دانلود و خرید کتاب تصرف عدوانی لنا آندرشون ترجمه سعید مقدم
تصویر جلد کتاب تصرف عدوانی

کتاب تصرف عدوانی

نویسنده:لنا آندرشون
ویراستار:ناصر زراعتی
انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:
۳.۸از ۷۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تصرف عدوانی

کتاب تصرف عدوانی نوشتهٔ لنا اندرشون رمانی دربارهٔ عشق است که با ترجمهٔ سعید مقدم در انتشارات مرکز منتشر شده است.

درباره کتاب تصرف عدوانی

کتاب تصرف عدوانی داستان زنی به اسم استر است. «استر نیلسون» شاعر و مقاله‌نویس است و تا ۳۱سالگی‌اش ۸ رسالهٔ کوتاه منتشر کرده است. او زنی آرام است و نیمی از عمرش را بی‌دغدغه کنار مردی گذرانده که نیازهای جسمی و روحی همدیگر را رفع می‌کنند. همه چیز در زندگی استر عادی است تا اینکه یک روز یک تماس تلفنی همه چیز را تغییر می‌دهد. مردی که تلفن کرده است از استر می‌پرسد آیا استر مایل است در آخرِ هفتهٔ پایانی ماه اکتبر، دربارهٔ هنرمندِ نامدار «هوگو رَسک» سخنرانی کند؟

استر می‌پذیرد و یک سخنرانی آماده می‌کند اما این اوضاع خوب پیش نمی‌رود. کم‌کم میل و علاقه‌ٔ استر به هوگو که تابه‌حال از نزدیک او را ندیده آن‌قدر شدید می‌شود که برایش دلتنگ می‌شود و این احساس بعد از سخنرانی هم ادامه پیدا می‌کند و این آغاز ماجرایی عاشقانه است.

کتاب تصرف عدوانی رمانی عاشقانه است که ماجرای عشق و خیانت را به تصویر می‌کشد. 

خواندن تصرف عدوانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های عاشقانه - فلسفی پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره لنا اندرشون

لنا اندرشون متولد ۱۸ آپریل ۱۹۷۰ در استکهلم سوئد است. او نویسنده و روزنامه‌نگار است و برای کتاب «تصرف عدوانی» در سال ۲۰۱۳ برندهٔ جایزهٔ آگوست شده است.

بخشی از کتاب تصرف عدوانی

«تماسِ تلفنی در اوایلِ ماهِ ژوئن بود. مردی که تلفن کرده بود پرسید آیا استر مایل است در آخرِ هفتهٔ پایانی ماهِ اُکتبر، دربارهٔ هنرمندِ نامدار هوگو رَسک سخنرانی کند؟

رسک تصاویرِ متحرک و متن را در ترکیب‌هایی به‌کار می‌بُرد که هم باشکوه می‌نمودند و هم ویژه و یگانه. افزون بر آن، در دورانِ سطحی‌گری معاصر، او را به‌سَبَبِ شورمندی اخلاقی‌اش می‌ستودند. دوستدارانش می‌گفتند دیگرهنرمندان پیوسته درمورد خود صحبت می‌کنند، امّا او از مسئولیت و همبستگی سخن می‌گوید.

سخنرانی باید نیم ساعت می‌بود و پاداشِ معمول به او پرداخت می‌شد.

وقتی تلفن زنگ زد، استر در میدانِ سنت اِریک بود. اواخرِ بعدازظهر بود. آفتاب با شدّت می‌تابید و چشمانش را می‌آزُرد.

وقتی رسید خانه، برای شریکِ زندگی‌اش ـ پَر ـ با افتخار تعریف کرد که چه کاری به‌عهدهٔ او گذاشته‌اند. هوگو رسک هنرمندی بود که آن دو، با توجه و احترام، به او می‌نگریستند.

تابستان و پاره‌ای از پاییز گذشت. زندگی استر نیلسون به رَوالِ معمول می‌گذشت.

