دانلود و خرید کتاب پیاده روی با نیچه جان کاگ ترجمه امیر فخرایی
تصویر جلد کتاب پیاده روی با نیچه

کتاب پیاده روی با نیچه

نویسنده:جان کاگ
ویراستار:مهدی خطیبی
امتیاز:
۳.۱از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پیاده روی با نیچه

کتاب پیاده‌ روی با نیچه در مسیر خودیابی اثری از جان کاگ است که با ترجمه امیر فخرایی منتشر شده است. این کتاب، ماجرای خیالی دو سفر فلسفی است که هر دو برای یافتن خودیابی  خودشناسی انجام می‌شود.

درباره کتاب پیاده‌ روی با نیچه

جان کاگ در کتاب پیاده روی با نیچه داستان دو سفر فلسفی را نوشته است. سفرهای یک جوان درونگرای نوزده ساله و سفر بعدی که همان جوان درونگرا، که حالا همسر و پدر شده است، انجام می‌دهد. او تصمیم گرفته است تا برای شناختن خودش، به قله های سوئیس و بالاتر از سیلز ماریا برود؛ همانجایی که نیچه در آن اثر برجسته‌اش، چنین گفت زرتشت را نوشت. هر دو سفر را مردی انجام می‌دهد که در جستجوی خرد در هسته فلسفه نیچه است. اما هر بار سفرش، معنی متفاوتی به خود می‌گیرد و تفسیرهای عمیق و جدیدی از وضعیت انسان‌ها می‌گوید.

پیاده روی با نیچه نه تنها از ایده‌آل‌ها صحبت می‌کند، بلکه از زندگی ما به عنوان انسانی قرن بیستمی حرف می‌زند. جان گاک با بیانی شجاعانه از تعادل عقل و جنون می‌گوید و مخاطبانش را ترغیب می‌کند تا خودشان را بشناسند و خودشان باشند. 

کتاب پیاده‌ روی با نیچه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

همه علاقه‌مندان به مطالعات فلسفی و همچنین دوست‌داران کتاب‌های خودشناسی را به خواندن کتاب پیاده روی با نیچه دعوت می‌کنیم.

بخشی از کتاب پیاده‌ روی با نیچه

پس از آن شب دیگر ترس از وجودم رفته بود و مشتاق اعماق و ارتفاعات بودم. یک هفته بعد به جای سی‌ویک مایل، مسیر پنجاه‌مایلی از اشپلوگن تا سیلس‌ماریا را طی کردم و در نیچه‌هاوس، محل زندگی نیچه در تابستان دهه ۱۸۸۰، ساکن شدم. نیچه‌هاوس در دلِ استطاله‌های صنوبری کهن ایستاده در دامنه کوه بنا شده است. در چنین گفت زرتشت، نیچه داستان مردی گوشه‌گیر و کوه‌نشین را روایت می‌کند. «زرتشت پس از سی‌سالگی خانه و رودخانه مجاورش را ترک گفت و به ارتفاعات گریخت.» در زمان به قلم بردن این عبارت‌ها، نیچه خودش هم به خطر انزوای مطلق فکر کرده و تقریباً تسلیم آن شده بود. درست است که زرتشت انسانی منزوی و گوشه‌گیر است، اما او نیز در کنج ذهنش مخفیانه چیزی جز هم‌نشینی با دیگران نمی‌خواهد. در جریان کتاب، او میان تنهایی غارهای مرتفع و زندگی منظم شهرهای دامنه‌ای در حرکت است. نکته این داستان نه در فرار دائمی، بلکه در تجدید ذات خویش بر قله به‌منظور تجربه زندگی حقیقی میان هم‌نشینان شهرهای پایین است. به عمل رساندن این سخن اصلاً امر آسانی نیست، زیرا برای دستیابی به آن باید قدرت حفظ استقلال شخصی در میان جامعه را کسب کرد و بدون جذب توده شدن، به ارتباط با دیگران پرداخت.

امروزه اولین طبقه نیچه‌هاوس تبدیل به موزه شده است و مجموعه‌ای از هنر معاصر و آثار نیچه‌ای را در معرض عموم می‌گذارد: ماسکی از قالب صورت او هنگام مرگ، تصویرها و نامه‌هایی که در آنجا نوشت. بالای موزه سه اتاق‌خواب قرار دارد که معمولاً محققان و هنرمندانی که برای ایجاد انگیزه به سیلس‌ماریا می‌روند، آن را اجاره می‌کنند. کارگاه پژوهشی کوچکی درباره نیچه و نقاشی‌های گرهارد ریشتر به پایان رسیده بود و شرکت‌کنندگان خانه را ترک کرده بودند. به همین دلیل موفق شدم اتاق مورد پسندم را انتخاب کنم. مسلماً اتاق انتخابی من، نزدیک‌ترین به اتاق‌خواب نیچه بود که زمین چوبی‌اش را یک تخت، میز و چراغ مطالعه‌ای تک‌وتنها پر کرده بود. پس از غروب آفتاب، تمام خانه به‌استثنای همان چراغ در تاریکی فرورفت. اوایل عصر را در راهروهای نیچه‌هاوس گذراندم و توجهم را معطوف آثار به‌جامانده از ریشتر کردم: سوسوی نور روی تصاویر جمجمه‌های آغشته به رنگ. «در مسیر مقصود بزرگ و ناممکن، برتر از اضمحلال نمی‌شناسم.» کلمه‌به‌کلمه این عبارت از نقاشی‌های ریشتر می‌بارید، زیرا او هم به تبعیت از نیچه سیلس‌ماریا را خانهٔ جدید خود قرار داد و همین آثار ثمره سفرش بود.

