کتاب لیبرالیسم محافظه کار
معرفی کتاب لیبرالیسم محافظه کار
کتاب لیبرالیسم محافظه کار نوشتهٔ مرتضی مردیها است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی گزیده نوشتههای مهم متفکران امروز آنگلوساکسون.
درباره کتاب لیبرالیسم محافظه کار
مرتضی مردیها کتاب لیبرالیسم محافظه کار را در ۲۰ فصل نگاشته است. مرتضی مردیها در این اثر نوشتههای مهم متفکران امروز آنگلوساکسون را جستوجو، مطالعه، انتخاب، ترجمه، تدوین و ویرایش کرده است. از جمله متفکرانی که در این اثر معرفی شدهاند و آرای آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفته میتوان «پل جانسون»، «کریستینا هاف سامرز»، «توماس اسکنلون»، «جیمز ویلسون»، «جورج ویل»، «ریچارد پوسنر»، «الن بلوم»، «بوث فالر»، «درِک باک» و «هری لوئیس» را نام برد. مرتضی مردیها بر این عقیده است که آرای متفکرانی که در کتاب حاضر بررسی شدهاند، مورد توجه متخصصان و منتقدان هستند و گرایش سیاسی و فکری آنها از مدهای رایج روشنفکری نیست. تمامی این متفکران از حوزهٔ فکری و فرهنگی آنگلوساکسون (امریکا، کانادا، انگلستان و استرالیا) هستند.
خواندن کتاب لیبرالیسم محافظه کار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزههای جامعهشناسی و علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
درباره مرتضی مردیها
سید مرتضی مردیها متولد ۱۲ مرداد ۱۳۳۹، فیلسوف تحلیلی، نویسنده، روزنامهنگار و مترجم ایرانی است. او دانشیار گروه فلسفهٔ دانشگاه «علامه طباطبایی» بود و سپس به عنوان دانشیار گروه ارتباطات این دانشگاه فعالیت کرد. مردیها به خاطر فعالیتش در زمینهٔ معرفی فیلسوفان لیبرال شناخته شده است. مرتضی مردیها از پیروان مکتب فلسفهٔ تحلیلی بوده و بر این عقیده است که فلسفه باید به سمت تجربهگرایی پیش رود. او همچنین بیان کرده است که تا زمانی که فلسفههای آرمانی و آسمانی بر فضای فکری ایران حکمرانی میکند، زندگی و زیست آدمیان هم در توهمات و رؤیاها سپری میشود. او کتابهای «لیبرالیسم محافظهکار» و «در دفاع از سیاست» را تألیف کرده و ترجمهٔ آثاری همچون «کاوش در مبانی اخلاق»، «چرا روشنفکران لیبرالیسم را دوست ندارند؟»، «فایده گرایی» و «بسته شدن ذهن آمریکایی» را بر عهده داشته است.
بخشی از کتاب لیبرالیسم محافظه کار
«اسکنلون یک فیلسوف الگووار است و هر چند از منظر اخلاق عملی دغدغهٔ جدی مسائل اجتماعی را دارد و در برخی مراکز فعالیت بشردوستانه هم فعال است، حضور روشنفکرانه در رسانهها از او بسیار کم دیده میشود. غالباً موجز و فنی مینویسد، و بیشتر مقالهنویس مجلات پژوهشی است تا کتابنویس. فهرست مقالاتش، که بسیاری از آنها در سمینارهای فلسفی ارائه شده، بسیار بلندتر از فهرست کتابهای اوست. با وجود این به سبب نحوهٔ استدلالهایش که متکی بر تحلیل عقلانی و عقل سلیم است فهم نوشتههای او خیلی دشوار نیست. به جز مصاحبهای که سایتی فارسیزبان با او انجام داده، چیزی از این استاد قدیمی دانشگاه هاروارد به فارسی ندیدهام، معهذا اعتبار آکادمیک او در حدی است که از نگاه بسیاری از صاحبنظران او یکی از دو سه نفر بزرگترین فیلسوفان اخلاق امریکای حال حاضر و یکی از صاحبنظران مهم فلسفهٔ سیاسی امروز دانسته شده است.
مشهورترین کتاب او آنچه ما به یکدیگر بدهکاریم است. کتاب با این پرسش آغاز میشود که ما چگونه دربارهٔ خوب و بد یک کردار قضاوت میکنیم؛ و اگر کاری بد است چه دلیلی برای انجام ندادن آن در دست ما است؟ چرا باید چنین دلیلی را بر سایر دغدغهها و ارزش اخلاقی را بر سایر ارزشها اولویت داد؟ پاسخ اسکنلون از منظر یک قراردادگرا (و نه فایدهگرا یا وظیفهگرای کانتی) این است که اندیشیدن به خوب و بد عبارت است از اندیشیدن دربارهٔ اینکه چه کارهایی برای دیگران قابلیت توجیه دارد و آنها نمیتوانند به شکل معقولی آن را رد کنند. نویسنده بر این پای میفشارد که قوّت استدلال اخلاقی بسته به همین خصوصیت پذیرش عقلانی و توجیهشدهٔ آن نزد دیگران است. هر چقدر یک ارزش اخلاقی، از خلال بحثها و نقدها، از اتفاق نظر بیشتری از این حیث که ما چه چیزی به دیگران بدهکاریم برخوردار باشد بدیهیتر و الزامآورتر تلقی میشود. قراردادگرایی نویسنده در این کتاب باعث میشود او از مفاهیمی چون دلیل، ارزش و آسایش و بهروزی فردی تعریفهای فراگیرتر و موَسّعتری از آنچه معمولاً از این تعابیر در روال متداول مباحث مربوطه موجود است ارائه کند. او استدلال میکند که از میل داشتن به چیزی دلیل اخلاقی برای خوبی و روایی آن فراهم نمیشود؛ اینکه اوضاع و احوال یا همان طبیعت امور چگونه باشد نخست مبنای تعیین ارزش نیست؛ و شادکامی و آسایش برای کسی که فرض بر این است که تصمیم عقلانی میگیرد آن قدرها که معمولاً فرض بر آن نهاده میشود عامل بااهمیتی نیست. اسکنلون در مورد ارزشهای اخلاقی و غیر اخلاقی یک نگاه پلورالیستیک دارد، یعنی معتقد است نمیتوان تمامی ارزشها را با یک معیار استیفا کرد. برخی خوبها ممکن است به دلیلی خوب باشند غیر از دلیلی که برای برخی خوبهای دیگر وجود دارد. اسکنلون معتقد است این کثرتگرایی ارزشی بخش عمدهای از نگرانی نسبیگرایان در مورد انعطافپذیری ارزشی و اخلاقی را تأمین میکند بدون اینکه همچون بسیاری از آنان نهایتاً به این وادی درغلتد که بد و خوبی در کار نیست و هر کسی در شرایطی ممکن است چیزی را خوب بپندارد یا نپندارد.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۷۰ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۷۰ صفحه