چند هفته پیش از زمانِ سخنرانی‌اش، شروع کرد به خواندنِ دقیقِ متن‌های مربوط به آثارِ هوگو رسک و نیز مطالعهٔ آن‌چه خودِ او نوشته بود. گفته‌ای که بارها از او نقل می‌کردند این بود:

«کسی‌که جامعه و آسیب‌پذیری انسان را در این هستی بی‌رحم در هنرش نادیده می‌انگارد، شایسته نیست خود را هنرمند بنامد.»

سخنرانی استر در محلِ تعیین‌شده، روزِ شنبه انجام شد.

یک‌شنبهٔ هفتهٔ پیش از آن، نشست و شروع کرد به نوشتن. می‌دانست برای آن‌که از اندیشه‌های رایج و زبانِ جمعی و عبارت‌های کلیشه‌ای آن فراتر رَوَد، باید زمانِ کافی داشته باشد.

استر نیلسون در نظر داشت سخنرانی عالی‌ای ایراد کند. می‌خواست هوگو رسک را از شنیدنِ آن شگفت‌زده کند. هنرمندان، به‌ویژه مردانِ روشنگر مانند او، مستعدند جذبِ نیروی کهربایی اندیشه‌پروری و توان شهوانی آن شوند.

هرچه بیش‌تر می‌نوشت، با موضوعِ سخنرانی خود احساسِ وابستگی بیش‌تری می‌کرد. یک‌شنبه، به هوگو رسک احساسِ احترام داشت. سه‌شنبه تا پنج‌شنبه، این احساس به اشتیاقِ ملال‌انگیزی بَدَل شد و جمعه، احساسِ دلتنگی سنگینی بر او چیره شد. برایش روشن شد آدمی می‌تواند حتی دلتنگِ کسی شود که او را فقط در خیالِ خود دیده است.»

parastoo
۱۴۰۱/۰۶/۱۷

چقدر تا حالا با خودمون گفتیم زندگی ما، روایت ما، حال ما باید کتاب می‌شد؟ چرا کسی کتاب ما رو نمی‌نویسه؟ تصرف عدوانی از نویسنده‌ی سوئدی یکی از همین کتاب‌هاست که یکی تو دنیا آرزو کرده کاش می‌نوشتنش. در کنار کتابی

- بیشتر
nahid jahazi
۱۴۰۱/۰۶/۲۹

این کتاب شرح عشقی نافرجام هست .عشقی که بیشتر ذهنی یه تا عینی و واقعی.اما در دنیای زنان چنین اتفاقاتی کم نیست.نثر کتاب جذاب و پرکشش هست هر چند ماجرا ها به تفصیل شرح داده می شوند و البته بیشتر

- بیشتر
Sol mi
۱۴۰۱/۰۸/۱۴

به نظرم این کتاب رو همه‌ی خانم‌ها باید بخونن. و خودم افسوس می‌خورم که چرا زودتر از این‌ها نخونده بودمش. داستان پر کشش و ترجمه‌ی روان و عالی. این داستان در مورد برداشت‌های یک زن عاشق است از رفتار و گفتار معشوقش،

- بیشتر
mary.sa
۱۴۰۱/۱۰/۲۱

یک عزیز دل بسیار دوست داشتنی که الان در حبس هست این کتاب رو به ما معرفی کرد ای کاش در بی‌نهایت قرار بدید که افراد بیشتری دسترسی داشته باشند💚

سیما زیارانی
۱۴۰۱/۱۰/۱۴

کتابا فقط واسه لذت‌بردن و سرگرمی‌ نیستند؛ باید خوند و در خیال تجربه کرد و درس گرفت، چون تجربه‌ در واقعیت’ بعضی ‌وقتا خیلی گرون تموم میشه. . . . خانوما بی‌مقدمه و درنگ’ این کتاب رو بخونید.

nushin
۱۴۰۲/۰۵/۲۸

✔️نثر کتاب بسیار ساده و روان هست و تفکرات شخصیت اصلی داستان "آستر" در رابطه با عشق به زیبایی با جزئیات بیان شده که نزدیک به باور های ذهنی و انتزاعی خانم ها در رابطه با عشق می باشد، حتی