سی‌ویک روز کش آمد، فشرده و از روبه‌روی چشمانم ناپدید شد. از غذا خوردن و خوابیدن دست کشیدم. موهایم بلند شده بود و دیگر شلوار به پاهایم زار می‌زد. در تماسی که با مادرم داشتم متوجه شد که کمی ناخوش به‌نظر می‌رسم؛ کلمه‌ای که در آموزه‌های جان کلوین مترادف با کاملاً دیوانه است. البته تا حدی هم حق با او بود، زیرا چنین اثراتی از زندگی با نیچه چندان بعید نیست. وقتی بدن خود را گرسنگی داده باشید یا بیش از توان خود از آن کار بکشید، غدد آدرنال برای جلوگیری از سرانجامی چنین تلخ، برای آخرین‌بار قدرتی فراطبیعی به انسان می‌بخشد. در آخرین هفتهٔ حضورم در سیلس‌ماریا، بیش از هر زمان دیگری به درک این عبارت نیچه رسیدم که «من انسان نیستم، من دینامیت هستم!» دیگر عصرها نمی‌خوابیدم و بدون احساس گرسنگی به‌سمت میز مطالعه و زرتشت برمی‌گشتم. با مشاهدهٔ نخستین باریکهٔ نور صبحگاهی، پا در مسیر پشت خانهٔ نیچه می‌گذاشتم و سعی می‌کردم وجود او را در خود متبلور کنم.

Ali Aalirezaei
۱۴۰۰/۰۶/۱۴

چند ترجمه ازش دیدم. نسخه کوله‌پشتی بهتر بود.

کاربر ۴۱۰۵۰۷۵
۱۴۰۰/۱۲/۰۶

این کتاب بهترین کتاب هست برای خودارزیابی و زندگی کردن انسان درحال را بیشتر از مخاطب میخواد

کاربر 8519890
۱۴۰۳/۰۷/۱۶

بسیار پیچیده است ولی میشه ازش نکات مفیدی برداشت کزد.

