاً توسط چیزی مشخص که بهدنبال آن است عینیت پیدا میکند، درست همانطور که حرکت با هدفی که بهسوی آن حرکت میکند، تعیین میشود. زیرا آنطور که آگوستین مینویسد، عشق «نوعی حرکت است و همۀ حرکتها بهسوی چیزی میروند». آنچه حرکت هوس را مشخص میکند همیشه از قبل وجود داشته است. اشتیاق ما بهسوی اهدافی است که در دنیا میشناسیم؛ چیز تازهای کشف نمیکند. چیزی که ما میشناسیم اشتیاق «خوب» (بونُم) است، در غیر این صورت، ما بهطور فینفسه بهدنبال آنها نخواهیم بود. تمام چیزهای خوب که ما با اشتیاق خود در پی آنها هستیم، مقولات مستقلی هستند و با مقولات دیگر بیارتباطند. هریک از آنها چیزی جز خوبی منفرد خود را به نمایش نمیگذارند. ویژگی متمایز این خوبی که ما مشتاق آنیم چیزی است که فاقد آن هستیم. وقتی ما آن مقوله را صاحب شدیم، اشتیاق ما پایان میگیرد، مگر اینکه حس کنیم ممکن است آن را از دست بدهیم. در چنین شرایطی هوس داشتن (اَپِتیتوس هَبندی) به ترس ازدستدادن (مِتیوس اَمیتندی) تبدیل میشود. اشتیاق بهعنوان پیگیری یک خوبی خاص و نه چیزهای تصادفی، مجموعهای از «هدفگیری» و «ارجاع به گذشته» است. ارجاع به گذشتۀ شخصی است که خوبی را از شر تشخیص میدهد و در پی شادبودن (بیتوم اِسه وِله) است؛ مفهوم ما از شادی ما را به تصمیم ما دربارۀ خوب اعلام کردن چیزی که به مقولۀ اشتیاق ما تبدیل میشود، هدایت میکند. هوس یا عشق یک امکان بشری برای رسیدن به مالکیت چیزی است که شخص را شاد میکند، داشتن چیزی که به بالاترین وجه از آن وی است.
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
نظرات کاربران
کتابی عالی مثل سایر آثار درخشان هانا آرنت... فارغ از تعصبات ملی و مذهبی، اندیشه های هانا آرنت فراتر از اینها بود، اندیشه هایی که دغدغه انسانیت داشتند...
این چه شکل ترجمه هست واقعا؟ با ترنسلیت گوگل ترجمه شده؟ یا ویراستار هیچی از جمله بندی نمی دونه یا مترجم گرامی با گوگل کتاب رو ترجمه کرده
عشق هوس به چیزی که فی النفسه نیست,یک جور خوبی و مقوله ای مستقل و بی ارتباط با مقولات دیگر انگار با یک تعریف سلبی از عشق مواجه ایم, با تاکید بر انقطاع انگار نهایتا چیزی که دست ما را میگیرد