- بیشتر
کاربر ۴۱۲۵۷۷۳
۱۴۰۲/۰۷/۱۵

خب برای باردوم خوندمش .خیلی کتاب پرمحتوایی بود فقط' غبطه میخورم ک چرا نمیتونم همه خانوم هارو مجاب به خوندش کنم.انقد داستان عمیق و دردناک نوشته شده البته با وجود خلاصه گویی ها ولی انقدر جذاب روایت شده ک هرلحظشو

- بیشتر
Mary gholami
۱۴۰۱/۰۹/۱۰

خواندنش توصیه میکنم خیلی خوب بود

دنیا
۱۴۰۲/۱۰/۲۲

واقعا دوست عزیزی که گفته بودند این کتاب انگار بخشی از زندگی بیشتر زنان جهان است و انگار هر کسی زمانی خواسته باشد آنرا بنویسد ولی بلاخره کسی در این میان این وظیفه را تقبل کرده است، درست گفته‌اند. در چنین

- بیشتر
Ra Ta
۱۴۰۲/۰۳/۲۶

عاشقانه هایی که فقط در خیال شکل میگیرند ...!!!

برایش روشن شد آدمی می‌تواند حتی دلتنگِ کسی شود که او را فقط در خیالِ خود دیده است.
سورینام
وقتی انگلِ امید را از حیوانِ میزبان جدا می‌کنند، میزبان یا می‌میرد، یا آزاد می‌شود.
محمد
عشقِ بی‌کلام و کلامِ بی‌عشق دوام نخواهد آوَرد.
Parinaz
عشق به کلمه نیاز دارد. مدّتی کوتاه می‌توان به حسِ بی‌کلام اعتماد کرد، امّا در درازمدّت، عشقِ بی‌کلام و کلامِ بی‌عشق دوام نخواهد آوَرد.
سعیدا
کسی‌که درموردِ چیزهای کوچک دروغ می‌گوید، به‌سرعت درموردِ همه‌چیز و همهٔ زندگی‌اش هم دروغ می‌گوید و مجبور می‌شود پشتِ پرده زندگی کند.
Tina
کسی‌که تَرک می‌کند، دردی ندارد. کسی‌که تَرک می‌کند، صحبت نمی‌کند، زیرا حرفی برای گفتن ندارد. کسی‌که تَرک می‌کند، آماده است. دردِ بزرگ این است. کسی‌که تَرکش می‌کنند، نیاز دارد تا ابد صحبت کند.
Parinaz
«فکر می‌کنم مشکلِ اساسی این است که ما کُنش‌های دیگران را رفتارباورانه تفسیر می‌کنیم، از بیرون و عینی. امّا کُنش‌های خودمان را پدیدارشناسانه، از درونِ آگاهیمان می‌فهمیم. این مُعضلِ بشر است. برای همین ما برای فهمِ رفتارِ خودمان، چنین گشوده و فراخ‌دلیم، امّا برای فهمِ دیگران، چنین بسته و تنگ‌نظر...»
محمد
اندوه نمی‌تواند تا ابد شدید باقی بمانَد. آدم در آغاز، هر روز اندوهناک است. سپس شروع می‌کند به بازسازی خود...
Tina
کسانی‌که پیامک و ایمیل را ساخته‌اند، نمی‌توانند اضطراب و پشیمانی ناشی از پیامک‌های بی‌پاسخ را در ذهنشان تصور کنند. شاید هم این حس درون‌بینی و همدلی را ندارند. آدم وقتی پیامک را می‌نویسد، نوکِ انگشتانش می‌سوزد و از این‌که چیزی را فرستاده، احساسِ سبُکی می‌کند. و این سبُکی در دقیقه‌هایی که هنوز امید دارد پاسخی دریافت کند، ادامه می‌یابد.
مرتضی شمس
عشق جانوری است گرسنه؛ خوراکش ارتباط، اطمینان‌دادن‌های پی‌درپی و چشم به چشمِ هم دوختن است. وقتی چشم‌ها به‌هم بسیار نزدیک می‌شوند، چشمِ هیچ‌کدامشان چیزِ دیگری نمی‌بیند.
Tina