Arash Kalateh
۱۴۰۰/۰۸/۰۱

کالایی کردن اندیشه ها برای فروش در جهان سرمایه

اگر راهی برای فرار از درد و مرگ نیست، شاید بهتر است که این دو را مشتاقانه در آغوش گرفت.
mahdi
بیشتر مردم، عوام، هیچ‌گاه طعم تنهایی را نچشیده‌اند. آنها پدر و مادر خود را ترک می‌کنند تا به‌سوی همسر خود بخزند و به صمیمیت و افساری جدید تن دهند. هرگز تنها نیستند و با خود ارتباط برقرار نمی‌کنند.
nepeta
ژرف‌ترین تمایلات ما به زیبایی و محبت معمولاً از فقر، ناراحتی و درد ریشه می‌گیرند.
Monil Hp_pars
برای خود اهدافی والا و شرافتمندانه تعیین و در دستیابی به آن خود را فدا کنید! در مسیر مقصود بزرگ و ناممکن، برتر از اضمحلال نمی‌شناسم. تا انتها دست از حرکت نکشید. فریدریش نیچه، دست‌نوشته‌ها، ۱۸۷۳
Mohammad Ali Zareian
بیشتر مردم، عوام، هیچ‌گاه طعم تنهایی را نچشیده‌اند. آنها پدر و مادر خود را ترک می‌کنند تا به‌سوی همسر خود بخزند و به صمیمیت و افساری جدید تن دهند. هرگز تنها نیستند و با خود ارتباط برقرار نمی‌کنند. هرمان هسه، بازگشت زرتشت، ۱۹۱۹
Mohammad Ali Zareian
«در این جهان برای هر فرد راهی واحد وجود دارد که کسی جز او نمی‌تواند در آن پا بگذارد. مقصد این راه کجاست؟ نپرس و در عوض در آن قدم بگذار.»
Yas
پاسخ آنها به درد، در نظر گرفتن آن به‌منزلهٔ بخشی از زندگی بود.
Monil Hp_pars
قدم زدن یکی از آرامش‌بخش‌ترین فعالیت‌های انسانی است. می‌توان آن را راهی برای ایجاد تعادل در محیط و البته جایگاهمان در این جهان دانست. پیاده‌روی مثالی زنده از اهمیت تکرار است؛ اینکه با قرار دادن یک پا در جلوی دیگری می‌توان به پیشرفتی پرمعنا رسید. بی‌دلیل نیست که خانواده‌ها نخسین قدم‌های فرزندانشان را جشن می‌گیرند و آن را اولین و شاید بزرگ‌ترین نشانهٔ استقلال شخصی می‌دانند.
artemis
هدف از زندگی تسلط یافتن نیست. باید کمی آن را راحت گرفت.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
شیرجه به اعماق فردگرایی، شک‌گرایی، ایدئال‌گرایی و سنت‌شکنی نیچه مترادف است با رویارویی با بیماری‌های روانی و فرار سریع از آرامش همراهان همیشگی، و این از نتایجی است که خواننده پس از مطالعهٔ زرتشت به آنها می‌رسد.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
یچه به خواننده می‌گوید: «به تاریخ نیاز داریم، زیرا گذشته به صدها روش در ما جریان دارد. درحقیقت ما جز تجربه‌ای از آن لحظه‌ها در جریانی روبه‌جلو نیستیم.»
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
آدورنو توضیح می‌دهد که «انسان با تقلید از دیگر انسان‌ها، انسان می‌شود.»
صروچ
نمادی مناسب برای دوگانگی زرتشت در سفرهایش به بالا و پایین میان کوه‌های اگزیستانسیالیسم.
sobhan
برای تجربهٔ واقعی زندگی، باید نخست سختی کشید. این نوعی فرار یا عقب‌نشینی از زندگی نیست و برعکس، هدفی والا را دنبال می‌کند: درخشندگی، مانند زرتشت که «همچون آفتاب صبحگاهی از میان کوه‌های تیره‌وتار راهش را به بیرون باز می‌کند.»
artemis
چه راحت می‌توان در دره‌ها باقی ماند و به متوسط‌ترین شرایط راضی شد، و به‌راستی که توجه به زندگی خود چقدر دشوار است
artemis
«از غم عمیق پنهان در پس خوشحالی‌ام آگاهم.»
Mohadese
خودیابی دربارهٔ یافتن خودی نیست که فکرش را می‌کنیم. نباید خود را از باقی جهان جدا بدانیم. حتی نمی‌توانیم همیشه خود واقعی باشیم. وجود ما در انتظار کشف شدن بی‌کار ننشسته است. هویت حقیقی در فرایندی پویا و روبه‌جلو قرار دارد، چیزی شبیه فعل وِردِن در آلمانی به معنای شدن. ذات پایدار انسانی در تغییر نهفته است و نباید تغییر را با نقل مکان اشتباه بگیریم.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
وقتی زندگی تحت سلطهٔ قدرتمندان ارباب باشد، تکذیب نفس نوعی اختیار به برده اهدا می‌کند و به یگانه دارایی واقعی و شخصی او بدل می‌شود. حال این برده با یک انتخاب روبه‌روست: می‌تواند منفعلانه به دستورات ارباب خود تن بدهد یا اختیار خود را در فرایند خودانکاری بال‌وپر دهد
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
نوارزیابی ارزش‌ها یکی از بزرگ‌ترین میراث نیچه برای تاریخ فلسفه است. او به جای پذیرفتن اصول اخلاقی جامعه نظیر فروتنی، ترحم و فداکاری به‌منزلهٔ اقدام صحیح، به طرح پرسشی ویرانگر پرداخت: منشأ اصلی این ارزش‌ها کجاست؟ پس‌زمینهٔ آنها چیست؟ تاریخچهٔ فراموش‌شده‌شان چطور؟ اشاره به سرمنشأ داشتن اصول اخلاقی و مطلق نبودنشان اظهارنظری بحث‌برانگیز است؛ زیرا امکان ارائهٔ تعریف متفاوتی از زندگی اخلاقی، و مشروط بودن اصول اخلاقی و اجتماعی از نتایج این طرز فکر است.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
بازل نقطهٔ تغییری در زندگی نیچه بود: حد واسط برههٔ آغازین تحت عنوان محقق و برههٔ دور از انتظار در مقام فیلسوف و شاعر اروپا. در ۱۸۶۹ تبدیل به جوان‌ترین عضو هیئت علمی دانشگاه بازل شد. در سال‌های آینده نخستین کتابش، زایش تراژدی، را نوشت و در آن بیان کرد که جذابیت تراژدی در توانایی ایجاد هماهنگی میان دو نیاز متفاوت انسانی نهفته است: نیاز به نظم و نیاز عجیب اما غیرقابل‌انکار به هرج‌ومرج.
☆Nostalgia☆

حجم

۲۳۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۲۳۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۳۱,۵۰۰
۳۰%
تومان