کلمات نمایشی‌اند. خودشان همان عمل‌اند؛ حرفی‌که برای سبُک‌کردنِ احساسِ گناه زده شده، همان‌که گفته می‌شود، گناه را سبُک می‌کند. آن‌ها را برای این نمی‌گویند که واقعیتی را بیرون از زبان نشان دهند. قصد و نیتِ آن‌ها هم این نیست، همان‌طورکه منظور از پرسشِ «مرا که هرگز تَرک نمی‌کنی؟» این است که اکنون ترک نمی‌کنی نه در آینده...
niloufar.dh
واقعیت این بود که همیشه از ملال و خستگی روحی بیزار بود. عذاب کشیدن را راحت‌تر تحمّل می‌کرد تا ملالت را... تنهایی را بر وِرّاجی با دیگران ترجیح می‌داد. نه این‌که خوش‌وبِش‌کردن با مردم را دوست نداشت... خوش و بِش‌های معمولی خیلی نیرو می‌بُردند و او را کاملاً خسته می‌کردند.
سعیدا
آدمیزاد با پاسخِ قطعی آسان‌تر از پاسخِ مبهم کنار می‌آید.
Parinaz
کلمات می‌توانند مثلِ خاکستر، سبُک و سوخته باشند؛ مثلِ خاکستر راحتی و سبُکی بپراکنند... بی‌هدف بچرخند و سقوط کنند. کلمات سنگِ‌بنای ماندگار و وَزینِ حقایق و نیات نیستند. می‌توانند صداهایی باشند که با آن‌ها سکوت را پُر کنند.
مورا
راهِ یافتنِ دانش، چه در علم چه در هنر، این است که آدم خودش را مجبور کند چیزها را از نو ببیند، صورت‌ها را پس بزند و به بُن‌مایهٔ آن‌ها نگاه کند و هرگز آن‌ها و ظاهرِ آشکارشان را به‌منزلهٔ پدیده‌های بدیهی نپذیرید. اگر می‌خواهید حرکاتِ انسان را ببینید، به اسکلتش نگاه کنید. اگر می‌خواهید ستم را ببینید، روش‌های ستم‌کردن را بیابید. تنوع‌ها برای این‌اند که نگاه را منحرف کنند. الگو برای همه یکسان است و آغازگاهِ همه پدیده‌ای است کهن؛ چه برای انسان، چه برای چیزها.
niloufar.dh
امّا آن‌ها باهم بیگانه بودند؛ همنشینی‌شان فقط ظاهرِ همنشینی داشت. هیچ محتوایی نداشت و در نتیجه، می‌شد آن را با محتواهای دیگر پُر کرد.
سعیدا
ما در جست‌وجوی عشقیم، برای این‌که می‌خواهیم کسی ما را ببیند.
سعیدا
مغزِ انسان درکِ دقیقی از زمان ندارد. به آن‌چه اشتیاقش را دارد، پیش‌تر رسیده است
Soh Bat
امید نوعی آفت است. بی‌گناه‌ترین بافت‌ها را می‌خورَد و رشد می‌کند. بقایش در این توانایی تکامل‌یافته نهفته است که می‌تواند از هرچه به سودِ رشدش نیست، چشم بپوشد و خود را روی چیزی بیفکند که هستی‌اش را توانمند می‌کند. سپس آن‌چه را یافته به‌قدری نشخوار می‌کند که کوچک‌ترین ذرّهٔ غذایی‌اش استخراج شود.
Tina
از ترسِ یافتنِ چیزهایی در درونِ خود که جرأت دیدنشان را نداشت، به درونِ خود نمی‌نگریست. و چون درونِ خود را نمی‌دید، آن‌چه را نیز در دیگران هست، نمی‌توانست ببیند. نمی‌خواست آن‌چه را در دیگران هست ببیند، زیرا آن‌جا ممکن بود حمله یا اتهامی علیهِ او وجود داشته باشد. بنابراین، نمی‌توانست چشم در چشمِ هستی بدوزد؛ حال آن‌که ادعا می‌کرد چنین می‌کند.
سعیدا

حجم

۱۵۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۵۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۵۰%
تومان